اپیزود ۱۳ - ما، جنگ و حقوق بینالملل
Update: 2025-07-13
17
Description
اپیزود سیزدهم یه مکثه. نه از جنس تحلیل، نه از جنس آموزش.
یه گفتوگوی خودمونی درباره جنگ؛ نه با زبان حقوق، که با زبان آدمیزاد.
حرف میزنیم از جنگ، از ترکشهایی که لزوماً به بدن نمیخورن، ولی تا عمق روح فرو میرن.
از اینکه چطور وانمود میکنیم همهچی خوبه، در حالی که یه جای دلمون هر شب آژیر خطر میکشه.
از تلاش برای تابآوردن، وقتی خودمون هم دقیق نمیدونیم مقاومت یعنی چی.
از زخمهایی که نه عکس دارن، نه تیتر، ولی هنوز دارن درد میکشن.
و در نهایت، چند دقیقهای هم به خودِ حقوق بینالملل برمیگردیم و راجع به ماهیت و زنده بودنش صحبت میکنیم.
- صدای آغازین از آژانس مارکتینگ پیلبان | Pilban
آدرس اینستاگرام: Pilban.agency
لاآکادمیا در اینستاگرام، یوتیوب، تلگرام، لینکدین فعاله و یه سایت هم داریم به آدرس lawacademia.org
In Channel
بله حقوق بینالملل نمرده است، اما بهشدت بیمار است. بیماریای که ریشه در سلطه قدرتهای بزرگ، نبود ضمانت اجرای مؤثر و سوءاستفاده سیاسی از قوانین بینالمللی دارد. باوجود تمام ضعفها و کاستیها، همچنان حقوق بینالملل تنها زبان مشترک ملتها برای گفتوگو، تنها چارچوب مهار جنگها و تنها ابزار صلحآمیز برای مقابله با بینظمی جهانی است.
اما اگر «کارآمدی» را به معنای بازداشتن قدرتهای بزرگ از جنگ، تجاوز، نقض حقوق بشر و جلوگیری از اقدامات یکجانبه تعریف کنیم، واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. در این حوزه نهتنها حقوق بینالملل خیلی ناکارآمد بوده، بلکه عملاً به ابزاری در دست قدرتهای بزرگ تبدیلشده است. نمونههای بارز این ناکارآمدی را میتوان در سوءاستفاده از مفهوم «دفاع پیشدستانه» در تجاوز ایالاتمتحده به عراق، تهاجم روسیه به اوکراین، و حمله اسرائیل به ایران دانست.
بهنظرم «کارآمدی» یا «ناکارآمدی» حقوق بینالملل بستگی دارد که از کدام زاویه به موضوع نگاه کنیم. اگر همانطور که دوستان عزیز اشاره فرمودند، «کارآمدی» را به معنای ایجاد نظم حقوقی، فراهم آوردن چارچوبهای گفتوگو و تسهیل همکاری میان دولتها برای حلوفصل اختلافات در نظر بگیریم، باید گفت حقوق بینالملل بسیار موفق عمل کرده است. نمونههای بارز این موفقیتها شامل قانون تجارت جهانی، قانون دریاهای آزاد، معاهدات مربوط به قطب جنوب، آسمانها و فضای ماورای جو و ...
شکاکیت ایرانیها به حقوق بینالملل عجیب نیست… همونطور که در اپیزود هم اشاره شد بلندای حقوق به بلندای تجربههای زیستی بشره، و بشرِ ایرانی که زیست بینالمللی نداره چون کشورش در انزوای سیاسیه، چه تصوری میتونه داشته باشه از حقوقی که تنظیمکننده روابط بینالمللیش باشه؟برای ملتی که دولتش هر مادهای که خواسته رو رزرو کرده یا اصلا به معاهده نپیوسته یا اگر پیوسته همیشه شک بر سر تعهدش باقی مونده(CRC, CEDAW, Bern, NPT)و حاضر به تحدید حاکمیت ملیاش به نفع یک ارادهی بینالملی(برای منافع ملی) نشده، حقوق بینالملل کمرنگه
دلم میخواد بگم که از وقتی جنگ شد خیلی بیشتر از قبل به embedded mind باور دارم؛ قبلا سعی میکردم استوریای که میذارم یا نظری که میدم کاملا حرفهای و خالی از هر مسئلهی شخصیای باشه، ولی حالا وقتی میخوام یک نظر خیلی عمومی هم بدم، تمام ریشههای زیستی و شخصی نظرم رو اعتراف میکنم، انگار میخوام داد بزنم بر من چه گذشت که الان اینطور فکر میکنم…و بهخاطر همین تغییر اخیرم، فکر میکنم که این اپیزود، بهترین اپیزود حقوقیای بود که شنیده بودم؛ چون میشد درهمتنیدگی زندگی شخصی و علمی و اجتماعی دانشجوی حقوق رو درش دید.