آداب دیکتاتوری: کیش شخصیت در قرن بیستم
Update: 2021-01-07
13
Description
گفتگوی محمد ماشینچیان و مسعود یوسف حصیرچین، راجع به کتاب «آداب دیکتاتوری: کیش شخصیت در قرن بیستم» نوشته فرانک دیکوتر
هیچ دیکتاتوری نمیتواند فقط با خشونت و ترس حکمرانی کند. قدرت عریان را میشود به صورت موقت در اختیار گرفت اما برای بلند مدت به هیچ وجه کافی نیست. تصویر و قدرت همیشه رابطه تنگاتنگی داشتهاند اما آنچه در قرن بیستم روی داد، بسیار فراتر از ستایش عمومی بود. در قرن بیستم، فناوریهای تازه به رهبران اجازه داد صدا و تصویرشان را به خانههای شهروندانشان ببرند. حاکمی که بتواند مردمش را مجبور کند که او را بستایند عمر بیشتری خواهد داشت. پارادوکس دیکتاتوری مدرن این است که دیکتاتور باید توهم حمایت و مشروعیت عمومی را به وجود بیاورد. در سرتاسر قرن بیستم، صدها میلیون نفر محکوم به نشان دادن اشتیاق، طرفداری و ستایش بودند، حتی در حالی که در مسیر بردگی قدم میگذاشتند.
اما در زمانهای که آزادی بیان وجود ندارد، از کجا میشود فهمید که چند نفر از این مردم واقعاً دیکتاتور را میستایند؟
فرانک دیکوتر در «آداب دیکتاتوری» کیشهای شخصیت و پروپاگاندای پیرامون هشت دیکتاتور قرن بیستمی برجسته را بررسی میکند، از هیتلر و استالین تا مائو تسهتونگ و کیم ایلسونگ. این مردان بنیانگذاران دیکتاتوریهای مدرن بودند و از تاریخ و یکدیگر آموختند که چگونه رژیمهایشان را بسازند و وجهۀ عمومیشان را حفظ کنند. برای این کار، ابزارهای گوناگونی را به کار بردند، از رژههای تمرین شده تا ساخت فضای قدسی و رازآلود از طریق سانسور. این دیکتاتورها پیوسته بر تصویرشان کار کردند و مردم را تشویق کردند تا ستایششان کنند.
در زمانهای که دموکراسی وضع خوبی ندارد، آیا شاهد احیای همان روشها در میان رهبران امروز هستیم؟ دیکتاتوریهای آنان به نوبۀ خود رهبران قرن بیست و یکم را، از جمله ولادیمیر پوتین، شی جینپینگ و رجب طیب اردوغان، تحت تاثیر قرار داده است.
این کتاب با روایت جذابش، بررسی میکند که چگونه کیش شخصیت به وجود میآید، رشد میکند و دوام میآورد. این کتاب کیش شخصیت را در جایگاه اصلیش قرار میدهد: در قلب استبداد.
هیچ دیکتاتوری نمیتواند فقط با خشونت و ترس حکمرانی کند. قدرت عریان را میشود به صورت موقت در اختیار گرفت اما برای بلند مدت به هیچ وجه کافی نیست. تصویر و قدرت همیشه رابطه تنگاتنگی داشتهاند اما آنچه در قرن بیستم روی داد، بسیار فراتر از ستایش عمومی بود. در قرن بیستم، فناوریهای تازه به رهبران اجازه داد صدا و تصویرشان را به خانههای شهروندانشان ببرند. حاکمی که بتواند مردمش را مجبور کند که او را بستایند عمر بیشتری خواهد داشت. پارادوکس دیکتاتوری مدرن این است که دیکتاتور باید توهم حمایت و مشروعیت عمومی را به وجود بیاورد. در سرتاسر قرن بیستم، صدها میلیون نفر محکوم به نشان دادن اشتیاق، طرفداری و ستایش بودند، حتی در حالی که در مسیر بردگی قدم میگذاشتند.
اما در زمانهای که آزادی بیان وجود ندارد، از کجا میشود فهمید که چند نفر از این مردم واقعاً دیکتاتور را میستایند؟
فرانک دیکوتر در «آداب دیکتاتوری» کیشهای شخصیت و پروپاگاندای پیرامون هشت دیکتاتور قرن بیستمی برجسته را بررسی میکند، از هیتلر و استالین تا مائو تسهتونگ و کیم ایلسونگ. این مردان بنیانگذاران دیکتاتوریهای مدرن بودند و از تاریخ و یکدیگر آموختند که چگونه رژیمهایشان را بسازند و وجهۀ عمومیشان را حفظ کنند. برای این کار، ابزارهای گوناگونی را به کار بردند، از رژههای تمرین شده تا ساخت فضای قدسی و رازآلود از طریق سانسور. این دیکتاتورها پیوسته بر تصویرشان کار کردند و مردم را تشویق کردند تا ستایششان کنند.
در زمانهای که دموکراسی وضع خوبی ندارد، آیا شاهد احیای همان روشها در میان رهبران امروز هستیم؟ دیکتاتوریهای آنان به نوبۀ خود رهبران قرن بیست و یکم را، از جمله ولادیمیر پوتین، شی جینپینگ و رجب طیب اردوغان، تحت تاثیر قرار داده است.
این کتاب با روایت جذابش، بررسی میکند که چگونه کیش شخصیت به وجود میآید، رشد میکند و دوام میآورد. این کتاب کیش شخصیت را در جایگاه اصلیش قرار میدهد: در قلب استبداد.
In Channel





این همه متعصبانه حرف زدنتون واقعا درست نیست. سوسیالیست و کونیست رو یکی دونستن یا استفاده این دو مفهوم به جای هم واقعا درست نیست. سوسیال گفتن به فاشیسم موسولینی حقیقتا احمقانه است. میگین یه زمانی تو روزنامه سوسیال بود بعد نمیگین که چطور شد دراومد و سمتی که رفت چطور بود و... نمیگین که اصلا فاشیسم به انقلاب راست ها علیه گسترش روز افزون کمونیسم در ایتالیا بود... تحریف واقعیات عدم بیان بعضی موارد واقعا اذیتت کننده است. درمورد چه گوارا و کاسترو حرفی نمیزنم. تحلیل هاتون در مورد چین هم نامنسجم و ضعیفبود
خوشم میاد کانال های راست زبان فارسی پیدا میکنم مرسی از برنامه جالبتون🙏
موضوع بسیار جالب است. به دوستانم توصیه کردم که حتما گوش کنند. در دقایق میانی، اشاره ای به تمایل محمد رضا شاه پهلوی به پیوند زدن خود به تاریخ ایران باستان شد؛ لطفا این موضوع مورد بحث بیشتر قرار بگیره. شخصا انعطاف شنیدن هر نظری رو دارم. سپاس