آن مخفیگاه
Description
در میانهی تاریکی جنگ جهانی دوم، دختری سیزدهساله در اتاقی کوچک در آمستردام شروع به نوشتن کرد. آنه فرانک، دختری یهودی که همراه خانوادهاش برای فرار از نازیها به پناهگاهی مخفی پناه برد، با دفتر خاطراتش صدای میلیونها انسان شد.
در این اپیزود از راوکست، از زندگی پنهانی آنه، امیدهای نوجوانی در دل وحشت، و روزی میگوییم که مخفیگاهشان لو رفت.
خاطرات او، یکی از انسانیترین روایتها از هولوکاست است؛ یادگاری از دختری که حتی در تاریکی، هنوز به خوبیِ انسانها ایمان داشت.
-----------------------------------
اسپانسر : اسنپ فود
-----------------------------------
ما برای ادامه راه نیم نگاهی به حمایت های شما داریم
داخل و خارج از ایران : حمایت مالی از راوکست
-----------------------------------
سایت و شبکه های اجتماعی راوکست
Youtube.com/@ravcast یوتوب راوکست
سایت . اینستاگرام . توییتر . تلگرام
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

























چه اشکی جاری شد انتهای اپیزود...وای از این انسان ها که چه به روز هم آوردند
آخرش 💔😞
نکته ای که بعد شنیدن اکثر اپیزودها قابل تامل هست اینه که مرتب یک چرخه ی قربانی و جانی تکرار میشه به این صورت که فقط جاشون عوض میشه .یه روز به یهودیا ظلم میشه و کشته میشن وقتی به قدرت میرسن خودشون هم همین کار رو میکنند . ادم هایی قربانی میشن که نقشی در جرقه اصلی حادثه نداشتند . روزهای اتش بس فلسطین و اسرائیله دوسال تمام ادم هایی قربانی شدند که در ماجرای حادثه اکتبر هیچ نقشی نداشتند و قطعا از دست دادن اعضای خانواده و خونه و زندگیشون دوباره چرخه انتقام رو فعال میکنه کاش ادم ها ملعبه قدرت ها نمی شدن
عجب داستانی .... سپاس بابت این پادکست عالی
آقای نژاداحد خیلی ممنونم که وقایع تاریخی رو با زبون ساده برای ما روایت میکنید. اما حداقل اپیزودهای تلخ و اپیزودهای خنثی رو یکی درمیون کنید. من یک هفته ای میشه که راوکست رو از اول شروع کردم و روزی ۳ ۴ قسمت گوش کردم تا به این قسمت برسم. توی ۱۰ اپیزود اخیر تقریبا اول همه گفتید که مطالب تلخی گفته میشه. این باعث شده با اینکه علاقه زیادی به موضوعات دارم، گوش کردنشون برام خیلی سخت بشه.
اشکم در اومد لعنت به جنگ و بانیان جنگ
وااای نابود شدم با این اپیزود
فکر کردن به این که یک سال چند ماه تو یه جا زندگی کنی واقعا سخته ولی تاریخ ثابت کرده که تحمل و سازگاری انسان بیشتر از این چیزاست
هیچ وقت فکر نمیکردم تو زندگیم آنه رو اینقدر درک کنم 🥲
ناراحت کننده ترین پایان ...
آنه عزیزم:)
ان که بچه بود.. چرا کشتنش😭😭وای از گرسنگی مردن خیلی بده..چرا با تفنگ نمیکشتن حداقل
دلم برای یهودیان سوخت فکر کنم هیچ قومی اینقدر کشته ندادن
اخرش خیلی شبیه فیلم The mist بود٫if you know,you know!
👧
خیلی غم انگیز بود😔
چقدر غمانگیز بود این اپیزود😭💔💔 جنگ چقدر وحشتناکه. آنه تا ابد یه گوشه توی ذهنم میمونه ...
نمیدونم چرا ناخوداگاه بعد از مرگ انه اشکام ریخت لعنت به هر کس جنگ را میاندازه
این اپیزود حس تاسف و ناراحتی عمقی روم گذاشت حسی که تقریبا با فیلم پیانیست تجربه کرده بودم
تو طول تاریخ چه اتفاقات وحشتناکی برای آدما افتاده🙁 چرا باید انسان اینقدر موجود پیچیده، عجیبی باشه🧐 برای همه عقاید، نظر ها و رنگ ها تو این مره خاکی حداقل کلی جا بوده، چطور میشه با هم همچنین ماری میکنن😒😒😒