قصه تراپی 174 - کِرِم دو لا کِرِم
Description
" قصه تراپی 174 - کِرِم دو لا کِرِم "
Crème de la Crème
نوشته: هاروکی موراکامی
.شنوندهی قصهتراپی صدوهفتادوچهارم رادیو صدای زمین هستید
این قصهتراپی برگرفته از داستانی به نام «خامه»ست که
از کتاب «رؤیای عشق» انتخاب شده. مجموعهای از نوزده داستان کوتاه
.از نویسندگان مختلف که همگی یک فصل مشترک دارند: موسیقی
کتاب «رؤیای عشق» با ترجمهی بسیار روان "مژگان رنجبر" و به
.کوشش "نشر نون" منتشر شده
روی جلد کتاب، عنوان جذاب "داستانهای موسیقایی"، شما رو دعوت
:به ورق زدنش میکنه. در یادداشت کوتاهی پشت جلد هم نوشته شده
هر داستان رؤیای عشق به لحاظ سبک و محتوا متفاوت با دیگریست، اما
.بندی آنها را به هم پیوند میدهد: موسیقی
یک سمفونی زیبای ادبی، با اجرای نوازندگانی از جنس نویسندگان نامدار که هر یک ساز زیبا و شکوهمند خود را با استادیِ هر چه تمامتر، با نُتهایی
.از جنس واژه مینوازد
موسیقی:
Timeless Reflections/Piano Novel
Ember/Pieter Savenberg
سپاس صمیمانه از شما که قصهتراپی رو میشنوید
و بهگرمی ما رو همراهی میکنید. به داشتن خانوادهی عزیز
.و سراسر مهری چون شما افتخار میکنیم
#قصه_تراپی_174
#شاهین_شرافتی
#هاروکی_موراکامی
#نشر_نون
#رادیو_صدای_زمین
#Crème_de_la_Crème
#Story#Podcast#Storytelling
مرسی اقا شاهین عزیز،چقدر خوب بود،دوبار گوش دادم
چجوری همیشه تو انتخاب داستان اینقدر خوش سلیقه هستین ؟؟!!
من این قصه رو با خوانش احسان طریقت عزیز از دایره داستان هم شنیده بودم. اما نمیدونم چی شد که انگار با صدای شما تازه فهمیدم ماجرا چیه...چقدر این آقای مورامامی قشنگ با روح و روان آدم بازی میکنه ، دمش گرم😅 چند دقیقه آخر داستان رو چند بار عقب زدم و باز شنیدم، عالیه حرفاش ممنون از شما آقا شاهین و ممنون از صدای زمین 🌎❤️
عجب داستانی ،، اگر قرار باشه اینجوری زندگی کنیم چه آرامشی خواهیم داشت
ممنون آقای شرافتی🙏👏👏👏
و چی بهتر ازشنیدن اپیزود جدیییییید قصه تراپی☺️
انقدر گویش و حس و حال شما و داستان هاتون جذاب و پر از حس خوبه که دوست دارم هر روز یک داستان جدید بشنوم
همیشه به موقع، همیشه جذاب ، گویش و انتخاب داستان بی نظیر سپاس فراوان ✨ تا دلم خواست حسابی تصویرسازی کردم ، لحظه به لحظه رو دیدم با ذهنم و چشمای بسته بسیار دلنشین از سربالایی ، توی هوای ابری، از درب فولادی بسته و قفل خورده، برگشت مسیر به پارک و آلاچیق، گفتگو با پیرمرد ، همه حس های ریزی که توی قصه اومده بود از فکرای توی سر پسر... کِیف کردم دمتون گرم چسبید