اپیزود بیستم چکاوا، سعید مظفری(قسمت اول)
Description
اپیزود بیستم چکاوا
<iframe src="https://castbox.fm/app/castbox/player/id5333311/id618807428?v=8.22.11&autoplay=0&hide_list=1" frameborder="0" width="100%" height="200"></iframe>
سعید مظفری
صدای عشق
درسته که ما ایرانی های عاشق فیلم و سریال، فرسنگ ها با هالیوود و سینمای جهان فاصله داریم، ولی از اونجایی که هنر مرز نمیشناسه، سینما و تلویزیون همیشه جزئی جدانشدنی از زندگی روزمره همه ما بوده.
این روزها که سیل عظیم فیلم و سریال های روز دنیا، به واسطه پلتفروم های مختلف، از گوشی و لپتاپ و تلویزیون های هوشمندمون سرازیر شدند؛ شاید خیلی یادمون نیاد که چه روزهایی رو با اشتیاق پای جعبه جادویی تلویزیون میشستیم، تا از یه فیلم جذاب و دیدنی لذت ببریم.
ما فیلم های سینمایی خارجی رو، در دورانی که زیرنویس نبود، با صدای دوبلورهایی که حافظ و امانت دارِ احساسات بازیگرهای همه دنیا بودند، میدیدیم و از شنیدن صداشون روی صدای بازیگرهای محبوبمون لذت میبردیم.
یکی از این خوش صداهای روزگاران قدیم و جدید سعید خان مظفری بود مردی موقر، متین و خوش صدا، که بعدِ نشستن رو به روی میکروفون جادویی دوبله، توانایی این رو داره که صدا معصوم ترین تا شرورترین آدم کره زمین رو گویندگی کنه.
بی هیچ تردیدی سعید مظفری، صاحب این صدای زیبا و جوان، یکی از مهم ترین و خوش صداترین گویندگان عصر طلایی دوبله بود، که تا امروز درخشید و شخصیت ساخت.گوینده ای که خالق صداهای شخصیت های گوناگون سینمایی و تلویزیونی بود و برای رسیدن به هدفش، زیر و بم نقش ها رو کاووش میکرد، که صداش و احساساتش رو تا حد ممکن، به صدا و احساسات هنرپیشه نزدیک کنه.
امروز قرار از هنرمندی صحبت کنیم که در دوبله، هیچ چیز براش مهم تر از انتقال درست و صحیح احساسات یک بازیگر نبود و نیست.
زندگینامه
سعید مظفری سال 1321 در شاهرود متولد شد. از اونجا که پدرش توی اداره ثبت کار میکرد و مدام به شهرهای دیگه منتقل میشد، ایشون هم، همسفر روزهای سخت و آسون پدر بود تا اینکه بالاخره بازنشستگی پدر با مهاجرت به تهران مصادف شد و شکل و زندگی جدیدی رو برای سعید رقم زد.
زمانی که در دبیرستان شرف مشغول تحصیل بود، مدیر دبیرستان آقای میرهادی به او پیشنهاد داد که برای سرگرمی و سر و کله نزدن بچه ها با هم، با یک ضبط صوت بزرگ، قصه هایی رو برای بچه ها ضبط و سر صف پخش کنند. و اونجا شروع اولین آشنایی سعید مظفری با ضبط و نوار و قصه بود.
روزهای شیرین مدرسه با سرعت گذشت و سعید سال 42 در دانشگاه مشغول یادگیری زبان ایتالیایی بود تا تعطیلات تابستون سر رسید و وقتی که برای دیدار به خونه پسرعمه اش رفته بود، با محمد علی زرندی دوبلور نورمن ویزدوم آشنا شد و خیرِ این تصادف و ملاقات، آثاری هست که ما امروز با صدای این هنرمند بی نظیر به تماشا میشینیم و لذت میبریم.
فرقی نمیکنه در قامتِ با صلابت و با ابهت کلینت ایستوود در فیلم های کابوی گویندگی کنه، یا مرد انتقام جو افسار گسیخته فیلم دسپرادو یا جنایتکار با بازی آنتونیا باندراس باشه یا صداپیشه ثابتِ فیلم های سخت و پر از جزئیات ستاره هالیوود، برد پیت.
