قسمت چهل و چهارم، حسن معجونی، رشید کاکاوند
Description
اکنون ادامه دارد..
قسمت چهل و چهارم از فصل اول
مهمان: حسن معجونی
با حضور: رشید کاکاوند
کتاب و سایر انتشارات
دایی وانیا (آنتون چخوف، هوشنگ پیر نظر، نشر قطره)
مرغ دریایی (آنتون چخوف، کامران فانی، نشر قطره)
سه خواهر (آنتون چخوف، سعید حمیدیان کامران فانی، نشر قطره)
باغ آلبالو (آنتون چخوف، سیمین دانشور، نشر قطره)
پیرمرد و دریا(ارنست همینگوی، ترجمه احمد کسایی پور، نشر هرمس)
مرد بالشی (مارتین مک دونا، امیر امجد)
ستوان آینیشمور (مارتین مک دونا، زهرا جواهری)
غرب غم زده ( مارتین مک دونا، بهرنگ رجبی)
مامورین اعدام ( مارتین مک دونا، بهرنگ رجبی)
شخصیتها (شاعر، نویسنده، بازیگر، کارگردان، خواننده، موسیقدان ….)
حسن معجونی (بازیگر و کارگردان تئاتر ایرانی، زاده ۱۳۴۷ ه.خ)
محمد طالب آملی (از شاعران بزرگ پارسی و طبری سرا سدهٔ یازدهم قمری است. او در ریاضیات، اخترشناسی، حکمت و عرفان دستی قوی داشته یکی از تواناترین شاعران سبک هندی است، ۱۰۳۶ - ۹۹۴ ه.ق)
فیلم، سریال، تئاتر ، نمایشنامه و فستیوال…
راننده تاکسی (مارتین اسکورسیزی، ۱۹۷۶ م)
موسیقی ( آلبوم، جشنواره ها ، موسیقی فیلم و ... )
آینه (فرهاد مهراد، اردلان سرفراز، حسن شماعی زاده، تنظیم منوچهر اسلامی، ۱۳۵۰ ه.خ)
اشعار و جملات و عبارات
وقتِ ضرورت چو نَمانَد گریز
دست بگیرَد سَرِ شَمشیرِ تیز
(سعدی)
————-
۱
آن طفل یتیمم که ز بس بیکسم، از باد
دریوزه کنم جنبش گهواره خود را
۲
از ضعف به هر جا که نشستیم، وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم، چمن شد
جان دگرم بخش، که آن جان که تو دادی
چندان ز غمت خاک به سر ریخت که تن شد
پیراهنی از تار وفا دوخته بودم
چون تاب جفای تو نیاورد، کفن شد
هر سنگ که بر سینه زدم، نقش تو بگرفت
آن هم صنمی بهر پرستیدن من شد
عشاق تو هر یک به نوایی ز تو خوشنود
گر شد ستمی بر سر کوی تو، به من شد
از حسرت لعل تو ز خون مژه طالب
چندان یمنی ریخت که گجرات، یمن شد
۳
در غربت مرگ بیم تنهایی نیست
یاران عزیز آن طرف بیشترند
۴
من کیستم آخر ز کجا میآیم
کآشفته چو طره صبا میآیم
مانا که به خواب دیده باشم خود را
خوش در نظر خود آشنا میآیم
۵
مرگ جان میدهد از حسرت افسردنِ ما
گور لب میمکد از چاشنی مردنِ ما
هر نفس میکند از دیده ما جذب سرشک
خاک گویی شده افیونی خون خوردن ما
۶
نارسا بختم وگرنه همتم کوتاه نیست
اوج عنقا گیرم از بال مگش باشد مرا
من چراغم کشتنم را حاجت شمشیر نیست
میتوان افشاند دامان که بس باشد مرا
۷
هوشمندی جگر آسایی و جان فرسایی است
بر جنون زن که در او چاشنی رسوایی است
به عبارات حکیمانه دل از دست مده
زان که چون قول کنی محض دکان آرایی است
۸
ما حذر از برق چشم زخم نداریم
