آتش به جان جنگلهای ایران؛ از پوکه شکارچیان تا نالایقی مدیران
Update: 2025-11-24
Description
آتشی که در دو مرحله حدود یک ماه جنگلهای الیت چالوس را فرا گرفته بود ظاهرا بالاخره مهار شده است. اما علت این آتشسوزیهای مداوم چیست و برای مهار و پیشگیری آن چه باید کرد؟یک ماه است که آتشبه جان جنگلهای الیت چالوس افتاده است. مقامات رسمی میگویند آتش در مرحله اول مهار شد اما مرحله دوم از حدود یک هفته پیش دوباره آغاز شد. یکشنبه شب دوم آذر منابع رسمی اعلام کردند که آتش مهار شده است. منابع محلی به دویچه وله گفتهاند که آتش به صورت نقطهای باقی مانده و "در حال لکهگیری منطقه هستند".
این اولین بار نیست که آتش، جنگلهای ایران را خاکستر میکند. در سالهای اخیر میزان آتش سوزی در جنگلهای ایران سیری به طور محسوس صعودی داشته است؛ از زاگرس تا خزر جنگلها دچار حریق شده و بخشی از آنها کاملا از بین رفته است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
بر اساس دادههای مرکز کوپرنیک ESSD (سیستم دادههای علمی زمین) آتشسوزیها در فصل پاییز ۲۵-۲۰۲۴ در ایران از نظر تعداد و مساحت آتشسوزیها یکی از شدیدترین موارد از سال ۲۰۰۲ به این سو بوده است. در این بازه زمانی چندین آتشسوزی در جنگلهای استانهای خوزستان، کردستان و جنگلهای هیرکانی در شمال ایران رخ دادهاند.
سال گذشته تقریبا همین روزها بود که ۷۰ نفر از کارشناسان و اساتید جنگلداری و مرتع در ایران نامهای به مسعود پزشکیان نوشته و از او خواستند قوانین مصوب درباره جنگلها را اجرایی کند. نویسندگان این نامه مشخصا خواستههای زیر را مطرح کردند: « توجه بیشتر و جدی به وضعیت جنگلهای کشور، پایبندی به قانون، ارتقای جایگاه شورای علمی-فنی سازمان با تصویب هیات دولت، استمرار فعالیت طرحهای متوقف شده بدون برداشت درختان سرپای سالم و امکان نظارت انجمنهای علمی بخش بر فعالیتهای سازمان منابع طبیعی.» و این خواستها را "کمترین توقعی" دانستند که از دولت انتظار میرود.
اینک یک سال از ارسال این نامه میگذرد و بار دیگر آتش به جان جنگلهای ایران افتاده است.
لیلا مرگن، دانشآموخته علوم جنگل و خبرنگار محیط زیست یکی از امضاکنندگان این نامه بود. او به دویچه وله میگوید در یک سال اخیر دو نامه به رییس جمهوری نوشته شده و در نامه دوم مشخصا از ریاست جمهوری درخواست شده تا طرحهای مدیریتی جنگلهای ایران در ابتدای برنامه ششم توسعه برای جلوگیری از بهرهبرداری بیش از حد از جنگلها را که متوقف شده بود دوباره راهاندازی کند. قرار بود ظرف سه سال برنامه جایگزین برای این طرحها ارائه شود، ولی با گذشت نزدیک به ۱۰ سال هنوز برنامه جایگیزینی برای آن ارائه نشده است.
به گفته این کارشناس، راه افتادن این طرحها باعث حضور بیشتر نیروهای تخصصی و نیز حضور بیشتر بخش خصوصی در عرصه جنگلداری شده و احتمال مقابله با حریق و پیشگیری از حریق به صورت زمینی بیشتر فراهم میشود. اما متاسفانه هیچیک از این خواستها هنوز برآورده نشده است.
"انفعال" سازمان محیط زیست
جنگلهای الیت چالوس که این بار طعمه حریق شدند در داخل منطقه محافظتشده بودند و در حقیقت سازمان حفاظت از محیط زیست موظف بوده از این مناطق حفاظت ویژه کند. این در حالی است که به گفته خانم مرگن، بعد از گذشت ۱۸ تا ۱۹ روز از آغاز آتشسوزی تازه سازمان حفاظت از محیط زیست وارد عمل شده و بر عملیات اطفای حریق نظارت میکند.
