DiscoverEpitomeBooks Podcastمتن قسمت بیست و دوم: اقتصاد تحریم نفت
متن قسمت بیست و دوم: اقتصاد تحریم نفت

متن قسمت بیست و دوم: اقتصاد تحریم نفت

Update: 2019-08-212
Share

Description


عنوان: اقتصاد تحریم نفت: جدال بر سر تجربه مصدق



نویسندگان: پاتریک کلاسن، سیروس ساسان‌پور، کامران دادخواه، محمدقلی مجد، محمد نمازی


مترجم: بهرنگ رجبی


ناشر: دنیای اقتصاد


تعداد صفحات: 144


متن پادکست


یکی از چالش‌های اساسی دولت مصدق، اداره کردن کشور بدون درآمدهای نفتی بود. مصدق در دوره 28 ماهه حکومتش تقریبا هیچ درآمدی از فروش نفت نداشت. تو بررسی کارنامه اقتصادی مصدق هم ما با دو طیف صفر و صدی مواجهیم، یک طرف هیچ نقص و ایرادی رو تو کارنامه اقتصادی مصدق نمی‌پذیره و طرف دیگه معتقده که مصدق هیچ عملکرد قابل دفاعی در حوزه اقتصاد نداشته.


توی این قسمت از پادکست و به مناسبت سالگرد کودتای 28 مرداد سراغ کتاب اقتصاد تحریم نفت رفتم که تشکیل شده از چهار مقاله به قلم اقتصاددانانی از طیف‌های فکری مختلف و یک نامه از حاج محمد نمازی که در تیر 1330 خطاب به حسین علا وزیر دربار نوشته که به همت و تلاش آقای بهرنگ رجبی ترجمه و جمع‌آوری شدن.


درباره جنبش ملی نفت و حوادث بعد از اون که منجر به کودتای 28 مرداد شد کتاب‌های بسیاری نوشته شده و منابع زیادی موجوده، که دو تا از این منابع رو تو همین پادکست می‌تونید پیدا کنید، یکی تراژدی تنهایی نوشته کریستوفر دوبلگ و دیگری کودتا نوشته یرواند آبراهامیان. اما در عمده این کتاب‌ها و منابع یا به عملکرد اقتصادی دولت مصدق اشاره‌ای نشده و یا خیلی کم و به ندرت مورد بررسی قرار گرفته. همونطور که در پیش درآمد پادکست گفتم، اینجا هم ما شاهد دید صفر و صدی به کارنامه اقتصادی دکتر مصدق هستیم.


مثلا موسی غنی‌نژاد در گفتگو با شرق میگه: «هیچ ابتکاری در دوران دولت دکتر مصدق و اطرافیان او دیده نشد. اصطلاح اقتصاد بدون نفت را حتی در یک مورد قبل از آن نمی‌شود پیدا کرد. وقتی تحریم شروع شد دور و بری‌های دکتر مصدق گفتند نفت بلای سیاه است و تحریم موهبت است. اما نتیجه آن بود که به مردم فشار آمد و مردم ناراضی شدند و بحران‌های سیاسی اقتصادی و اجتماعی شکل گرفت. درآمدهای ارزی ما کاهش پیدا کرد، اقتصاد دچار بحران شدید شد و به نارضایتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مردم انجامید و مردم این نارضایتی را در روز ۲۸ مرداد نشان دادند.»


در مقابل اما طرفدارای مصدق کارنامه مصدق رو بدون ایراد می‌بینن و میگن توی اون شرایط کار بهتری نمی‌شد کرد و هر کاری که مصدق کرده بهترین کاری بوده که میشد کرد.


اما به نظرم حقیقت یه جایی وسط این دو دیدگاهه، متاسفانه پروژه صفر و صد سازی اقبال زیادی پیش ما ایرانیا داره، ما علاقه زیادی داریم تا از دشمنامون شیطان و از دوستامون فرشته بسازیم و این ریشه عمیقی تو فرهنگ ما داره و مشکلات زیادی رو برامون بوجود آورده. این پروژه صفر و صد سازی باعث شده که اولا ما سیاست‌ها و رفتارهای درست گذشتگانمون رو نادیده بگیریم و به جای تجلیل از اقدامات مفید و درستی که انجام دادن، کل دوران اونا و شخصیتشون رو تخطئه کنیم و در ثانی از اشتباهاتی که در گذشته انجام شده درس عبرت نمی‌گیریم و همه چیز رو از اول امتحان می‌کنیم که نتیجه این رفتار درجا زدن همیشگیمون بوده. یکی از راهکارهایی که می‌تونه به ما کمک کنه تا دچار این وضعیت نشیم مستندسازیه، مستندسازی نه فقط به معنای تاریخی اون بلکه از همه لحاظ هم در زندگی روزمره و اجتماعیمون و هم در زندگی شغلیمون، اهمیت مستندسازی رو میشه به صورت تمثیلی تو سریال گیم آو ترونز دید، جایی که نایت کینگ برای پیروزی بر آدم‌ها نیاز داشت که با کشتن برن، حافظه تاریخی اونا رو از بین ببره، بدون مستندسازی و بدون وجود دانشی که از قبل اندوخته و آموخته شده ما مجبوریم همون راهی رو بریم که قبلا طی شده و دوباره با همون مسائل و مشکلاتی دست و پنجه نرم کنیم که قبلا به شکل‌های دیگه‌ای درگیرشون بودیم. تاریخ ایران پُر تکراره و این همه تکرار به من ثابت می‌کنه که ما علی‌رغم علاقه بسیار زیادمون به مطالعه تاریخ ایران از تاریخ درس نمی‌گیریم و عموما تاریخ برامون حکم سرگرمی داره، باهاش ناراحت میشیم، اشک میریزیم، عصبانی میشیم، حس غرور بهمون دست میده اما درس نمی‌گیریم و چراغ راهی برای آیندمون نمیشه.


