شَروه
Update: 2022-02-11
1,121
1,121Description
Listen to my newest episode and discover more great content from my show!
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
x
United States1,121Description
United States
عالی
تنهاااا صوتی که میتونه. منو به شادی عمیق و حتی غم ببره و تک تم سلول هام باهاش همخونی پیدا کنه صدای آواز و صوت زبان مادریم هست خصوصا اگر همین طور دلی دقیقا بدون رعایت قوانین خواندن و موسیقی باشه….
فقط،بگم دیونه این کنال این پادکست ها شدم حالم نمیدونم خوبه یا بد فقط میدونم خارج از این جهان هستم 😍😍😍❤❤❤
کاش همه استان‌ها احسان عبدی پور داشت
شَروه هايي كه توي پادكست هست رو كاجا ميتونم دانلود كنم ؟
۱ ص ۱۱۱ ۱ ۱ ص1 ۲۱ ص ۲ ۱۱ض ۱۲ 1 ض ضضضصسضس۱ص۲ضqwqwwseeqqqwqqqqw equal 2e11111¹11w1111¹11
غم و اشک آمیخته با خون و ژنتیک ما ایرانیاست، جنوبی که باشی توی اوج شادی‌هات یه شروه و شروند غم گینم هست...
ما در گویش خودمون به شروه میگیم شَلوا .... آخ که وقتی مادربزرگ خدابیامرزم دلش گرفته بود و تو خلوت خودش شلوا میخوند .... ته دلم یه چیزی جووری زیر و رو میشد که دیگه هیچ وقت بعد رفتنش اون حس و تجربه نکردم.
🫡🫡
چقدر حالم رو جا میاره گوش دادن به احسانو انگار درون خودم و داستان های زندگیم رو میشنوم
ما تو کردی مشابه شروه حیران داریم
جنوب و قشنگیاااااش😍👏🏻👏🏻
محتوا عالی صداگذاری وحشتناک!
بچه بودیم مادرم یه روزهایی کاست بخشو رو می ذاشت و زار می زد و با اینکه خیلی بچه بودم اما می فهمیدم چشه...بخشو از هرچی می خوند خونه خراب کن بود وحرف دل عشاق ویرون گشته.
من رو ياد مناجاتهاي مجالس دراويش گنابادي انداخت . خيلي زيبا بود. ياد آقاي پريشان بخير. روحش شاد. آواز زيبايي ميخوند. ممنون ازين اپيزود
آخی یاد پدر بزرگم افتادم دلم میخواهد بروم سر خاکش الان بگم دایی محمود سیم شروه بخونه آخ کجایی جوانی که یادت بخیر...
چطور میشه مگه میشه اتفاقاً تنها کسی هستی که میگم کاش ندیده بودند یادم نمیره به همه گفتم ازشون پول نمیگیره هاااا گذشت هر وقت میرم پیش عمه اولین سوالم عمه استاد نیامده آخه به عمه سپردم هر وقت استاد آمد زنگم بزنه میام کاش تهران باشم آخه من مسافرم اصلا بوشهرو برای اون رفتم بوشهر عمه من و خیلی من و دوست داره حرف من و زمین نمیدازه خو یه بار خونه خونه خواهرم بودم دقیقا بعد از اسکاری که لیلا حاتمی جایزه گرفته بود وقتی دیدمش همجوری بود آخه اونم دوسش دارم خیلی قبل از. چای و گرفته بود تا دیدمش پریدم پشت ون و شروع کردم به آشپزی آخه سفارش داشت حواسم و جمع کردم آخه مگه من تو آشپزی حواس جمع میکنم مگه مثل آدمی که تو نفس کشیدن حواس جمع کنه اصلا نگاش نمی‌کردم پختم و گذاشتم رو سینی و بردم براش گفتم بفرمایید استاد یه نگاهی کرد به ما زودی دوباره پریدم پشت ون تو کار خودش بود اصلا متوجه من بود که ... یادش بخیر
احسان جان آرزومه روبروت بشینم،، ساعتها زندگی کنم
عالی بود
شاید به همین شکل و همین اندازه زیباتر از هرچیز دیگری باشه. بگذار دردمان را با بغض صدای تو فریاد بزنیم و اشکهایمان را زیر شره های باران پنهان کنیم/نکنیم!