لیلا مرگن میگوید: «همه جنگلها مهم هستند، چه حفاظت شده و چه غیر حفاظت شده ولی ما عرصهای را حفاظت شده اعلام میکنیم که واجد ارزشهای زیستی خاصی هستند و برای همین حفاظت شده اعلام میشوند ولی میبینیم که سازمان محیط زیست در قبال منطقه حفاظت شده تحت مدیریت خودش خوب عمل نکرد، حداقل اگر نگوییم منفعل بوده ولی خوب عمل نکرده و با تاخیر عمل کرده است.»
علت وقوع آتش؛ از احتمال عامل انسانی تا خشک بودن زمین
هربار که آتشسوزی در جنگلهای ایران رخ میدهد عوامل گوناگونی برای علت وقوع آن اعلام میشوند اما بیش از همه بر عوامل انسانی تاکید میشود.
بیشتر بخوانید:کمک ترکیه و آمادگی روسیه و بلاروس برای مهار آتش در جنگل الیت
در جریان آتشسوزی اخیر جنگل الیت نیز رضا افلاطونی رییس سازمان جنگلها درباره علت اولیه این آتشسوزی گفت: «گروههای کارشناسی در محل حضور دارند و منشأ دقیق حادثه را بررسی میکنند. با این حال شواهد اولیه احتمال دخالت عامل انسانی را تقویت میکند.»
لیلا مرگن با اشاره به موقعیت این جنگلها و صعبالعبور بودن آنها احتمال شروع آتشسوزی توسط گردشگران را منتفی میداند و معتقد است اگر عامل انسانی دخیل بوده باشد تنها میتواند "کار شکارچیان باشد".
او میگوید: «جامعه محلی و مردم عادی که برای تفرج، بی قاعده وارد جنگل میشوند در مناطق صعب العبور تردد نمیکنند. مناطق صعبالعبور فقط محلهایی است که افراد خاصی با اهداف خاص در آن تردد میکنند و یک گروه از این افراد میتوانند شکارچیان باشند. حداقل برآوردهای ما این را نشان میدهد.»
او با اشاره به اینکه ایران امسال خشکترین پاییز صد سال اخیر را تجربه میکند میگوید: «از تابستان کف جنگلهای هیرکانی ترک خورده بود و لاش-برگهای زیادی که کف جنگل جمع شده بودند خودشان مثل یک مخزن باروت هستند. ما نمیدانیم چه عاملی باعث آتش سوزی شده یعنی عمدی بوده، یکی رفته کبریت زده و این لاش-برگها را سوزانده یا پوکه داغ فشنگ یک شکارچی توانسته یک همچین بلایی سر جنگلها نازل بکند.»
اما چرا و چگونه شکارچی میتواند وارد منطقه حفاظتشده بشود؟
پاسخ این پرسش از دید خانم مرگن تنها کمبود نیروی انسانی است. او برای ما توضیح میدهد که منابع محلی به او گفتهاند "تنها یک محیطبان در سراسر این عرصه وجود داشته است و خب مسلم است که یک نفر نمیتواند منطقهای با آن وسعت را به طور کامل تحت نظر بگیرد."
به گفته مرگن پس از شروع آتشسوزی تنها محیطبان منطقه سراغ منابع طبیعی میرود، منابع طبیعی پنج نفر را در اختیار او میگذارد و این شش نفر چهار روز به تنهایی سعی در کنترل آتش داشتهاند که مشخص است موفق نشدهاند.
"این آینده جنگلهای ماست که میسوزد"
به گفته این کارشناس محیط زیست اگر در همان ساعات اولیه، آتشسوزی جدی گرفته میشد و از سوی برخی اعلام نمیشد که "فقط دود است" یا "آتشسوزی سطحی است" و بلافاصله ستاد بحران تشکیل میشد شاید دامنه آتش اینقدر گسترش نمییافت. به خصوص در زمانی که همه کارشناسان نسبت به خشک بودن این پاییز و وزش بادهای گرم از مدتها پیش هشدار داده بودند.
