خلاصه داستان غنچه گل سرخ

در زمان قدیم حاکم جوانی با همسر زیباش زندگی می کرد.اون دو همدیگر رو خیلی دوست داشتند. ولی متاسفانه هیچ وقت بچه دار نمی شدند. خیلی دلتنگ بودند و رنج می بردند. چون آرزو د اشتند بچه ای از خودشون داشته باشند. همسر حاکم هر روز در جنگل و کنار آبشار قدم می زد و آرزوی بچه داشت. روزی یه ماهی کوچولو سرش رو از آب بیرون آورد و بهش گفت :

بانوی زیبا. مژده دعای تو مستجاب شد و تو به زودی مادر می شوی و یه دختر بچه زیبا به دنیا میاری

-متشکرم قزل آلای عزیز و از حرفهای شیرینت تشکر می کنم.

پس از مدت کوتاهی، پیش بینی ماهی به حقیقت پیوست و عاقبت همسر حاکم صاحب دختری شد. حاکم و همسرش از خوشحال در پوست خودشون نمی گنجیدند. خیلی خوشحال بودند که صاحب فرزندی شدند. اسم بچه رو غنچه گل سرخ گذاشتند. چون این بچه مثل گل سرخ خوشرنگ و دوست داشتنی بود. اونها ساعتها با بچه بازی می کردند و اونو می خندوندند

حاکم و همسرش تصمیم گرفتند به مبارکی تولد فرزندشون مهمانی با شکوهی برپا کنند و تولد اون رو جشن بگیرند. همه دوستان و همسایگان و بستگان خودشون رو به جشن دعوت کردند و همچنین به شکرانه تولد بچه از پریان اون سرزمین هم دعوت کردند که در این مهمانی شرکت کنند. سیزده تا پری زندگی می کردند که این پریان عادت داشتند که فقط در ظرفهای طلا غذا بخورند ولی چون حاکم فقط دوازده ظرف طلا داشت و …..

دانلود این فایل صوتی ویژه کاربران سایت می باشد. شما می توانید جهت تهیه اشتراک از لینک زیر استفاده نمایید

نوشته دانلود قصه صوتی قدیمی غنچه گل سرخ از سری سوپراسکوپ اولین بار در ایستگاه کودک پدیدار شد.