اپیزود 124 : دهکده ملال
Update: 2024-07-2948
Description
داستان در مورد مردیه که داخل بیمارستان بستری شده و اونجا با فردی که روی تخت کناریش خوابیده آشنا میشه و به دعوت اون بعد ترخیص به روستای عجیبی که انها زندگی میکنند میروند و این شروع اتفاقات شیطانی و شوم و وحشتناکیه که رهایی ازش کار به سادگی امکان پذیر نیست..
☠️
برای دسترسی رایگان و آسان تر ، نسخه بدون محدودیت مارو از اپ شنوتو دنبال کنید.
☠️
همچنین برای دانلود و شنیدن آهنگ تیتراژ و آلبوم راک مومیایی به لینک زیر بروید.
Top Podcasts
The Best New Comedy Podcast Right Now – June 2024The Best News Podcast Right Now – June 2024The Best New Business Podcast Right Now – June 2024The Best New Sports Podcast Right Now – June 2024The Best New True Crime Podcast Right Now – June 2024The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now – June 20The Best New Dan Bongino Show Podcast Right Now – June 20The Best New Mark Levin Podcast – June 2024
In Channel
دمت گرم ک انقد تند تند داستان میزاری برامون 😍
مث همیشه عالی دمت گرم خدایی ❤❤❤❤🤍
خیلی دوست دارم یه زمانی ببینم به جایی رسیدی که تو ژانر وحشت اسم تو بدرخشه✨
مثل همیشه عالی ؛ بچها تو کامنتاشون دنبال طنز و فان میگردن ، بی محبتی آخه زمانی که داره همه پشما میریزه طرف سر در میاره از چاه میگه بستنی بیار طنز نیست ؟ چنان انسی با داستان هاتون گرفتم که تو بیشتر داستانها خودم تو داستان احساس میکنم، پرچمتون بالاست ،منتظر داستانهای قوی
وقتی مادر پدرت برات بستنی نمیخرن 🤣
👌👌👌عالی بود ممنون🙏🏽کاش داستان سریالی مثل ابرام بازم بسازید 👌
برامونننن بستنییی بیاررررر 😂🤝
وقتی به این فکر میکنم که شما چجوری توی این وقت کم داستان رو مینویسین ، ضبط میکنین و تدوین میکنین تنها چیزی که به ذهنم میاد اینه که شما سزاوار هزاران خسته نباشید و خدا قوت اید اقای جوزف❤️
بعنوان یکی از طرفداران سفت و سخت پادکست سرگیجه یه خواهشی داشتم اگه میشه اپیزود های سریالیه طنز جدید مثل( خاطرات شبح و دره مارها ) تولید کنین چون باقیه طرفدارا رو نمیدونم ولی خودم بشخصه خیلی با شخصیت ها ارتباط برقرار میکنم و مخصوصاااا از شیشکی کشیدنا و لفظ قلم حرف زدنه شخصیتا که خودتون گویندگیشونو انجام میدین خیلی لذت میبرم سپاس❤️
سلام و خسته نباشید خدمت نویسنده قدرمون جوزف سپاس که تو این هوای گرم مارو مهمون صدای دلنشینتون میکنین و زود به زود اپیزود های جدیدی منتشر میکنین چیزی که واقعا واسم جالبه و اینه که اتفاقایی که توی داستان میفته دقیقا با اتفاقات برهه زمانیه منتشر شدن اپیزود تناسب دارن مثل (همستر،تابستون،یا مثل اپیزود قبل که محرم بود و یه هیئت اجنه داخل داستان بود) همینه که باعث میشه شنونده ارتباط برقرار کنه،اینه قدرت قلم جوزف تملق نمیکنم چون عین حقیقته❤️🙌
خلاقیتتو دوس دارم. خسته نباشی. اما واقعا اخرشو نگرفتم منظورش از بستنی چی بود؟
آقا من میترسم تو عاقبتت بشه مثل مهدی پورباقی 😂😂😂یه ذره طنز بگو بشوره ببره🥲
راه نداره مام یه قرارداد با شیطون ببندیم 😁
اخرشم نگفت بستنی کیم یا بستنی قیفی؟
بسیارعالی خسته نباشی🥰🥰🥰❤️❤️❤️
مگه بهروز به مراد نگفت مادر بچش مرده؟ چجوری ده روز بعد "مرضیه همسرش" کنارش تو ماشین خودش رو باد میزد😶😶🤥