سعید مظفری برای این کار ساخته شده. هست تا شخصیت بسازه و این ساختن رو با چشم و گوش مردم کشورش سهیم بشه. هست تا امانت دار دار احساسات و عواطف انسان هایی بشه که با اینکه قهرمان هستند اما نقطه ضعف های زیادی دارند و البته این ضعف هاست که از اونا قهرمان میسازه.
سعید مظفری در تمامی این سالها از سینما کلاسیک، فیلم فارسی و نوآر تا سریال های پر طرفدار و جذاب روز دنیا، با صدای خاص، جوان، شیک و پر قدرتش، شونه به شونه مخاطب و بازیگرها پیش رفت تا خیلی از فیلم های دنیا رو برای ما خاطره ساز کنه. این پادکست ادای دینی به این هنرمند توانا و دوست داشتنی با این صدای بی نظیره.
قطعا هممون هم صدا و هم شخصیت هایی که با این آوای دل نشین ماندگار شدند رو به یاد داریم. اما برای تداعی خاطرات، پر طرفدارترین های آثار سعید مظفری رو مرور میکنیم و شروع این یادآوری، مدیوم جذاب سینماست
سینما
خوب بد زشت.
شاید با دیدن اولین سریالی که کلینت ایستوود با اون به شهرت رسید تا فیلم هایی مثل به خاطر یک مشت دلار، به خاطر چند دلار بیشتر، هری کثیف، عزیزمیلیون دلاری و… به همه ما طرفداران سینما ثابت شده باشه که بهترین گوینده برای صدای کلینت ایستوود، این نابغه بازیگری، سعید مظفری است.
اما فیلم خوب بد زشت، با ژانر وسترن، و موضوع معمایی، انگار حس دیگه ای توی دل مخاطب های هنر هفتم ایجاد کرد.
کلینت ایستوود در این فیلم ایفاگر نقش نیکو یا همونِ مرد خوبِ قصه رو به تصویر میکشه. یک تفنگدارِ حرفهای که در طول جنگ داخلی آمریکا، در جستجوی یه گنج بزرگه.
سعید مظفری در تمام مدت دوبله این فیلم، تونسته به خوبی صدا خودش رو با صدا سرد کلینت ایستوود و بازیگری خونسرد، بیاعتنا به شرایط و محیط و نقش نیکو هماهنگ کنه. و همینطور از صدای مطمئن و با صداقت اما جدی ایستوود وام بگیره تا شخصیت رو بهتر برای مخاطب به تصویر بکشه.
در وهله اول شاید به نظرم بیاد، با اینکه صدای سعید مظفری در عین حال که یک صدای کاملا مردانه ست اما به خاطر جوون بودن و تراش خورده بودنش، روی شخصیت خشن و صورت تکیده و آفتاب خورده ایستوود نشینه، اما با فاصله فقط چند ثانیه و شخصیت پردازی صدا سعید مظفری، این فرضیات تبدیل به یک اشتباه محض میشه و ما به درستی تلفیق این صدا و صورت رو میپذیریم و سعید مظفری صدای کلینت ایستوود رو برای خودش میکنه.
مظفری در این فیلم با تحولات شخصیتی و مسیر روحی نیکو قدم به قدم پیش میره و صداش رو با چهره و حرکات محدود، اما عمیق نیکو، هماهنگ میکنه و این باعث همدردی و همزادپنداری مخاطب در به تماشا نشستن دوبله این فیلم شده.
قصه عشق
ما تو فیلم ها و سریال ها، قصه های زیادی از پسر پولدار و دختر فقیر یا بالعکس شنیدیم، اما بهترین نمونه از این قصه، فیلم لاو استوری با بازی رایان اُ نیل و الیزابت مک گرو است.
قصه عشق، فیلمی در سبک درام عاشقانه است که سال ۱۹۷۰ توسط آرتور هیلر کارگردانی شده است و داستان الیور دانشجوی ثروتمند و ورزشکاری رو به تصویر میکشه که از یه خانواده مشهوره و جنیفر که دانشجوی هنرهای زیباست و از خانوادهای متوسط میاد. این دونفر با هم وارد دانشگاه هاروارد میشند و همون اول ماجرا درگیریها و تضادهای فرهنگی و اجتماعی این دو نفر سر باز میکنه.