در جای جای مقالات این کتاب فقدان این مستندسازی به خوبی مشاهده میشه. اطلاعات کافی و دقیقی درباره میزان تورم، رشد اقتصادی و اقتصاد کلان مملکت تا قبل 1338 وجود نداره و خیلی از تحلیل‌ها و آمارها، گمانه‌زنی و تخمینیه. همین امروز هم ما به اطلاعات مستند و آماری درست و دقیق دسترسی نداریم در حالیکه این اطلاعات آماری درباره خیلی از کشورها به صورت آنلاین تو اینترنت و در دسترس همه هست، مثلا آمارهای متفاوتی از میزان مطالعه تو ایران وجود داره که تقریبا هیچ کدوم این آمارها قابل اعتماد نیستن و متاسفانه مشاهده شده بعضا همین آمارهای غلط مبنای تصمیم‌گیری قرار می‌گیرن، مشکلی که سال‌های 30 تا 32 دامن‌گیر مصدق و دولتش هم بود.


این کتاب توسط انتشارات دنیای اقتصاد چاپ و منتشر شده و در شرایط تحریم نفتی ایران توسط آمریکا و به وجود اومدن شرایط اقتصادی‌ای مشابه سال‌های 30 تا 32 می‌تونه با مرور تجربیات گذشته بسیار مفید باشه. این کتاب تلاش داره با بررسی راه‌کارهای اقتصادی دولت مصدق برای خواننده روشن کنه که آیا سیاست‌های اقتصادی دکتر مصدق در مواجهه با کاهش شدید درآمدهای نفتی موفق بودن یا شکست خوردن.


همونطور که گفتم کتاب از چهار مقاله و یک نامه تشکیل شده، در مقاله اول که به قلم پاتریک کلاسُن و سیروس ساسان‌پور و به سفارش بانک جهانی و صندوق بین المللی پول نوشته شده، نکته محوری بحث اینه که هر دولتی در مواجهه با تحریم‌های اقتصادی بین‌المللی برای بقای خودش مجبوره تغییراتی تو سیاست‌های اقتصادی داخلیش بده تا بتونه خودش رو با شرایط تازه وفق بده. نویسنده‌های این مقاله برای این تغییرات در سیاست اقتصادی اصطلاح توانایی تطبیق رو بکار می‌برن. به اعتقاد نویسنده‌ها اگه این تغییرات هوشمندانه باشه و به درستی انجام بشه، فشارها عملا بی‌اثر میشه و سرنوشت بازی در جای دیگه‌ای رقم می‌خوره.


مصدق در اردیبهشت 1330 قانون ملی شدن صنعت نفت رو اجرا و شرکت نفت ایران و انگلیس رو خلع ید کرد و اعلام کرد که حاضره برای پرداخت تاوان و خسارت با شرکت نفت ایران و انگلیس مذاکره کنه. این مذاکرات بی نتیجه موندن و انگلیس نفت ایران رو تحریم کرد، در کنار تحریم نفت، خزانه‌داری بریتانیا هم محدودیت‌هایی برای ایران در استفاده از پوند استرلینگ به وجود آورد که باعث گرفتاری‌های زیادی برای ایران شد چون عمده معاملات نفتیش با پوند انجام می‌شد و ایران توانایی تبدیل پوند به دلار رو نداشت.


بریتانیا تو خلیج فارس ناو جنگی مستقر کرد و کشتی‌هایی که حامل نفت ایران بودن رو توقیف ‌کرد، ایران تو مدت 28 ماه حکومت مصدق، تنها تونست به اندازه تولید یک روزش نفت صادر کنه. کشورهایی که درآمد خارجیشون به یک محصول وابسته‌اس در برابر کاهش درآمدهای حاصل از اون محصول به شدت آسیب‌پذیرن ، دولت می‌تونه در واکنش به این کاهشِ درآمد، موقتا اقدامات اصلاحی خودشو متوقف کنه، البته با این امید که این بحران موقتی و زودگذره، اما اگه بحران ادامه پیدا کنه و درآمد ارزی وجود نداشته باشه، این کاهش درآمد رو واردات مواد اولیه و قطعات یدکی تأثیر میذاره و تولید رو کاهش میده و با کاهش تولید، درآمد صادرات باز کمتر میشه و این خودش دوباره باعث کمبود ارز میشه و درآمد دولت رو کاهش میده و اگر هزینه‌های دولت هم افزایش پیدا کنه دولت با کسر بودجه بزرگی مواجه میشه، که جبران این کسر بودجه به افزایش نرخ تورم و کاهش رشد اقتصادی منجر میشه.


