52 - الهام سهیلی- حشمت طمطراق - بخش چهارم
Update: 2024-08-08
888
Description
الهام سهیلی- حشمت طمطراق - بخش چهارم
خوش اومدید به بخش چهارم و آخر از قصه زندگی الهام سهیلی.
برای اینکه درک بهتری از اتفاقات این قصه داشته باشید لازمه اپیزود اول و دوم و سوم رو شنیده باشید
توی این اپیزود در مورد کار تو مسافرخونه، تاسیس رستوران خودش،کلاس آشپزی در تایلند، ورشکستگی، مهاجرت معکوس و حشمت طمطراق میشنوید
-----------------------------------------
حمایت مالی از راوی
حمایت از داخل ایران
hamibash.com/ravi
حمایت از خارج ایران
paypal.me/ravipodcastdonations
-------------------------------------------------------------------------------------------
اسپانسر این اپیزود
کاپو ; وقت هست، زندگی کن
https://www.instagram.com/capo_food
----------------------------------------------
راه های ارتباطی برای اسپانسرینگ
اینستاگرام
ایمیل
podcastravi@gmail.com
-------------
پادکست های دیگر ما
راوی شو
پادکست چهارراه کامپیوتر
لالالند
-------------
کانال یوتوب پادکست راوی
-------------
اینستاگرام مارو دنبال کنید😊
instagram.com/ravi.podcast
Ravipodcast.ir
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel
من شروع کردم قسمت اول این پاددکست رو گوش دادن که بخوابم، الان ۴ صبحه و هر چهار قسمتش رو گوش دادم و نخابیدم. خیلی جالب بود
یه سوال پیش اومد برام.اصلا گفته نشد که چجوری با مردم مالزی ک تایلند صحبت میکرد.مثلا وقتی خیلی سریع تصمیم گرفت بره تایلند با اون زبان سخت،چجوری میتونست با زبان اونجا صحبت کنه.شما خیلی ساده توضیح دادین که رفت تایلند و اونجا توی کلاس اشپزی شرکت کرد
اپیزود بیش از حد طولانی بود و اینکه خود سوژه صحبت کنه بهتره و راوی وسطش نکته یا موضوع علمی بگه
چقدر داستان شنیدنی بود💚 و چقدر بچگی های الهام شبیه من بود:)
موضوع داستان برای فیلمنامه جذابه؛ نمیدانم چرا اکثریت نسبت به داستان گارد گرفتهاند. به هرحال داستان جذابی بود
الهام عزیز با لحظه لحظه شنیدن قصه ی زندگیت هم گریه کردم،هم خندیدم، هم زندگی کردم باهات هم از دستت حرص خوردم،هم تلاشتو تحسین کردم هم خیلی دوست دارم💞 کلی ازت یاد گرفتم،اینکه چقدر با وجود این همه رنج،باز هم برای زندگی کردن تلاش میکنی و رنج رو رنج نمیبینی اینکه چقدر واقعی بودن قشنگه و چقدر تو واقعی قشنگ بودی بهترین هارو برای ادامه مسیرت آرزو میکنم🫂🌼❤️
و چقدر موضوع ساده و معمولی و تخیلی...
الهام عزیزم،خواهر چشم آبی و بلوند من راوی جانم،خوش صحبت و خوش صدای من احساس میکنم مقداری با کم لطفی در مورد افرادی که مهاجرت میکنند صحبت کردید. مطمین باشید هیچکس از خوشی زیاد از وطنش دست نمیکشه از خاطرات دوران کودکیش نمیگذره از رفیقاش و خانواده اش چشم پوشی نمیکنه وطن جایی بود که ما فقط ازش آرامش و آزادی میخواستیم نه حایی که به خاطر قومیت،مذهب،دین،حس،علاقه،طرزفکر و خیلی چیزهای دیگه قضاوت و ادزش گذاری شیم جایی که توش شهروند درجه ۴ باشیم و جایی که مسیولینش ما را باید پناهجوهای کشورهای دیگر طاق بزنن
الهام جان بهت افتخار میکنم با وجود اینهمه بدبختی و مشکلات باز جنگیدی و ادامه دادی، متاسفم برای کشورم و حکومت که من و شماها رو مجبور میکنه برای فرار از بدبختی کشورمون و وطنمون رو ترک کنیم روای جان و الهام عزیز یادتون باشه سر جنبش مهسا امینی ما کلی از جوانانمون رو از دست دادیم و به معنای واقعی کلمه شهید دادیم ، بچه ها و جوانانی که تنها خواستهاشان آزادی و حق زندگی عادی بود ، حق زندگی به عنوان یک آدم و نه بیشتر مهسا دختری معصوم بود از منطقه ای محروم که سر دین و مذهب و حجاب شهیدیش کردن آنهم به ناحق.