او ادامه میدهد: «ما در هر آتش سوزی یک نسل از جنگل را از دست میدهیم، معمولا نهالهای بین یک تا ده ساله آسیب میبینند و وقتی که اعضای جوان یک جمعیت حذف بشوند، در آینده و توالی آن اکوسیستم تاثیر خیلی جدی دارد. ولی من واقعا نمیدانم چرا در ایران آتش سوزیهای سطحی را جدی نمیگیرند و میگویند آتش سوزی سطحی است و ما آتشسوزی تنهای و تاجی نداریم. بله ممکن است بگوییم تعداد درختانی که آتش گرفته خیلی کم است ولی مهم آینده جنگل است و ما داریم آینده جنگلهایمان را با همین آتشسوزی که اسمش را سطحی میگذاریم، از دست میدهیم.»
گردشگری بیقاعده؛ بلای جان جنگلها
برای از بین رفتن جنگلهای ایران دلایل گوناگونی از سوی کارشناسان مطرح میشود از جمله آنها میتوان به زمینخواری، جنگلزدایی، دپوی زباله، چرای بیرویه دامها و عوامل دیگری اشاره کرد. اما از دید خانم مرگن در آتشسوزی جنگلها بیش از همه گردشگری بیرویه مقصر است.
او میگوید: «گردشگری به عنوان نسخه شفابخش و نجات دهنده جنگلهای هیرکانی معرفی میشود در صورتی که گردشگری بی قاعده خودش بزرگترین سم و تهدید برای جنگلهای ایران است چون گردشگرها به دوردست ترین نقاط رفته و زبالهها را به آنجا منتقل میکنند و هیچکس هم نیست زبالهها را جمع کند.»
کافی است زبالههایی که گردشگران به جا میگذارند حاوی قوطی کنسرو یا یک تهسیگار یا یک تکه آینه باشد، این ترکیب حتی نیاز به صاعقه هم ندارد بلکه با تابش مستقیم خورشید تبدیل به آتشی میشود که آینده ایران را میسوزاند.
این خبرنگار محیط زیست به عادت ایرانیها در گردشگری اشاره میکند و اینکه هرجا که گردشگران میروند بلافاصله آتش روشن میکنند و همین در بسیاری موارد نقطه شروع جنگل سوزی است. به همین دلیلی خانم مرگن تاکید میکند که به هیچ وجه نباید در جنگلها آتش روشن کرد. همچنین باید بسیار حساس بود و به محض دیدن هر دودی موضوع را به مراجع ذیصلاح اطلاع داد.
او به نقش مدیریت دولتی در این میان اشاره کرده و میگوید: «در فصلهای خشک، دولت باید سختگیریهای بیشتری برای حضور گردشگر در طبیعت داشته باشد. در فصلهای خشک صدور مجوز شکار باید قدغن بشود یا حداقل با نظر کارشناسان این حوزه طوری مدیریت شود که شکارچی کاملا کنترلشده به محیط برود که اگر پوکه فشنگی افتاد بلایی سر منطقه نیاید.»
با این همه مرگن تایید میکند که همه اینها به پول، امکانات و نیروی انسانی نیاز دارد که به گفته او "متاسفانه هیچ کدامش را نداریم" و به همین دلیل او میگوید: «اینقدر مشکل داریم که محقق کردن نسخههایی که کارشناسان میپیچیند کار بسیار سختی خواهد بود.»
شاید به همین دلیل است که نهادهای مدنی و گروههای محیط زیستی تمرکزشان را بر روی مردم گذاشتهاند و بیش از همه دست یاری به سوی مردم دراز کردهاند، مردمی که باید بدانند مرگ جنگلها مرگ فرزندان آنهاست.
"ریههای ایران" در حال سوختن
ایران کشوری خشک و کمآب است و این یک واقعیت است اما روند خشکتر شدن این کشور حداقل از دهه ۱۳۹۰ تسریع شده است. از همان زمان آتشسوزیهای گسترده در جنگلها نیز بیشتر شد و اکنون با گذشت بیش از یک دهه مشکلات همچنان پابرجاست.
لیلا مرگن در این باره میگوید: «تا به امروز هر بار که سالهای خشک آمده و ما بحران آتش سوزی در جنگل داشتیم بحث این بوده که باید در کشور پایگاههای تخصصی اطفای حریق تشکیل شود. یک روز گفتند جا برای فرود هلیکوپتر نداریم، یک روز گفتند پول نداریم بالگرد بخریم، هر دفعه یک موضوعی مطرح شده ولی واقعیت این است که اطفای حریق یک موضوع کاملا تخصصی است. ما در جریان اطفای حریق جنگل کشته میدهیم.»
