Discoverخوانش‌های گنجورسنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴ با خوانش فاطمه زندی
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴ با خوانش فاطمه زندی

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴ با خوانش فاطمه زندی

Update: 2025-10-31
Share

Description

شمارهٔ ۴۱۴ از (سنایی » دیوان اشعار » غزلیات) را با خوانش فاطمه زندی بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 2.72 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


در ره‌روی عشق چه میری چه اسیری



در مذهب عاشق چه جوانی و چه پیری




آنجا که گذر کرد بناگه سپه عشق



رخها همه زردست و جگرها همه قیری




آزاد کن از تیرگی خویش و غم عشق



تا بندهٔ خال تو بود نور اثیری




عالم همه بی‌رنج حقیری ز غم عشق



ای بی‌خبر از رنج حقیری چه حقیری




میری چه کند مرد که روزی به همه عمر



سودای بتی به که همه عمر امیری




آن سینه که بردی بدل دل غم عشقت



بی غم بود از نعمت گوینده و قیری




این نیمه که عشقست از آن سو همه شادیست



اینجا که تویی تست همه رنج و زحیری




سودای زبان گرچه نشاطیست به ظاهر



خود سود دگر دارد سودای ضمیری




راه و صفت عشق ز اغیار یگانه‌ست



نیکو نبود در ره او جفت پذیری




خواهی که شوی محرم غین غم معشوق



بی فای فقیهی شو و بی قاف فقیری




تا در چمن صورت خویشی به تماشا



یک میوه ز شاخ چمن دوست نگیری




از پوست برون آی همه دوست شو ایرا



کانگاه همه دوست شوی هیچ نمیری

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴ با خوانش فاطمه زندی

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۴ با خوانش فاطمه زندی

فاطمه زندی