Discoverخط شکناپیزود دوم: پدرم سفر بود
اپیزود دوم: پدرم سفر بود

اپیزود دوم: پدرم سفر بود

Update: 2023-10-0667
Share

Description

توی این اپیزود قرار صدای زنی رو بشنویم که شاهد روابط خارج از ازدواج مادرش بوده و از تاثیراتی که این قصه روی زندگیش گذاشته بشنویم

برای اینکه شما هم از قصه هاتون به من بگید به آدرس: khatshekanpodcast@gmail.com ایمیل بدین
Comments (26)

fati

گاهی فکر میکنم یک ثانیه حتی چقدر می‌تونه توی کل آدم تاثیر گذار باشه، امیدوارم که عسل در ادامه زندگیش لحظات خوبی رو سپری کنه و همچنین امیدوارم هیچ وقت پدر و مادری که لایق بچه دار شدن نیستن توانایی بچه دار شدن رو از نظر جسمی نداشته باشن و نتونن چونکه یک حسرت توی زندگی بر دل یک انسان بمونه بهتر از اینکه یک زندگی عادی حسرت بشه روی دل یک انسان

Jul 29th
Reply

Neda🕊️

نمیدونم چی بگم.. درکت میکنم و تجربه کردم.

Jul 1st
Reply (1)

ح.م

قلبم براش آتیش گرفت

May 20th
Reply

Faezeh delahad pour

کل ۴۰ دقیقه رو سعی کردم گریه نکنم و این بغض سنگینو قورت بدم.انگار نمی‌خواستم برای یه دختر قوی که رو پای خودش ایستاده، اشک بریزم. اما قوی بودن به چه قیمت؟این زندگی سخت حق این دختر نبود.کاش می‌تونستم بغلش کنم بگم تو مقصر نیستی.تقصیر تو نیست.می‌خواستم بگم زودتر برو تراپی...اما چه فایده.لعنت بر مادری که زندگی کامل یک انسان رو نابود کرد

May 15th
Reply

Sadaf crank

خیلی جاها میفهمیدمت

Mar 6th
Reply (1)

𝑨𝒓𝒆𝒛𝒐𝒐𝒚𝒆 𝒂𝒃𝒊

نمیدونم چی بگم. واژه هام خشک شدن. کلی گریه کردم. کلی داد کشیدم. همراه بغضِ عسل فروریختم همراه خنده های سطحیِ عسل ایستادم همراهِ حرفهای دردآلودش شکستم. همراهِ واقعیت زندگیش. کشته شدم عسل! من برای تو کشته شدم از درد. عسل مگر میشه کسی این همن بلا و مصیبت و درد و رنج و زجر و غم ببینهعسل الان که باز اشکهام جاری شده میخام بغلت کنم توی بغلت عر بزنم جیغ بزنم و بگم بهت عسل کاش هیچوقت بدنیا نمیومدی تو نباید اینهمه درد میکشیدی.عسل کاش میتونستم کابوس هات و کم کنم. کلش میتونستم کاری کنم تا بجای پدرت تو بمیری

Feb 15th
Reply (5)

Honey Delshakib

چقد دردناک ... واقعا تصورم وحشتناکه ، چه برسه به تجربش 😢 تبریک میگم به عسل عزیز ، به خاطر اینکه تو مسیر بدی نیفتاد و زندگی شو نجات داد ... بهترین ها رو برات آرزو میکنم ، زندگیت پر از عشق و آرامش ❤️ موضوع و محتوای آموزنده و مورد نیازی رو برای پادکست انتخاب کردین ، ممنون از زحمات شما ❤️

Jan 19th
Reply

Marmar Kamali

چقدر واقع بینانه صحبت کردی و واقعا زندگی همین قدر بد و باید منتظر هر اتفاقی باشی

Jan 18th
Reply

SHR

شوهر مادرت میومد سمتت پس برادرت کجا بود؟

Jan 17th
Reply

Leila Maddah

عسل جان تو یک زن قوی ای هستی که اینهمه بحران رو پشت سرگذاشتی برات آرزوی بهترینها دارم ،

Nov 19th
Reply

srwa saadatfar

چقد دلم گرفت .قدرت و استقامتت رو تحسین میکنم عسل عزیز .امیدوارم ادامه زندگیت پر باشه از روزای خوبی که تمام گذشته ت رو برات جبران کنه .

