سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۳ با خوانش محمدرضا مومن نژاد
Description
غزل شمارهٔ ۸۳ از (سعدی » دیوان اشعار » غزلیات) را با خوانش محمدرضا مومن نژاد بشنوید.
فایل صوتی متناظر را میتوانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 7.74 مگابایت) دریافت کنید.
متن خوانش:
مگر نسیم سحر بوی زلف یار منست
که راحت دل رنجور بیقرار منست
به خواب در نرود چشم بخت من همه عمر
گرش به خواب ببینم که در کنار منست
اگر معاینه بینم که قصد جان دارد
به جان مضایقه با دوستان نه کار منست
حقیقت آن که نه در خورد اوست جان عزیز
ولیک درخور امکان و اقتدار منست
نه اختیار منست این معاملت لیکن
رضای دوست مقدم بر اختیار منست
اگر هزار غمست از جفای او بر دل
هنوز بنده اویم که غمگسار منست
درون خلوت ما غیر در نمیگنجد
برو که هر که نه یار منست بار منست
به لالهزار و گلستان نمیرود دل من
که یاد دوست گلستان و لالهزار منست
ستمگرا دل سعدی بسوخت در طلبت
دلت نسوخت که مسکین امیدوار منست
و گر مراد تو اینست بیمرادی من
تفاوتی نکند چون مراد یار منست