بیشتر بخوانید: پس از سه هفته آتش در جنگلهای هیرکانی شدت بیشتری گرفته است
او تصریح میکند که اطفای حریق با نوع برخورد با سیل و زلزله و رانش زمین فرق میکند و نیاز به افراد آموزشدیده و همکاریهای بینالمللی دارد: «ما نیاز به همکاریهای بینالمللی داریم، نیاز داریم تا به مجموعههای جهانی که برای اطفاء حریق شکل گرفته بپیوندیم، از نسخهها، توصیهها، عکسهای هوایی و امکاناتی که آنها دارند استفاده بکنیم. ما خیلی جنگل نداریم که بنشینیم نگاه کنیم که بسوزند. اینها ریههای ایران و ریههای جهان هستند و باید حفظشان کنیم.»
"قبل از دیر شدن به داد هیرکانی برسیم"
از آستارا در شمال غربی ایران تا گلیداغ در شرق استان گلستان خطی سبز در امتداد خزر به طول تقریبی ۵۰۰ کیلومتر کشیده شده که ریه ایران است. جنگلهای هیرکانی نامش را از نام قدیم گرگان؛ "هیرکان" گرفته و عمری بالغ بر ۴۰ میلیون سال دارد.
۶۰ گونه پستاندار، ۱۸۰ گونه پرنده و بیش از ۳۰۰ نوع گونه گیاهی در این جنگلها حیات دارند. وسعت این گونه جنگل حدود دو میلیون هکتار است که بزرگترین منطقه جنگلی ایران محسوب میشود اما در مقایسه با مساحت کل ایران و وسعت کویر ایران چیزی شبیه "یک ابروی باریک" است.
لیلا مرگن با ذکر این تشبیه میگوید: «جنگل های هیرکانی کانون جذب رطوبت و در واقع ابرهای آسمانند و اگر این جنگلها نباشند یا در واقع به خاطر شرایط حذف شوند، امکان سکونت در شمال ایران از دست میرود.»
او تاکید میکند که "نشانههای بیابانی شدن در جنگلهای هیرکانی به وضوح خودش را نشان میدهد" و میگوید: «بستر پارک ملی گلستان تبدیل شده به کانون ریزگرد و ریزگردهای کف جنگل دارد مردم استان گلستان را دچار مشکل میکند. پارک ملی گلستان منطقه تحت حفاظت سازمان محیط زیست است و سازمان محیط ز
این اولین بار نیست که آتش، جنگلهای ایران را خاکستر میکند. در سالهای اخیر میزان آتش سوزی در جنگلهای ایران سیری به طور محسوس صعودی داشته است؛ از زاگرس تا خزر جنگلها دچار حریق شده و بخشی از آنها کاملا از بین رفته است.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
بر اساس دادههای مرکز کوپرنیک ESSD (سیستم دادههای علمی زمین) آتشسوزیها در فصل پاییز ۲۵-۲۰۲۴ در ایران از نظر تعداد و مساحت آتشسوزیها یکی از شدیدترین موارد از سال ۲۰۰۲ به این سو بوده است. در این بازه زمانی چندین آتشسوزی در جنگلهای استانهای خوزستان، کردستان و جنگلهای هیرکانی در شمال ایران رخ دادهاند.
سال گذشته تقریبا همین روزها بود که ۷۰ نفر از کارشناسان و اساتید جنگلداری و مرتع در ایران نامهای به مسعود پزشکیان نوشته و از او خواستند قوانین مصوب درباره جنگلها را اجرایی کند. نویسندگان این نامه مشخصا خواستههای زیر را مطرح کردند: « توجه بیشتر و جدی به وضعیت جنگلهای کشور، پایبندی به قانون، ارتقای جایگاه شورای علمی-فنی سازمان با تصویب هیات دولت، استمرار فعالیت طرحهای متوقف شده بدون برداشت درختان سرپای سالم و امکان نظارت انجمنهای علمی بخش بر فعالیتهای سازمان منابع طبیعی.» و این خواستها را "کمترین توقعی" دانستند که از دولت انتظار میرود.
اینک یک سال از ارسال این نامه میگذرد و بار دیگر آتش به جان جنگلهای ایران افتاده است.