خرمن ما را تمام دانه سپند است
تلخ تر از زهر چیست چاشنی صبر
تلخ تر از هر دو نوش داروی پند است
(طالب آملی)
-----------------
آهوی کوهی در دشت چگونه دودا
او ندارد یار بی یار چگونه بودا
(ابوحفص سغدی)
چرا ماهی رو به لب کشتن می رسونی و بعد آزادش می کنی ، این چه نوع ورزشیه که با زجر موجود زنده دیگه ای همراهه
هیچ وقت فکر نمیکردم روزی برسه که از ماهی نبودنم انقدر خوشحال باشم!😄 البته قلّاب زندگی هم، کم شکار و رهامون نکرده!🥲
الان اگه من با ماهی این کارو میکردم میگفتن سادیسم داری ولی چون حسن آقا معروفه به شکل عجیبی داره تحسین هم میشه. آقای صحت از شما انتظار میره حداقل تحسینش نکنی😡
عالی بود
عالی بود
درود . اپیزود ۴۲ از این بهتر بود.☂️
یا ضامن ماهی
یا ضامن ماهی
هر دو مهمان بزرگوار این برنامه ، عزیزند ، عشقند درست مثل خود شما آقای صحت . سپاسگزارم
گفتگوی بسیار شیرین و دلنشینی بود به نظرم زیاد نگران ماهی ها نباشیم بهتره این همه ماهی تو کل دنیا داره خورده میشه و هموطنان غیور من الان نگران اون چندتا ماهی جناب معجونی هستن این همه حرف و نکته گفته شد.زیباییهارو ببینین تا زیبایی نصیبمون بشه کمتر غرغر کنیم خیلی خوبه امتحان کنید
درود ها بر شما! کاش آغاز گفت و گو کمی فقط کمی بیوگرافی می گفتید از مهمان، مثلا متولد کجا و چه سالیست و زن و فرزند داره یا نه و ... دو: میزان ثروتمندی و فقر آدم ها در زیست اون ها اثر داره و سه: بله جناب ِ معجونی عزیز! خانه می سازی ولی چقدر مقاومت و مداومت داره؟ و در نهایت: حسن معجونی خاص و دوستداشتنی است فقط کاش این خاص بودن او را از خود و دوستانش دور نکند. من با اهالی هنر زیسته ام، امان از خودچیزی پنداری این قماش... کیلومترها از آدم ها دور می شوند با این حسّ مزخرف.
لذت بردم🤍
ممنون از پادکست اکنون که نکات مهم رو در کپشن یادداشت کردند و نیازی به یادداشت برداری حین گوش دادن نیست من یک پیشنهاد هم دارم لطفا اگر دسترسی وجود داره بررسی کنید جستجو کردن اسم شاعران کمتر شناخته شده و بازدید سایت هایی که این اشعار رو ذخیره کردند چقدر در مدتی که استاد کاکاوند عزیز زحمت کشیدند بالا رفته
ای کاش تو فقط بیای حرف بزنی حسن معجونی عزیز
اقای معجونی ماهی را بیست دقیقه قلاب به دهن خسته میکنی بعد ولش میکنی ،،این ظلم نیست این ورزشه
با تشکر از مجموعه اکنون و اقای معجونی عزیز. درباره لحن و صحبت های اقای معجونی میخواستم بگم کاملا با اقای صحت موافقم.
ممنون از پادکست شدن این برنامه… دوسش دارم🩵
محشرررر بود💜
من انسانی به بزرگواری ومنش وادب وفروتنی اقای سروش صحت ندیدم
قند و نباته آقای معجونی! لحن حرف زدنش ،صدای آرامش بخشی که داره منو شیفته خودش کرده،حس آرامش میگیرم وقتی صحبت میکنه الهی که همیشه تندرست باشن✨🌱