پناه بر ترس
Description
مهمان این اپیزود پناهگاه نه سلطان ارزه و نه مافیای سینما ولی قطعا یکی از مهم ترین تهیه کننده های پادکست فارسیه. ما به شوخی بهش میگیم
سلطان پادکست ایران ، او کسی نیست جز سیاوش صفاریان پور، جالب است که پناهگاه او نه عقل است و نه علم! پناهگاه او ترس است.
اسپانسر محترم این اپیزود سیمیاروم هست. سیمیاروم اولین پلتفورم مشاوره آنلاین ویژه ایرانیان خارج از کشوره. ما فکر میکنیم بسیار مهمه مشاوری رو انتخاب کنیم که هم با فرهنگ و زبان مون آشنایی داشته باشه و هم کاربلد باشه و سیمیاروم همه این مسايل مهم رو برای بهترین نتیجه درمانی در نظر داشته.
پیج اینستاگرامشون.
@simiaroomcom
/https://simiaroom.com
-
عوامل اپیزود نهم:
طراحی و اجرای برنامه : شیرین صمدی، پیمان حقانی
میهمان برنامه : سیاوش صفاریان پور
روانشناس برنامه : سمانه جهانبخش
تدوین : مهرنوش وصالی
گرافیست : شهرام ملک زاده
تهیه کننده : پیمان حقانی
با تشکر از : عباس حقانی، محسن استادعلی، وحید صداقت
جناب صفاریان پور چقدر جسارت تون رو در بیان گره ها، احساسات و تجربیات تون دوست داشتم
فکر کنم سیاوش حرفهایی رو که اینجا زد هیچ جایی حتی توی هاگر واگیر هم بعضیاشو نزده بود
❤️🩹
توی تمام پناهها که باهاشون بسیاااار ارتباط برقرار کردم، نمیدونم چرا با این یه دونه خیلی کیف نکردم. آقای تهیه کننده هم درسته که تهیه کننده هستن و به نوعی این پادکست به ایشون و شیرین جان تعلق داره، اما گاهی سمت و سوی همهی پادکستا رو به سمت خودشون میبرن، دایم میگن منم همینطور، منم اون تجربه رودارم، منم این کار رو کردم... خوب شاید من مخاطب هیلی دلم نخواد بدونم ایشون در زندگیشون چه کارا کردن، خلاصه یه کم هیجاناتشون رو کنترل کنن، کیفیت از این هم بهتر میشه...
۴۰ سالگی برای من سال مواجه شدن با مرگ اطرافیانم بوده، سال ترس از دست دادن که اصلا براش آماده نبودم با وجود اینکه به مرگ بسیار زیاد فکر کردم
من پیج خانم مژدگانی رو دارم خیلی هم دوستداشتنی ان
چقد ایشون بدون نقاب حرف زدن ، خودِ خودشون بودن ، ولی واقعا آدم حسابی هستن 😇
از مژدگانی عکس گذاشتین تولد یکی از بازنده ها بوده عکسش رو گذاشته بودین😄
عالی هستین
من حتی تو گوگل کلی دنبال مژدگانی سرچ کردم 🥴
خیلی جالب بودن شنیدن این حرف های صادقانه از آقای صفاریان پور، خیلی پادکست خوبی دارین👌
یکی از بهترین قسمت های صحبت با سیاوش، زمانی بود که سیاوش گفت: " بعد مدتی، احساس کردم، دارم شبیه بابا میشم" فیزیکی و رفتاری...شاید سیاوش همون مواردی که پدر رو در خانواده منفی کرده بود، مسائل مالی، عاطفی و ... همون ها رو در خودش دید و روند ارتباط با پدر شکل گرفت... از اون طرف حس منفی که از خودش می گرفت هم بهتر شد و بعد رفتن پی درمان.. اگر گفتگو رو میشد از دید روان شناسی بررسی کرد خیلی خیلی عالی میشد...
واقعیت اش خیلی نتونستم بین قسمت گفتگو و قسمت دوم پادکست که درباره ترس بود، ارتباط بگیرم. البته شاید، وابستگی سیاوش در دوران کودکی به مادر و ترس از دست دادن مادر به دلیل صحبت های جدایی و احتمالا بگو مگوی پدر و مادر، اون احساس رو در سیاوش ایجاد کرده و به مرور و روبرو شدن با بعضی اتفاقات، چهره پدر تا حدی از اون عامل جدایی و ترس پاک شده و تونستن با پدر رابطه بهتری بگیرند، کاش مامان ها بدونند، عنوان بعضی مسایل، مثل همین جمله " من بخاطر شما با پدرتون موندم و گرنه جدا میشدم" تاثیر بدی روی کودکان داره.
خیلی اپیزود جالب و صادقانه و خوبی بود، ممنونم ازتون 🌱
آقای صفاریان پور موقع خاطره تعریف کردن لحنشون شبیه بهزاد عمرانی میشد 😅
این متن رو قبل از شنیدن قسمت مربوط به روانشناستون مینویسم و صرفا در مورد سیاوش صفاریان پور که به قدری انسان صمیمی هست که از کلمه ی آقا در ابتدای اسمش استفاده نمیکنم. به جرات میتونم بگم تاثیری که ایشون در سطح آگاهی من از جهان ، علم ، کاوش و پرسشگری ، نجوم و خیلی چیزای دیگه گذاشتن بیشترین میزان شخصیت فعلی من رو شکل داده، سیاوش در عین حال که خودش خیلی اطلاعات داره ، در هر مقوله جوری در قامت یک مخاطب مبتدی قرار میگیره تا من از ندونستن خجالت نکشم و یاد بگیرم .
خیلی اپیزود خوبی بود اولین بار یود پادکستتونو میشنیدم حتما اپیزودای قبلیتونو میرم گوش میدم ولی ای کاش خانم روانشناس یه کم رو لحن صحبتشون کار کنن نمیخوام بد قضاوت کنم ولی لحنشون برای من شبیه دبیرای خیلی خشک و بداخلاق بود. امیدوارم ناراحت نشن ولی همه ی حس خوب من از بین رفا
اولین برخورد من با آقای صفاریان پور توی یه سفر طبیعت گردی بود. سوار قایقی بودیم توی خلیج فارس و وسط های آب متوجه شدیم که کف قایقمون سوراخه و باید بر می گشتیم ساحل. ایشون که خیلی احساس طنازی میکردند به من و یه خانم دیگه توی قایق اشاره کردند که اینا رو می تونیم بندازیم تو آب که قایقمون سبک بشه. اون خانم به واقع خیلی اضافه وزن داشتن اما من نه! و بعد از اون ماجرا من همش به این فکر می کردم که نکنه منم چاق هستم و دچار تردید بسیار توی ظاهرم شدم و به واقع قلبم شکست!
چقدر سياوس با جسارت بود تو اين پادكست .حس كردم حرفاي نگفته اي كه تو هاگير واگير تو خودش ريخته بود و پنهان مي كرد اينجا گفت .
یکی از بهترینها بود مخصوصا انتخاب آهنگها فوقالعاده بود و بعد از هر قسمت کلی روحمو پرواز میداد. ممنونم دوستان عزیز