لیلا مرگن، دانشآموخته علوم جنگل و خبرنگار محیط زیست یکی از امضاکنندگان این نامه بود. او به دویچه وله میگوید در یک سال اخیر دو نامه به رییس جمهوری نوشته شده و در نامه دوم مشخصا از ریاست جمهوری درخواست شده تا طرحهای مدیریتی جنگلهای ایران در ابتدای برنامه ششم توسعه برای جلوگیری از بهرهبرداری بیش از حد از جنگلها را که متوقف شده بود دوباره راهاندازی کند. قرار بود ظرف سه سال برنامه جایگزین برای این طرحها ارائه شود، ولی با گذشت نزدیک به ۱۰ سال هنوز برنامه جایگیزینی برای آن ارائه نشده است.
به گفته این کارشناس، راه افتادن این طرحها باعث حضور بیشتر نیروهای تخصصی و نیز حضور بیشتر بخش خصوصی در عرصه جنگلداری شده و احتمال مقابله با حریق و پیشگیری از حریق به صورت زمینی بیشتر فراهم میشود. اما متاسفانه هیچیک از این خواستها هنوز برآورده نشده است.
"انفعال" سازمان محیط زیست
جنگلهای الیت چالوس که این بار طعمه حریق شدند در داخل منطقه محافظتشده بودند و در حقیقت سازمان حفاظت از محیط زیست موظف بوده از این مناطق حفاظت ویژه کند. این در حالی است که به گفته خانم مرگن، بعد از گذشت ۱۸ تا ۱۹ روز از آغاز آتشسوزی تازه سازمان حفاظت از محیط زیست وارد عمل شده و بر عملیات اطفای حریق نظارت میکند.
لیلا مرگن میگوید: «همه جنگلها مهم هستند، چه حفاظت شده و چه غیر حفاظت شده ولی ما عرصهای را حفاظت شده اعلام میکنیم که واجد ارزشهای زیستی خاصی هستند و برای همین حفاظت شده اعلام میشوند ولی میبینیم که سازمان محیط زیست در قبال منطقه حفاظت شده تحت مدیریت خودش خوب عمل نکرد، حداقل اگر نگوییم منفعل بوده ولی خوب عمل نکرده و با تاخیر عمل کرده است.»
علت وقوع آتش؛ از احتمال عامل انسانی تا خشک بودن زمین
هربار که آتشسوزی در جنگلهای ایران رخ میدهد عوامل گوناگونی برای علت وقوع آن اعلام میشوند اما بیش از همه بر عوامل انسانی تاکید میشود.
بیشتر بخوانید:کمک ترکیه و آمادگی روسیه و بلاروس برای مهار آتش در جنگل الیت
در جریان آتشسوزی اخیر جنگل الیت نیز رضا افلاطونی رییس سازمان جنگلها درباره علت اولیه این آتشسوزی گفت: «گروههای کارشناسی در محل حضور دارند و منشأ دقیق حادثه را بررسی میکنند. با این حال شواهد اولیه احتمال دخالت عامل انسانی را تقویت میکند.»
لیلا مرگن با اشاره به موقعیت این جنگلها و صعبالعبور بودن آنها احتمال شروع آتشسوزی توسط گردشگران را منتفی میداند و معتقد است اگر عامل انسانی دخیل بوده باشد تنها میتواند "کار شکارچیان باشد".
او میگوید: «جامعه محلی و مردم عادی که برای تفرج، بی قاعده وارد جنگل میشوند در مناطق صعب العبور تردد نمیکنند. مناطق صعبالعبور فقط محلهایی است که افراد خاصی با اهداف خاص در آن تردد میکنند و یک گروه از این افراد میتوانند شکارچیان باشند. حداقل برآوردهای ما این را نشان میدهد.»
او با اشاره به اینکه ایران امسال خشکترین پاییز صد سال اخیر را تجربه میکند میگوید: «از تابستان کف جنگلهای هیرکانی ترک خورده بود و لاش-برگهای زیادی که کف جنگل جمع شده بودند خودشان مثل یک مخزن باروت هستند. ما نمیدانیم چه عاملی باعث آتش سوزی شده یعنی عمدی بوده، یکی رفته کبریت زده و این لاش-برگها را سوزانده یا پوکه داغ فشنگ یک شکارچی توانسته یک همچین بلایی سر جنگلها نازل بکند.»
