Discoverخوانش‌های گنجورسعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷ با خوانش محسن دهقانیان
سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷ با خوانش محسن دهقانیان

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷ با خوانش محسن دهقانیان

Update: 2025-10-21
Share

Description

حکایت شمارهٔ ۷ از (سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان) را با خوانش محسن دهقانیان بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 1.38 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


پادشاهی با غلامی عَجَمی در کشتی نشست و غلام، دیگر دریا را ندیده بود و محنت کشتی نیازموده. گریه و زاری درنهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد. چندان که ملاطفت کردند آرام نمی‌گرفت و عیشِ مَلِک از او مُنَغَّص بود. چاره ندانستند. حکیمی در آن کشتی بود، ملک را گفت: اگر فرمان دهی، من او را به طریقی خامُش گردانم. گفت: غایتِ لطف و کرم باشد.



بفرمود تا غلام به دریا انداختند. باری چند غوطه خورد، مویَش گرفتند و پیشِ کشتی آوردند. به دو دست در سُکّانِ کشتی آویخت. چون برآمد به گوشه‌ای بنشست و قرار یافت. ملک را عجب آمد؛ پرسید: در این چه حکمت بود؟ گفت: از اوّل محنتِ غرقه شدن ناچشیده بود و قدرِ سلامتِ کشتی نمی‌دانست. همچنین قدرِ عافیت کسی داند که به مصیبتی گرفتار آید.



ای سیر تو را نانِ جُوین خوش ننماید



معشوقِ من است آن که به نزدیکِ تو زشت است




حورانِ بهشتی را دوزخ بود اَعراف



از دوزخیان پرس که اَعراف بهشت است




فرق است میانِ آن که یارش در بر



تا آن که دو چشمِ انتظارش بر در

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷ با خوانش محسن دهقانیان

سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۷ با خوانش محسن دهقانیان

محسن دهقانیان