قبل اینکه بنویسم،همه نظرات رو خوندم☺️اکثرا نظر خوبی نداده بودند به داستان الهام عزیز،اما من فکر میکنم عالی بود.حتی اگر به قول بعضی ها اغراق داشت،برای من حس حمایت بود. که اگر یه دختر زیبا که صد در صد زیبایی براش دردسرهایی هم داشته، تنها توی اینهمه شلوغی و مشکل تونست خودشو نجات بده،با اولین شکستها نشکنه و ادامه بده تا در نهایت زندگیشو به یه ساحل امن برسونه،من هم میتونم.ممنون از روایت زیباتون.موفق باشید🌹🌹
عالی بود ممنون
قسمت سوم حذف شده و چهارم با هم یکی شده
من ایشون رو از سالها پیش از پیجشون میشناختم، انسان خوش انرژی ای هستن، داستان زندگیشون بیشتر شبیه یک فیلم بود که رنگ و لعاب خوبی داشت و سرگرم کننده بود. من کل اپیزودها رو طی یک روز گوش کردم و تا اواسطش خسته کننده هم نشد برام و از خوش شانسی هایی که میاوردن هم ذوق میکردم، اما بعنوان فردی که ۳۴ ساله داره با ADHD زندگی میکنه نکته آموزنده ای دستگیرم نشد واقعیتش! بیشتر به نظر میومد ایشون حداقل در دوره بزرگسالی و زمانی که مختار به انتخاب شیوه زندگی بودن صرفا بدبیاریهاشون رو گردن این اختلال انداختن.
پیج اینستای الهام چیه؟؟
چقدر متعجب شدم از دیدن کامنت ها! چقدر قضاوت! خیلی خیلی داستانشون برام جالب بود! این بی پروتییشون و جسارت سعی مجدد و از نو ساختن! من که حسابی انگیزه ودرس گرفتم. ممنون راوی جان
قطعا که شخصیت و تلاش های الهام قابل ستایشه ولی من این داستان رو دوست نداشتم. صرفا بخاطر سلیقه ی شخصی خودم بود، جوری که خودم رو جای شخصیت داستان میذارم و میگم چقدر عجیب بود! حتی نمیتونم تصور کنم که سالیان دراز هیچ "خونه ای" نداشته باشم و تمام زندگیم توی ۲ تا چمدون خلاصه بشه و حتی خودم هم ندونم دارم با زندگیم چیکار میکنم.
خود م بود خیلی لذت بخشه اما خیلی وقت ها تو زندگیم خودمو گم میکنم وبی اهمیت بهش کلی زجرش میدم امدید روز که انسان ها اول برای خودشون ارزش قائل بشن وبا از این طریق بتونن با بقیه هم مهربان تر باشن 🫂🫀
دلیل طلاقش همین آزادی بیش از حدش بوده اینا رو راوی میگفت بهتر بود
این خانم زن بسیار بی بند و بار و آزادی بوده چرا اصلا اشاره نکردین ب این موضوع؟؟؟ قرار نیست مخاطب رو گول بزنید ک
واقعیتش خوشم نیومد یه داستان پر از سانسور، اغراق و یک طرفه روابط هم که همه یهویی و به خاطر ظاهر که چقدرم ازش سواستفاده کرد پر از خودستایی ،یکبار از یک نفر تو زندگیش تعریف نکرد ،نگفت به خاطر این فرد راهم عوضشد یا هرچی مدام منم منم ،من کسبو کار دادم ب هتل من فروشنده دادم ب عطر فروشی من فلان کردم من بیسار کردم جذب مشتری با دروغ که اینقدر با افتخار تعریف میکرد واقعا رو مخ بود البته انتظار منم دیگه بالا رفته و وقتی اپیزودی مثه حمیرا اخلاصی گوش دادم دیگه الهام جذبی برام نداره ممنونم از راوی عزیز