16 - شنل - نیکولای گوگول - بخش دوم
Update: 2025-03-02
78
78Description
شنل - نیکولای گوگول - بخش دوم
شنل داستانی از رمز و رازهای پوشیده و تغییرات درونی است؛ سفری کوتاه به دنیای هویت، جایی که هر لایه از زندگی، قصه‌ای برای گفتن دارد.
پیشنهاد میکنیم این قصه را از دست ندهید و با قلبی باز به کشف رمزهای نهفته بپردازید.
-----------------------------------------
پادکستر
آرش کاویانی
طراحی کاور اپیزود و تدوین
لیلی سیار سریع
طراحی لوگو پادکست
آیدا رستگار
https://www.instagram.com/aidart_design
-----------------------------------------
حمایت مالی از راوی
حمایت از داخل ایران
hamibash.com/ravi
حمایت از خارج ایران
paypal.me/ravipodcastdonations
-----------------------------------------
راه های ارتباطی برای اسپانسرینگ
اینستاگرام
ایمیل
podcastravi@gmail.com
-----------------------------------------
پادکست های دیگر ما
پادکست فارسی راوی
راوی شو
پادکست چهارراه کامپیوتر
شیوانا
-----------------------------------------
کانال یوتوب پادکست راوی
کانال یوتوب چهارراه کامپیوتر
-----------------------------------------
اینستاگرام مارو دنبال کنید😊
instagram.com/ravi.podcast
Ravipodcast.ir
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
x
🌺😍😍🙏🙏
خیلی داستان زیبایی بود
ولی چه پایانی تلخی . چرا ما مثلا آدم ها به فردی ضعیف می‌رسیم اونو دستمایه سرگرمی و شوخی میکنیم وافعاشرم آوره. متنفرم از کسایی که ملاک رفتارشون ثروت و قدرت طرف مقابله.
سپاسگزارم
✨️🌺💖 متشکرم زیبا بود مرسی💖🌺✨️
همینکه داستان ها را نقد میکنید یا از نویسنده میگویید بسیار عالی است
باوجود‌اینکه‌از‌داستانهای‌خارجی‌خوشم‌نمی‌یادولی‌می‌شه‌گفت‌هم‌خوب‌ود‌هم‌غمگین
وای خیلی قشنگ بود🥺🥺🥺 واقعا گریم گرفت
🙏💖
البته برای مدتی کوتاه با داستان زندگی میکنم
راستش من عادت دارم با داستانهایی که میخوانم و یا میشنوم زندگی میکنم و در ذهن خودم چندین بار داستان را با قوه ی تخیل خودم تغییر اتی میدم ☺️
درود و عرض ادب بسیار داستان غم انگیزی بود ولی خب در میانه های داستان قوه ی تخیل من را تحریک میکرد و پیامدهای دنباله داستان را به گونه ای دیگر تجسم میکردم مثلا در مهمانی همکارش برای لحظه ای فکر کردم شاید پالتو را اشتباهی همکاری بر تن کند و برود و یا در راه برگشت دزدی پالتو را از او بگیرد که آخر داستان همان شد که در ذهنم ساخته بودم😉😉 باز هم تشکر از شما و داستانهای زیبایتان هر چند با این داستان دلم گرفت و تقریبا نیم روز بهش فکر میکردم الان نگید چقدر حساس و احساسی هستم
سلام وقت بخیر،چطور میشه باهاتون در تماس بود؟داستانی دارم که شاید خوشتون بیاد.
عالی عالی بود متشکرم 🙏👌🌹
از اون داستانها بود که تا همیشه یادم میمونه❤
پایان تلخی داشت 🥺
خیلی خوشحال شدم که دیدم قسمت دو اینقدر زود اومد