مسخ - بخش اول -فرانتس کافکا
Description
گرِگور سامسا جوانی است که وظیفهی تأمین هزینه زندگی خانوادهاش را بر عهده دارد: پدر، مادر و خواهرش. او فروشنده دورهگرد پارچه است و برای کار مجبور است هر روز سفر کند. یک صبح وقتی از خواب بیدار میشود متوجه میشود که به حشرهای عظیم تبدیل شده (در برخی ترجمهها «سوسک بزرگ»، «حشره مهیب» یا «جانور عجیب» خوانده شده است).
اولین واکنش او نه شوک محض بلکه نگرانی در مورد کار و خانواده است؛ یعنی پیش از هر چیز، گرِگور به این فکر میکند که چگونه سر وقت به کار برسد و خانوادهاش را تأمین کند.
خانواده وقتی به او نگاه میکنند، ابتدا گیج و نگراناند، سپس به تدریج پذیرش و همدلی فرو میریزد و به انزوا و طرد کامل گرِگور کشیده میشود. خواهر در ابتدا مراقبتهایی میکند، اما کمکم دلخسته میشود. پدر رفتار خشنی پیدا میکند. مادر بین عشق و انزجار معلق است. محیط خانه برای گرِگور به مکانی شکنجهبار بدل میشود: نه میتواند در کار کمک کند، نه حضورش را تحمل میکنند.
گرِگور ضعیفتر میشود، از غذا خوشش نمیآید، و کمکم نیازی هم به توجه دیگران به عنوان انسانی احساس نمیکند. در پایان، گرِگور در اتاقش بر اثر بیتوجهی و نداشتن حرکتی برای بازگشت به حالت انسانی، میمیرد. خانواده پس از مرگ او احساس آرامش میکنند و تصمیم میگیرند زندگی تازهای را بدون او آغاز کنند، به امید آیندهای بهتر.
در ایران داستان مسخ چندین بار ترجمه شده و معروف ترین ترجمه های آن عبارتند از ترجمه ی صادق هدایت از ترجمه ی فرانسوی اثر - ترجمه ی مستقیم علی اصغر حداد از نسخه ی آلمانی - ترجمه ی فرزانه طاهری از ترجمه ی انگلیسی و چند ترجمه ی دیگر که به نظرم ترجمه علی اصغر حداد روان تر و به روز تر از سایر ترجمه ها بود و برای خوانش از این ترجمه استفاده کردم.
درباره ی کافکا:
فرانتس کافکا (Franz Kafka) نویسندهی آلمانیزبان یهودی در ۳ ژوئیه ۱۸۸۳ در پراگ (آن زمان بخشی از امپراتوری اتریش-مجارستان) به دنیا آمد. او در خانوادهای متوسط با پدری سختگیر و پرخاشگر بزرگ شد؛ رابطهی پیچیده و پرتنشش با پدر بعدها در بسیاری از آثارش بازتاب یافت، بهویژه در «نامه به پدر». کافکا تحصیلاتش را در رشتهی حقوق به پایان رساند و در کنار کار اداری در شرکتهای بیمه، بخش بزرگی از زندگی خود را صرف نوشتن کرد. او به دلیل بیماری سل که در سالهای جوانی به آن مبتلا شد، زندگی کوتاه و پررنجی داشت و در سال ۱۹۲۴ در سن ۴۰ سالگی درگذشت.
کافکا بیشتر در زمان حیاتش نویسندهای ناشناخته بود و بسیاری از آثارش پس از مرگ با تلاش دوست و وصی ادبیاش، ماکس برود، منتشر شد؛ هرچند کافکا وصیت کرده بود نوشتههایش را بسوزاند. سبک او را ترکیبی از رئالیسم دقیق و فضایی کابوسوار میدانند؛ سبکی که بعدها به عنوان «کافکایی» شناخته شد. محورهای اصلی آثارش بیگانگی انسان، پوچی، ترس از قدرتهای ناشناخته، و شکنندگی هویت در برابر ساختارهای اجتماعی و بوروکراتیک هستند.
از مهمترین آثار کافکا میتوان به اینها اشاره کرد:
- «مسخ» (Die Verwandlung، ۱۹۱۵): داستان مشهور گرگور سامسا که یک روز صبح پس از بیداری درمییابد به حشرهای عظیمالجثه تبدیل شده است.
- «محاکمه» (Der Process، نوشته ۱۹۱۴–۱۵، چاپ ۱۹۲۵): روایت مردی به نام یوزف ک که بیهیچ توضیحی دستگیر میشود و در نظام قضایی پیچیده و بیرحمی گرفتار میگردد.
- «قصر» (Das Schloss، نوشته ۱۹۲۲، چاپ ۱۹۲۶): ماجرای مردی به نام «ک» که میکوشد به درون قصر دسترسی پیدا کند اما مدام با موانع اداری و بیپایانی روبهرو میشود.
- «آمریکا» یا «مردی که ناپدید شد» (Der Verschollene، نوشته ۱۹۱۲–۱۴، چاپ ۱۹۲۷): داستان کارل روسمان، نوجوانی تبعیدی در آمریکا که در جهانی بیرحم سرگردان میشود.
- «نامه به پدر» (Brief an den Vater، ۱۹۱۹): اعترافنامهای بلند درباره رابطهی دشوار و ریشهای کافکا با پدرش.
- افزون بر اینها، داستانهای کوتاه فراوانی از او منتشر شدهاند، از جمله «در مستعمرهٔ کیفری»، «سوار بر سطل زغال»، «گراکوس شکارچی»، و «دیوار چین».
کافکا با وجود عمر کوتاهش تأثیری عمیق بر ادبیات قرن بیستم گذاشت و بسیاری از نویسندگان بزرگ پس از او—از آلبر کامو تا گابریل گارسیا مارکز—از فضای «کافکایی» الهام گرفتند. آثارش بازتابی از اضطراب انسان مدرن در جهانی بیگانه و بیرحماند، جهانی که در آن فرد با نیروهای نامرئی و غیرقابلفهمی در ستیز است.
صفحه اینستاگرام رادیو حکایت:
https://www.instagram.com/radiohekayat
کانال تلگرام رادیو حکایت:
لینک حمایت های ارزی و ریالی از پادکست رادیو حکایت:
https://hamibash.com/Radiohekayat
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
به به چند وقته دنبال این رمان بودم ولی هر چی که پیدا کردم بی کیفیت و بد بود کاش تند تند بزارین قسمتای بعدیشو
چند بخش هستش این داستان؟؟؟