قسمت چهل و دوم، هوشنگ مرادی کرمانی، رشید کاکاوند
Description
اکنون ادامه دارد..
قسمت چهل و دوم از فصل اول
مهمان: هوشنگ مرادی کرمانی
با حضور: رشید کاکاوند
کتاب و سایر انتشارات
قصههای مجید (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
نشستن واژه در قصه (هوشنگ مرادیکرمانی، حسین نیر، فرهنگستان زبان و ادب فارسی)
گوشواره (فیلم نامه، (هوشنگ مرادیکرمانی)
نوشته های پراکنده (صادق هدایت)
کوچه (احمد شاملو)
شوهر آهو خانم(علی محمد افغانی، ۱۳۴۰)
بچههای قالیباف خانه (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
مشت بر پوست (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
مهمان مامان (هوشنگ مرادی کرمانی، نشر نی)
مربای شیرین (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
نه تر و نه خشک (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
پلو خورش (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
کتاب شما که غریبه نیستید (هوشنگ مرادی کرمانی، انتشارات معین)
پاریس جشن بیکران (ارنست همینگوی)
شخصیتها (شاعر، نویسنده، بازیگر، کارگردان، خواننده، موسیقدان ….)
هوشنگ مرادی کرمانی (نویسنده، داستاننویس و فیلمنامه نویس ایرانی، نویسنده مجموعه داستان های قصه های مجید، زاده ۱۲۳ ه.خ)
صادق چوبک (نویسندهٔ ایرانی، ۱۳۷۷ - ۱۲۹۵ ه.خ)
اسماعیل تاج الدین باخرزی (شاعر فارسیزبان قرن ششم هجری از باخرز نیشابور)
خاقانی(شاعر ایرانی، ۵۹۵ - ۵۲۰ ه.ق)
فیلم، سریال، تئاتر ، نمایشنامه و فستیوال…
قصههای مجید (تهیهکنندگی، کارگردانی و نویسندگی کیومرث پوراحمد بر پایهٔ کتابی به همین نام از هوشنگ مرادی کرمانی، ۱۳۶۹ ه.خ)
مهمان مامان (داریوش مهرجویی، ۱۳۸۲ ه.خ)
مربای شیرین (مرضیه برومند، ۱۳۸۰ ه.خ)
سایر
جایزه هانس کریستیان آندرسن (که گاه جایزه نوبل کوچک هم خوانده میشود، جایزهای است بینالمللی که هر دو سال یک بار از طرف دفتر بینالمللی کتاب برای نسل جوان به مؤلفان در زمینه ی ادبیات کودک تعلق میگیرد)
اشعار و جملات و عبارات
امشب به قصه ی دل من گوش می کنی
فردا مرا چو قصه فراموش می کنی
(هوشنگ ابتهاج)
————————
تو به من خنديدي
و نمي دانستي
من به چه دلهره از باغچه همسايه سيب را دزديدم
باغبان از پي من تند دويد
سيب را دست تو ديد
غضب آلود به من كرد نگاه
سيب دندان زده از دست تو افتاد به خاك
و تو رفتي و هنوز،
سالهاست كه در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تكرار كنان
مي دهد آزارم
و من انديشه كنان غرق در اين پندارم
كه چرا باغچه كوچك ما سيب نداشت
(حمید مصدق)
———————
ﻟﺐ ﺑﻮم اوﻣﺪی رخ ﺗﺎزه ﻛﺮدی
ﻗﺪت را ﺑﺎ ﻗﺪم اﻧﺪازه ﻛﺮدی
ﺗﻮ ﻛﻪ ﭘﻮﺷﻴﺪه ای رﺧﺖ ﻋﺮوﺳﻰ
مکش سرمه ﻛﻪ داﻏﻢ ﺗﺎزه ﻛﺮدی
(شعر محلی)
———————
ستاره آسمون میشمارم امشو
به بالینم میا بیمارم امشو
به بالینم میا ای یار شیرین
تموم دشمنا بیدارن امشو
—————
دو چشمان گلم جفت ستاره
دکان سرمه را کرده اجاره
اگر یک شب بخواب من بیایه
خدا بخشد به من عمر دوباره
—————
در عشق تو خون خوردن و غم، سود نداشت
در صبر گریختیم هم سود نداشت
هر حیله که آدمی تواند کردن
من با تو بکردم ای صنم سود نداشت
(باخرزی)
—————
جان گر ز غمت چو ابر بهمن گرید
وز رنج به صد هزار شیون گرید
کو دشمن من تا به من اندر نگرد
پس بنشیند به درد و بر من گرید
(باخرزی)
—————
نزدیک من ای راحت جانم که تویی
تو آمده ایی و من بر آنم که تویی
آخر بر من سوخته ی ساخته دل
چندان بنشین که من بدانم که تویی
(باخرزی)
—————
چاکر چو همه نقش خیال تو نگاشت
این فرغت دردناک را چشم نداشت
آسوده بدم با تو فلک نپسندید
خوش بود مرا با تو زمانه نگذاشت
(باخرزی)
—————
ترسم که اشک در غمِ ما پردهدر شود
وین رازِ سر به مُهر به عالَم سَمَر شود
(حافظ)
——————
در این بازار اگر سودیست، با درویش خرسند است
خدایا منعَمم گردان به درویشی و خرسندی
(حافظ)
—————
ای تهیدست رفته در بازار
ترسمت پُر نیاوری دستار
(سعدی)
—————
لالهرخا! سمنبرا! سروِ روان کیستی؟
سنگدلا! ستمگرا! آفتِ جانِ کیستی؟
تیرقدی، کمانکِشی، زُهرهرُخی و مهوشی