اما چرا و چگونه شکارچی میتواند وارد منطقه حفاظتشده بشود؟
پاسخ این پرسش از دید خانم مرگن تنها کمبود نیروی انسانی است. او برای ما توضیح میدهد که منابع محلی به او گفتهاند "تنها یک محیطبان در سراسر این عرصه وجود داشته است و خب مسلم است که یک نفر نمیتواند منطقهای با آن وسعت را به طور کامل تحت نظر بگیرد."
به گفته مرگن پس از شروع آتشسوزی تنها محیطبان منطقه سراغ منابع طبیعی میرود، منابع طبیعی پنج نفر را در اختیار او میگذارد و این شش نفر چهار روز به تنهایی سعی در کنترل آتش داشتهاند که مشخص است موفق نشدهاند.
"این آینده جنگلهای ماست که میسوزد"
به گفته این کارشناس محیط زیست اگر در همان ساعات اولیه، آتشسوزی جدی گرفته میشد و از سوی برخی اعلام نمیشد که "فقط دود است" یا "آتشسوزی سطحی است" و بلافاصله ستاد بحران تشکیل میشد شاید دامنه آتش اینقدر گسترش نمییافت. به خصوص در زمانی که همه کارشناسان نسبت به خشک بودن این پاییز و وزش بادهای گرم از مدتها پیش هشدار داده بودند.
او ادامه میدهد: «ما در هر آتش سوزی یک نسل از جنگل را از دست میدهیم، معمولا نهالهای بین یک تا ده ساله آسیب میبینند و وقتی که اعضای جوان یک جمعیت حذف بشوند، در آینده و توالی آن اکوسیستم تاثیر خیلی جدی دارد. ولی من واقعا نمیدانم چرا در ایران آتش سوزیهای سطحی را جدی نمیگیرند و میگویند آتش سوزی سطحی است و ما آتشسوزی تنهای و تاجی نداریم. بله ممکن است بگوییم تعداد درختانی که آتش گرفته خیلی کم است ولی مهم آینده جنگل است و ما داریم آینده جنگلهایمان را با همین آتشسوزی که اسمش را سطحی میگذاریم، از دست میدهیم.»
گردشگری بیقاعده؛ بلای جان جنگلها
برای از بین رفتن جنگلهای ایران دلایل گوناگونی از سوی کارشناسان مطرح میشود از جمله آنها میتوان به زمینخواری، جنگلزدایی، دپوی زباله، چرای بیرویه دامها و عوامل دیگری اشاره کرد. اما از دید خانم مرگن در آتشسوزی جنگلها بیش از همه گردشگری بیرویه مقصر است.
او میگوید: «گردشگری به عنوان نسخه شفابخش و نجات دهنده جنگلهای هیرکانی معرفی میشود در صورتی که گردشگری بی قاعده خودش بزرگترین سم و تهدید برای جنگلهای ایران است چون گردشگرها به دوردست ترین نقاط رفته و زبالهها را به آنجا منتقل میکنند و هیچکس هم نیست زبالهها را جمع کند.»
کافی است زبالههایی که گردشگران به جا میگذارند حاوی قوطی کنسرو یا یک تهسیگار یا یک تکه آینه باشد، این ترکیب حتی نیاز به صاعقه هم ندارد بلکه با تابش مستقیم خورشید تبدیل به آتشی میشود که آینده ایران را میسوزاند.
این خبرنگار محیط زیست به عادت ایرانیها در گردشگری اشاره میکند و اینکه هرجا که گردشگران میروند بلافاصله آتش روشن میکنند و همین در بسیاری موارد نقطه شروع جنگل سوزی است. به همین دلیلی خانم مرگن تاکید میکند که به هیچ وجه نباید در جنگلها آتش روشن کرد. همچنین باید بسیار حساس بود و به محض دیدن هر دودی موضوع را به مراجع ذیصلاح اطلاع داد.
او به نقش مدیریت دولتی در این میان اشاره کرده و میگوید: «در فصلهای خشک، دولت باید سختگیریهای بیشتری برای حضور گردشگر در طبیعت داشته باشد. در فصلهای خشک صدور مجوز شکار باید قدغن بشود یا حداقل با نظر کارشناسان این حوزه طوری مدیریت شود که شکارچی کاملا کنترلشده به محیط برود که اگر پوکه فشنگی افتاد بلایی سر منطقه نیاید.»
