داستان مینیمال همه میدونستیم
Update: 2024-11-02
2
Description
همه میدونستیم
همه کنارش بودیم و تقریبا فهمیدیم! از موقعی که طولانی مدت به صفحه موبایلش خیره میشد و شیطنت آمیز میخندید.
از موقعی که یک ساعت پشت سرهم تو حیاط خوابگاه دور خودش میچرخید و با تلفن صحبت میکرد!
از موقعی که با پسرِ دم خوابگاه دیدیمش و همه باهم گفتیم:
مواظب باش سحر!
از
قصهها 🖋️ | داستانهای کوتاه و مینیمال
داستانک همه میدونستیم
نوشته امین سمیعی ✏️
Comments
In Channel