جانْت فدا که بس خوشی، جان و جهانِ کیستی؟
از گُل سرخ رستهای، نرگس دسته بستهای
نرخِ شکر شکستهای، پستهدهانِ کیستی؟
ای تو به دلبری سَمَر، شیفتهٔ رُخَت قَمَر
بسته به کوه بر کمر، مویمیانِ کیستی؟
دامنهاده میروی، مست ز باده میروی
مشتگشاده میروی، سختکمانِ کیستی؟
شهد و شکر، لبانِ تو، جمله جهان، از آنِ
تو در عجبم به جانِ تو، تا خود از آنِ کیستی؟
——————
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
لاغر صفتان زشت خو را نکشند
گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز
مردار بود هر آنکه او را نکشند
—————
مهر تو برون آستان اندازم
خاک از ستمت بر آسمان اندازم
بشکافم سینه و برون آرم
دل تا مهر تو در پیش سگان اندازم
چقدر اینکه شخصی عمیق و پخته و با سواد اینطور با صداقت و بی آلایش صحبت میکنه میتونه دلنشین و الهام بخش باشه. خصوصا در دنیای امروز که برای پرکلک بودن بین آدم ها رقابتی ایجاد شده…
اقای سروش شاید هرگز این نوشته ها رو نبینی،ولی من نظرم این بود که از تو یک مجسمه بسازند.اما با برنامه ات که با مجتبی شکوری توی اکنون انجام دادی پشمون شدم بنظرم زحمتهاتو به باد دادی.شکوری که گند زد ،با بر ملا کردن اون خاطره ی ۷ سالگیش،نباید این خاطره ی زشت را با( اکنون) در میان می گذاشت نسرین عزیزی سن ۷۰
آقای صحت عزیز کاش شما وزیر آموزش و پرورش بودی کاش مسوول بودی کاش میشد بچه هامون با سواد شما تربیت و بزرگ بشن افسوس که هیچی نمونده و تو مدارس فقط یک عده بیسواد و بدون سلامت روان دارن کار میکنن دختر من از مدرسه بیزاره اما من که دهه شصتی هستم عاشق مدرسه بودم و عاشق معلم شدن ببینید چقدر اوضاع خرابه ۹۹ درصد بچه ها از مدرسه رفتن بیزارن غیر از پولدارها که مدارس هتلی میرن کاش کاش .....
چقدر دلنشین و پر مغز بود صحبتهاشون و چقدر با حرف هاشون ما رو ب دوران کودکی و حتی کودک درون خودمون بردند بسیار عالی 👏🏻
جناب مرادی راست میگن درخت هرچه پربارتر سربه زیرتر،شما مصداق بارز این جمله اید
دردر بر شما سپاس بیکران از جناب صحت و عوامل این برنامه واقعا ممنون بابت دعوت استاد چقدر این قسمت شیرین و شنیدنی بود. سایه اتون مستدام استاد کرمانی مهربون و عزیز 🌻🌸 همچنین تشکر بابت حضور گرم استاد کاکاوند 🌺
🥲خیلی دوستداشتنی هستن
چه دوستداشتنی واقعا
بسیار عالی💙
01:43:30 لالهرخا! سمنبرا! این بیت رو توی جشنوارههایی میخونن که از نظر مکانی اطراف بخارا ازبکستان برگزار میشه و یک فرم بسیار جذاب موسیقی رو اجرا میکنن به نام مَوْریگی، که احتمالا از کلمهی مَرْوْ میاد. Mavrigi
این بخش از برنامه آقای هوشنگ مرادی کرمانی با آب و خاک نسبت داشت ....عطر خاک بارون خورده میداد....
خوشبختی نسل من همین بس که با قصه های شما بزرگ شدیم. عمرتون بلندو سلامتی همراه همیشگیتون. خیلی دوستتون دارم استاد💞
سلام به تموم اعضای اکنون لطفا تا دیر نشده به سراغ استاد الهی قمشه ای برید،گنج ها همه زیر زمین هستن این گنج روی زمینه
عالی بود…🥲🌹
عالی بود.عالییی کاش هزارسال سایه تون بالای سر ادبیاتمون باشه. کاش بشه یه روزی ببینمتون و باهاتون حرف بزنم.
واییی⭐️که چقدر دلچسب و دلربا بودن جناب هوشنگ مرادی کرمانی🔆🪁🐠
من از نزدیک ایشون و دکتر الهی قمشه ای رو لمس کردم جناب مرادی کرمانی خیلی عزیز و افتاده و تنومند هستن قلبن دوستشون دارم و افتخار میکنم به هم وطن بودن با ایشون
🔥❤️فوق العاده بود
سروش صحت عزیز و کاربلد.گاهی اوقات اشاره به موضوع یا شعری میکنید که خیلی ربطی به موضوع نداره و با اینکه اینو بیان میکنید ولی بازهم ارتباط بیننده با مهمان کمی مختل میشه.ببخشید که اینو گفتم ولی واقعاً حس خودم رو بیان کردم.البته شما بسیار باسواد و کاردان هستید و من فقط بعنوان یک بیننده همیشگی که منتظر شما و مهمانان خوبتون هستم اینو گفتم.دوستتون دارم و امیدوارم این برنامه کماکان ادامه داشته باشه.دم همتون گرم که فرهنگ و ادب ایران رو زنده نگه میدارید
لطفا آقای صحت بین شعر خوانی و توضیحات آقای دکتر کاکاوند عزیز کمتر صحبت کنید تا بتونن بیشتر شعر بخونن و توضیح بدن 🙏