Discoverخوانش‌های گنجورمولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ با خوانش فاطمه زندی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ با خوانش فاطمه زندی

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ با خوانش فاطمه زندی

Update: 2025-12-10
Share

Description

غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ از (مولانا » دیوان شمس » غزلیات) را با خوانش فاطمه زندی بشنوید.


فایل صوتی متناظر را می‌توانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 3.71 مگابایت) دریافت کنید.


متن خوانش:


ندیدم در جهان کس را که تا سر پر نبوده‌ست او



همه جوشان و پرآتش کمین اندر بهانه جو




همه از عشق بررسته جگرها خسته لب بسته



ولی در گلشن جانشان شقایق‌های تو بر تو




حقایق‌های نیک و بد به شیر خفته می‌ماند



که عالم را زند برهم چو دستی برنهی بر او




بسی خورشید افلاکی نهان در جسم هر خاکی



بسی شیران غرنده نهان در صورت آهو




به مثل خلقت مردم نزاد از خاک و از انجم



وگرچه زاد بس نادر از این داماد و کدبانو




ضمیرت بس محل دارد قدم فوق زحل دارد



اگرچه اندر آب و گل فروشد پاش تا زانو




روان گشته‌ست از بالا زلال لطف تا این جا



که ای جان گل آلوده از این گل خویش را واشو




نمی‌بینی تو این زمزم فروتر می‌روی هر دم



اگر ایوبی و محرم به زیر پای جو دارو




چو شستن گیرد او خود را رباید آب جو او را



چو سیبش می‌برد غلطان به باغ خرم بی‌سو




به سیبستان رسد سیبش رهد از سنگ آسیبش



نبیند اندر آن گلشن به جز آسیب شفتالو




دل ویس و دل رامین ببیند جنت وحدت



گل سرخ و گل خیری نشیند مست رو با رو




از آن سو در کف حوری شراب صاف انگوری



از این سو کرده رو بانو به خنده سوی روبانو




در آن باغ خوش اعلوفه سپی پوشان چو اشکوفه



که رستیم از سیه کاری ز مازو رفت آن ما زو




بصیرت‌ها گشاده هر نظر حیران در آن منظر



دهان پرقند و پرشکر تو خود باقیش را برگو

Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ با خوانش فاطمه زندی

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۶۰ با خوانش فاطمه زندی

فاطمه زندی