کتاب صوتی تقسیم - بخش نهم (شکار یا شکارچی)
Update: 2025-06-05
7
Description
روز بعد پارونتزینی به نیایش جماعت آمده و پای ستون همیشگی ایستاده بود. وقت رد شدن سه خواهر بفهمی نفهمی سری تکان داد و با کمال احترام به مکان مقدس نگاهش را پایین انداخت . بلافاصله بعد از ناهار تدارک شروع شد. کامیلا از بقیه بیشتر فعالیت می کرد انگار بدیهی بود که بایگان اول برای او می آمد. در حالی که کامیلا سرگرم کار بود تارسیلا به باغچه رفت تا قدمی بزند. بی قرار بود، بعد از یک عمر زندگی به شیوه ای که انگار هیچ مردی در دنیا وجود نداشت در عرض فقط یک هفته دو مرد آمده بودند و در خانه اش را میزدند یکی روز و یکی
(رمان "تقسیم" اثری از پیرو کیارا)
شما رو به شنیدن یه داستان جذاب توام با طنز دعوت میکنیم.
.مطمئن باشید که از شنیدن این کتاب لذت خواهید برد
(این داستان به دوستان زیر 18 سال توصیه نمیشه)
In Channel
اشتباهات گفتاری بسیاری دارید متاسفانه. در عین حال که از داستان لذت می برم اون اشتباهات گفتاری وقفه کلامی ایجاد میکنه. مثلا ki برای ki. نه key برای ki?!