سناریو

Update: 2022-10-17

2,582

Description

سناریو

Comments (474)

Atlas

و چه هزینه های گزافی پشت هر انقلاب است، چه جان‌هایی، چه جوان‌هایی، چه آرزوهایی... که از یاد می‌روند...

Oct 14th

Afsaneh Farahmandian

با تک تک صحنه های داستان اشک ریختم همش درد بود و درد جعفر بزرگتر😔

Oct 12th

Marzie

قلمتون اعجاز زاره

Oct 11th

d Hn

کسی خبر داره احسان دیگه پادکست یا برنامه داره یانه اینا همش شنیدیم جدید چیزی یا جایی سر برنامه سازی یا پادکستی هیچی دیگه نیست؟

Oct 3rd

Alireza

سلام به جناب عبدی پور دلتنگ پادکست های جدیدت منتظریم ، واقعا با گوش دادن به پادکستهاست احساس خوبی به ادم دست میده ، لذت میبرم با اون صدا ی گرمت در کل کاکا دلتنگتیم ، منتظرمون نظر 🙏🙏🙏😂

Sep 5th

samiraartist

چرا دیگه پادکست نمیزارید.؟

Aug 18th

fatemeh khorram

چه کردی با دل ما😢

Aug 17th

n.kaka

یا خدااااااا یا خدااااااا یا خدااااااا

Aug 15th

the_yara75

سلام آقای عبدی پور ، نمیدونم میخونید کامنت ها رو یا نه ولی خواستم بگم بارها و بارها به این اپیزود گوش دادم و گریستم ! با چشمم ! با قلبم ! با روحم ! گریستم با این اپیزود ... رسالتت توی این کره ی خاکی رو خیلی خوب انجام میدی بزرگوار ... دمت گرم 💔🥺

Aug 13th

Reply (3)

nasrin niknafs

دمتون گرم اقا چقدر خوب و واقعی هستید

Aug 6th

Elahe Musavi

پس چرا دیگه چیزی نیست🥲🥲🥲

Jul 30th

A.rezaei

قلمت نویسا احسانو. بغض توی صدات و قلمت از اول تا آخر باهام بود. به امید آزادی

Jul 30th

Farnaz Habibi

کلمات برای بیان احساسات و قدردانی کردن و خوب بودن بعصی ادمهالالمونی میگرند از وسعت دهن و نگرششون و درک دردهای قابل تامل همین بس که کسری از تانیه جای کسی باشی التماس کنی دست بچه ام رو اینجوری قطع کن ی برای دردها هم کلمات توان این همه را ندارند چقدر انسانید و باعث افتخار

Jul 23rd

Farnaz Habibi

اقای عبدی پور عجب داستان ول نکردنی بود بطور ناجوانمردانه ای تمام سلولهای معزم رو درگیر خودش کرد شاید باور نکنید که کل روز با فاصله یک اپیزود دوباره این و گوش میدادم

Jul 23rd

مریم حجتی نجف‌آبادی

آرمیتا عباسی پس از عفو و آزادی: امیدوارم کسی بیش از این برای رشد مو و ناخن من فسفر نسوزاند. پ.ن حق دارید برید سراغ تخیل. واقعیت برای حرفی که می‌خواین بزنین خیلی ناکافیه. پساپینوشت خون‌ها روزی گردن ما آدم‌ها رو می‌گیره جناب عبدی‌پور. شاید امروز نه، شاید فردا نه، اما قرمز رنگ شلوار دخترکی بود که لباس عزا نداشت برای مراسم پدرش و "به نام خدای رنگین‌کمان" بود که پدرش رو زیر گرفت.

Jul 16th