قسمت ۲۷، وضعیت جنگی
Update: 2025-07-04
8
8Description
جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل از ۲۳ خرداد تا ۳ تیر ۱۴۰۴ ادامه داشت و در این ۱۲ روز وقایع منحصر به فردی بر مردم ایران رفت.
در این قسمت با ایمان صحبت کردیم که در این ۱۲ روز در تهران بود و از تجربه او و وضعیت تهران در این روزها پرسیدیم.
از ناباوری شروع جنگ، چگونگی پذیرفتن این حقیقت توسط خود و مردم، تعامل مردم با همدیگر در دورانی که حکومت از دفاع و حفظ امنیت عاجز است تا وضعیت حملات روز آخر و ناباوری وقوع آتش بس.
لینک گفتگو با ایمان درباره کرونا
لینک گفتگو با ایمان درباره انقلاب زن زندگی آزادی
In Channel
Download from Google Play
Download from App Store
United States00:00
00:00
x
الان که اخبار کشتار کوچک خردسال در خمین اومده که ایست و بازرسی روی یک خانواده رگبار بسته، یا خبر چند روز پیش همدان کت دوتا انسان رو به‌راحتی با اسلحه به قتل رسوندن، بیشتر از این مهمونتون که داشت برای ایست و بازرسی ماله می‌کشید عصبانی می‌شم. خیلی خیلی آشغال بود حرفش.
بسیار روایت ملموس و قابل درکی بود. منهم از خیلی‌ها شنیدم که مردم وقتی تا به اینحد، احساس ناامنی و خطر کردند، علیرغم همه‌ی مخالف و نفرت، برخورد مناسب و همدلانه‌ای با گشت و بازرسی داشتند. اگر حکومت بخواد این رو آشتی مردم با خودش تفسیر کنه، فرقی در حقیقت نخواهد کرد. تنها سرش رو کرده زیر برف! و اتفاقا همین یک مورد، شاهد مثال دقیقیه که نشون میده حمله خارجی چقدر مسیر مقاومت و تلاش برای تغییر رو به بیراهه می‌کشونه. قابل توجه هورا کشندگان برای نتانیاهو 🤢
یارو فاکین گفت خوبه که اینترنت قطع شد که امنیت مردم حفظ بشه. یعنی واقعا با کمال پررویی برگشت اینو توی برنامه گفت، دیگه این‌قد خجالت‌آور بود که محمد محترمانه اصلاحش کرد. وای دارم خل می‌شم. قبلشم از احساس امنیت بابت ایست و بازرسی گفت. دوست من ساک ورزشی باشگاهش توی ماشینش بود ازش دزدیدن. اما ایشون احساس امنیت می‌کرده که برادرا می‌خوان از صندوق عقب ماشینا پهبادایی که با بسته ایرانسل و همراه اول پرواز می‌کنن رو شناسایی کنم. بدجور برای حکومت ماله کشید این‌جا. خیلی بدجور بود.
👍
سلام، ممنونم ازتون؛ از کامل‌ترین روایت‌هایی بود که این روزها شنیدم، با احساس و تجربیات خودم هم شباهت بسیاری داشت و مرور تلخ اما التیام‌بخشی بود برام. چیزی که شاید دیگران هم تجربه کرده باشند این بود که اگرچه تشنه‌ی تموم شدن این کابوس بودم اما حوالی ساعت ۳ که ناگهان زمزمه‌های آتش بس شروع شد من مصرانه در برابر باورش مقاومت میکردم چون فکر میکردم این هم یه دروغ دیگه است برای زجرناک‌تر کردن وضعیتمون تحت حمله. آدم به راحتی اعتماد روانیش رو به وقایع جهان از دست میده و به لحاظ شناختی تعطیل میشه!