Nov 18th
Reply

Hadis MNZ

حس میکنم پرخاشگری که تو مادر شما هست در اصل عذاب وجدانیه که کم کم داره تو وجودش بیدار میشه حس گناه داره ریشه میزنه برای همین سعی میکنه با حرف هاش شما رو آزار بده بهترین راه همون قطع رابطه ست

Oct 30th
Reply

alireza jafari

چقدر آموزنده و دردناک بود . کاری از دستم بر نمیاد فقط میتونم برای عسل آرزوی سلامتی و روزهای خوب داشته باشم.

Oct 22nd
Reply

Orod Seyedi

زندگی رو به معنای واقعی «زندگی کردی» ، یعنی آگاه شدی ! خیلی عمیق در واقع ترس الان نیروی غالب درون شماست که از چند جهت بهتون آسیب میزنه رفتارهای مادر به غرورت آسیب زده پس در ناخودآگاهت می‌ترسی کسی رو دوست داشته باشی از طرفی بخاطر این جبهه غرورمون هم زیاد میشه و باید متعادلش کنیم این داستان از اشتباه مادر شروع میشه و با نوشخوار ذهنی تبدیل به رنجش شده و این رنجش ، احترام به نفس، غرور، امنیت احساسی، امنیت مادی، آرزوها و خواسته ها، روابط خصوصی و روابط جنسی رو هم تحت اشعاع قرار میده با وجود این رنجشها خطاهایی چون خودخواهی ، ناصادقی منفعت طلبی وحشت زدگی و «ترس» از ما بروز میکنه اینکه به زیبایی در موردش صحبت کردی و توسط آدمها ی امن شنیده شدی باعث خوشحالیه باید چیزی رو جایگزین رنجشهامون کنیم که اونو درونتون دارید و اون انرژی جهان هستیه که تو رو وارد لایه هایی از آگاهی کرده به عشق دادن و خدمت کردن بی چشمداشت ادامه بده من خوشوقتم که شمارو شنیدم شاد باشی.

Oct 22nd
Reply

Abd Mah

سلام امیدوارم در نیت تان صادق باشید

Oct 14th
Reply

azadeh Aghaei

من هیچ کدوم از این تجربیات رو نداشتم اما تو دور و بر،محل کار خودم،خواهرزاده ام که در یکی از مراکز بهزیستی مدیر فنی است و....😔 این قدر روایت های مشابه دیده و شنیده ام که مرتب سعی می کنم از دانش آموزانم بخوام که در منجلاب رابطه های نامناسب نیافتند از افراد امن کمک بگررند تا به واسطه یک اشتباه در سیکل اشتباهات بعدی نیافتند...☘ در نهایت نقل قول مهمان تون کاملا درست بود این زخم ها هرگز خوب نمیشن😓

Oct 13th
Reply

🌼مریم🌼

خدای من این از داستان تخیلی هم برای من تکان دهنده تر بود😔 تمام مدتی که صدای این دختر ضرب دیده که صداش هم تیزی صدماتی که به روحش خورده رو منعکس میکرد دلم میخواست دستام رو دور شونه هاش حلقه کنم و محکم فشارش بدم تا شاید یه ذره فقط یک ذره از دردش به من منتقل بشه و بتونم کمک کنم بارش سبک‌تر بشه. خودش گفت هیچ نکته مثبتی نداره زندگی با این بار روانی مخدوش اما بنظرم تک و تنها تونسته از خودش مراقبت کنه و این خیلی باعث افتخاره حتی تو سن نوجوونی کم نیورده اجازه نداده شوهر مادرش بهش تعرض کنه

Oct 11th
Reply

Sima khosravi

خیلی عالی بود 🥰مشتاقانه منتظر اپیزود بعدیم 🌹🌹🌹🌹😍

Oct 9th
Reply

Sima khosravi

توی وجود عسل چیزی حس کردم که خیلی کمیابه اونم اینه که با خودش کاملا صادقه مثله اکثر انسانها خودش فریب نمیده و سعی نمیکنه از هر تراما یا موضوع ناخوشایند زورکی یه چیز خوب بکشه بیرون ،حقیقت زندگیش پذیرفته،بنظرم این نشونه ی قدرت عمیق درونیه 👍👍🌹🌹🌹

Oct 9th
Reply
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

اپیزود دوم: پدرم سفر بود

اپیزود دوم: پدرم سفر بود