با این همه مرگن تایید میکند که همه اینها به پول، امکانات و نیروی انسانی نیاز دارد که به گفته او "متاسفانه هیچ کدامش را نداریم" و به همین دلیل او میگوید: «اینقدر مشکل داریم که محقق کردن نسخههایی که کارشناسان میپیچیند کار بسیار سختی خواهد بود.»
شاید به همین دلیل است که نهادهای مدنی و گروههای محیط زیستی تمرکزشان را بر روی مردم گذاشتهاند و بیش از همه دست یاری به سوی مردم دراز کردهاند، مردمی که باید بدانند مرگ جنگلها مرگ فرزندان آنهاست.
"ریههای ایران" در حال سوختن
ایران کشوری خشک و کمآب است و این یک واقعیت است اما روند خشکتر شدن این کشور حداقل از دهه ۱۳۹۰ تسریع شده است. از همان زمان آتشسوزیهای گسترده در جنگلها نیز بیشتر شد و اکنون با گذشت بیش از یک دهه مشکلات همچنان پابرجاست.
لیلا مرگن در این باره میگوید: «تا به امروز هر بار که سالهای خشک آمده و ما بحران آتش سوزی در جنگل داشتیم بحث این بوده که باید در کشور پایگاههای تخصصی اطفای حریق تشکیل شود. یک روز گفتند جا برای فرود هلیکوپتر نداریم، یک روز گفتند پول نداریم بالگرد بخریم، هر دفعه یک موضوعی مطرح شده ولی واقعیت این است که اطفای حریق یک موضوع کاملا تخصصی است. ما در جریان اطفای حریق جنگل کشته میدهیم.»
بیشتر بخوانید: پس از سه هفته آتش در جنگلهای هیرکانی شدت بیشتری گرفته است
او تصریح میکند که اطفای حریق با نوع برخورد با سیل و زلزله و رانش زمین فرق میکند و نیاز به افراد آموزشدیده و همکاریهای بینالمللی دارد: «ما نیاز به همکاریهای بینالمللی داریم، نیاز داریم تا به مجموعههای جهانی که برای اطفاء حریق شکل گرفته بپیوندیم، از نسخهها، توصیهها، عکسهای هوایی و امکاناتی که آنها دارند استفاده بکنیم. ما خیلی جنگل نداریم که بنشینیم نگاه کنیم که بسوزند. اینها ریههای ایران و ریههای جهان هستند و باید حفظشان کنیم.»
"قبل از دیر شدن به داد هیرکانی برسیم"
از آستارا در شمال غربی ایران تا گلیداغ در شرق استان گلستان خطی سبز در امتداد خزر به طول تقریبی ۵۰۰ کیلومتر کشیده شده که ریه ایران است. جنگلهای هیرکانی نامش را از نام قدیم گرگان؛ "هیرکان" گرفته و عمری بالغ بر ۴۰ میلیون سال دارد.
۶۰ گونه پستاندار، ۱۸۰ گونه پرنده و بیش از ۳۰۰ نوع گونه گیاهی در این جنگلها حیات دارند. وسعت این گونه جنگل حدود دو میلیون هکتار است که بزرگترین منطقه جنگلی ایران محسوب میشود اما در مقایسه با مساحت کل ایران و وسعت کویر ایران چیزی شبیه "یک ابروی باریک" است.
لیلا مرگن با ذکر این تشبیه میگوید: «جنگل های هیرکانی کانون جذب رطوبت و در واقع ابرهای آسمانند و اگر این جنگلها نباشند یا در واقع به خاطر شرایط حذف شوند، امکان سکونت در شمال ایران از دست میرود.»
او تاکید میکند که "نشانههای بیابانی شدن در جنگلهای هیرکانی به وضوح خودش را نشان میدهد" و میگوید: «بستر پارک ملی گلستان تبدیل شده به کانون ریزگرد و ریزگردهای کف جنگل دارد مردم استان گلستان را دچار مشکل میکند. پارک ملی گلستان منطقه تحت حفاظت سازمان محیط زیست است و سازمان محیط ز
Comments
In Channel