اما اگر دولت سیاست‌های تطبیقی رو در پیش بگیره و این سیاست‌ها رو به خوبی اجرا کنه، می‌تونه علی‌رغم شرایط نامطلوب خارجی به رشد بدون تورمش ادامه بده، این سیاست‌های تطبیقی که مقاله بارها ازشون یاد میکنه شامل اینها میشن، اول توسعه صنایع و امکانات دیگه‌ای که قابلیت صادرات داشته باشن، مثل توسعه صنایع دستی و محصولات کشاورزی که تقریبا بی‌نیاز از مواد اولیه وارداتی هستن. دوم منطقی کردن و کاهش حجم واردات، سوم کاهش هزینه‌های دولت و در نهایت افزایش مالیات‌ها و گمرک.


نویسندگان مقاله مدعی‌ان که دولت دکتر مصدق از همون ابتدای بحران نفت، پیاده‌سازی سیاست‌های تطبیقی رو شروع کرد و اگه تحریم‌ها تا زمان نامعلومی ادامه پیدا می‌کرد به خاطر پیاده‌سازی موفق این سیاست‌های تطبیقی، اقتصاد ایران می‌تونست به همون منوالی که بوده باقی بمونه و دچار مشکل نشه.


نویسنده‌های این مقاله نشونه‌های این موفقیت رو در وضعیت کمابیش مطلوب ذخایر ارزی، نرخ معقول تورم و رشد اقتصادی کشور می‌دونن و میگن اگه این سیاست‌های تطبیقی نبودن احتمالا صادرات و واردات غیرنفتی به همون مقدار سال‌های قبل از 29 و 30 باقی می‌موندن و تا پایان سال 31 ذخایر ارزی ایران به کلی ته می‌کشیدن.


اما دولت تو سال 1330 واکنش سریعی به کاهش موجودی ارزی نشون میده و منتظر رسیدن به توافق در مذاکرات نفتی نمی‌مونه، برای واردات محدودیت قائل میشه و عوارض گمرکی رو افزایش میده. اما علت اصلی کاهش واردات سیاست‌های دولت نبود، دولت با کاهش شدید ارزش ریال در برابر ارزهای خارجی باعث کاهش واردات شد، نرخ ارز در بازار آزاد از 50 ریال در سال 28 به 100 ریال تو تابستون 32 رسید و این باعث شد که کالاهای وارداتی 55 درصد گرون بشن.


اما کاهش قیمت ریال تأثیر کمی روی صادرات غیرنفتی داشت چون اساسا خیلی از مواد صادراتی ایران مثل پسته و فرش در بازارهای جهانی بی‌رقیب بودن و کاهش قیمت تموم شدشون تاثیری در گرفتن سهم بازار نداشت. دولت مصدق روی محصولاتی برای صادرات سرمایه‌گذاری کرد که بشه در کوتاه مدت با سرمایه‌گذاری کم تولیدشون رو افزایش بده مثل محصولات کشاورزی و منسوجات. در فاصله سال‌های 29 تا 32 ارزش صادرات محصولات کشاورزی 19 درصد و منسوجات 25 درصد رشد داشتن. صادرات پنبه و فرش هم رشد کرده بودن.


نتیجه این اقدامات باعث شد که ذخیره ارزی ایران که در سال ملی شدن صنعت نفت 250 میلیون دلار بود در مدت دو سال بعدش علی‌رغم محرومیت ایران از ارزهای نفتی به 172 میلیون دلار کاهش پیدا کنه و بر خلاف اون چیزی که تبلیغ می‌شد تو دوران حکومت مصدق کاهش شدید ذخیره ارزی کشور نداشتیم، موجودی ذخایر ارزی کشور به اندازه‌ای بود که ایران بتونه با خیال راحت به اندازه مصرف یکسال کشور واردات انجام بده و هیچ‌وقت از این رقم پایین‌تر نیومد، تو همون دوران میزان ذخیره ارزی کشورهایی مثل فرانسه دو ماه، بریتانیا شش ماه و سوئد چهار ماه بود.


در بخش کاهش هزینه‌ها هم مشخص شد که عملا وزارتخونه‌ها کمتر از بودجه‌اشون خرج می‌کنن و اکثر این مخارج هم به کارهای عمرانی اختصاص پیدا کرده، به زعم نویسنده‌ها نمیشه خیلی دقیق گفت که هزینه‌ها چقدر بوده چون فقط بودجه در دسترسه و میزان دقیق هزینه‌ها و درآمدها در د

Comments 
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

متن قسمت بیست و دوم: اقتصاد تحریم نفت

متن قسمت بیست و دوم: اقتصاد تحریم نفت

محمدرضا عشوری