Discoverخوانش‌های گنجورسعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱ با خوانش کیوان عاروان
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ  ۵۵۱ با خوانش کیوان عاروان

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱ با خوانش کیوان عاروان

Update: 2025-10-25
Share

Description

غزل شمارهٔ ۵۵۱ از (سعدی » دیوان اشعار » غزلیات) را با خوانش کیوان عاروان بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 1.76 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


رفتی و همچنان به خیال من اندری



گویی که در برابر چشمم مصوری




فکرم به منتهای جمالت نمی‌رسد



کز هر چه در خیال من آمد نکوتری




مه بر زمین نرفت و پری دیده برنداشت



تا ظن برم که روی تو ماه است یا پری




تو خود فرشته‌ای نه از این گل سرشته‌ای



گر خلق از آب و خاک تو از مشک و عنبری




ما را شکایتی ز تو گر هست هم به توست



کز تو به دیگران نتوان برد داوری




با دوست کنج فقر بهشت است و بوستان



بی دوست خاک بر سر جاه و توانگری




تا دوست در کنار نباشد به کام دل



از هیچ نعمتی نتوانی که برخوری




گر چشم در سرت کنم از گریه باک نیست



زیرا که تو عزیزتر از چشم در سری




چندان که جهد بود دویدیم در طلب



کوشش چه سود چون نکند بخت یاوری




سعدی به وصل دوست چو دستت نمی‌رسد



باری به یاد دوست زمانی به سر بری

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ  ۵۵۱ با خوانش کیوان عاروان

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۱ با خوانش کیوان عاروان

کیوان عاروان