سعید مظفری در این فیلم به جای رایان اُ نیل گویندگی میکنه و این بار با صدای گرم و مهربونش تمام عواطف و هیجانات مرد این فیلم عاشقانه رو دنبال میکنه. صدای مظفری در این فیلم باعث شد تا تماشاگران به شدت با الیور حس همدردی داشته باشند و احساسات عمیق شخصیت اون رو درک کنند. و مکمل های درخشانی با صدای شهلا ناظریان در نقش جنیفر باشند.
همینطور که اُ نیل در فیلم به راحتی تونسته عشق، خوشبختی، درد و رنج شخصیت الیور و به تصویر بکشه و با نحوه بازی شکل طبیعی و عمیقی از احساساتِ یک انسان رو زندگی کنه، سعید مظفری هم با صدایی که انگار عشق رو با تمام وجود درک کرده، نماینده بی نظیری برای تمام احساسات این بازی و نقش ماندگار بوده و به تمام لایهبندی ها و پیچیدگی این نقش اعتبار بخشیده.
به خاطر گویندگی بی نظیر سعید مظفری در این فیلم، او نقش های زیاد دیگری از رایان اُ نیل رو گویندگی کرده.
دسپرادو یا جنایتکار
صدای معصومانه، جوان و زیبا سعید مظفری، وقتی در قامت یک انتقام جو قرار بگیره، لحن رو تغییر میده و مخاطب فقط شخصیتی رو میبینه و میشنوه که تا زمانی که غبار نفرت و کینه روی دلش سنگینی میکنه، خشونت در صدا و لحن، جای خودش رو به معصومیت میده.
این فیلم محصول سال ۱۹۹۵ به کارگردانی رابرت رودریگز است که داستانی اکشن، هیجان انگیز و رمز آلود رو روایت میکنه.
داستان مردی جوان به نام الماریاچی که به دنبال انتقامی خونین از باند قاتلانیه که خانوادهاش رو به قتل رسوندند.
آنتونیو باندراس با بازی خوبش در جنایتکار یا دسپرادو، تصویری حقیقی، زنده و هیجانانگیز از شخصیت الماریاچی را به تصویر کشیده،. باندارس با کمک چهره جذاب اما خشن، بدن و حرکاتش تونسته، جسارت و گستاخی شخصیت رو به درستی به تصویر بکشه. کافیه تا این فیلم پر طرفدار و یکی از سه گانه های مکزیکی رو ببینید، تا متوجه بشید که چقدر صدای سعید مظفری روی این نقش نشسته تا به همه ثابت بشه که معصومیت، حتی در صدا، با توجه به زمان دستخوش تغییر میشه. بازی درخشان باندراس در این نقش و به تصویر کشیدن شخصیتی قوی و عمیق، به سعید مظفری کمک کرده تا دستش در شناخت و تجزیه و تحلیل این نقش باز باشه و فریادهای حبس شده در سینه رو یکجا فریاد بزنه.
نقشی که تلفیقی از شجاعت، سرسختی و غرورئه و باندراس تونسته که الگوی خوبی برای شخصیتِ مبارز و حرفهای را ایجاد کنه و هم زمان ما تمرکز و قدرت صدای مظفری رو درتعقیب انتقام و التیام زندگی الماریاچی ببینیم.
برد پیت
افسانه پاییزی، باشگاه مبارزه، بابل، قاپ زنی، دوازده یار اوشن، بخوان و بسوزان، خانم و آقای اسمیت، سرگذشت عجیب بنجامین باتن، روزی روزگاری در هالیوود، شهر گمشده و قطار سریع السیر، اسم فیلم هایی است که سعید مظفری به جای برد پیت در اونها گویندگی کرده است.
میشه گفت که در تمام این سالها، مظفری دوبلور ثابت این ستاره درخشان هالیوود بوده و نفس، مکث و لحن صداش رو بهتر از هر گوینده دیگه ای میشناسه.
انتخاب بین این همه اثر درخشان، اون هم از این بازیگر خاص، شاید سخت ترین قسمت این پادکست باشه، اما انتخاب ما متفاوت ترین های این کارنامه پر باره.
باشگاه مبارزه
<p style="text-a
خیلی لذت بردم، ممنونم😊🙏 و اگه بخوام همه حس و حالم رو نسبت به اونچه که شنیدم توضیح بدم، احتمالا خودش میشه یه اپیزود😍☺️
با سلام و خسته نباشید اپیزود جالب و جذابی بود