مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶۸ با خوانش فاطمه زندی
Description
غزل شمارهٔ ۲۹۶۸ از (مولانا » دیوان شمس » غزلیات) را با خوانش فاطمه زندی بشنوید.
فایل صوتی متناظر را میتوانید در قالب mp3 از این نشانی (اندازه 3.01 مگابایت) دریافت کنید.
متن خوانش:
ای چنگیان غیبی از راه خوش نوایی
تشنه دلان خود را کردید بس سقایی
جان تشنه ابد شد وین تشنگی ز حد شد
یا ضربت جدایی یا شربت عطایی
ای زهره مزین زین هر دو یک نوا زن
یا پرده رهاوی یا پرده رهایی
گر چنگ کژ نوازی در چنگ غم گدازی
خوش زن نوا اگر نی مردی ز بینوایی
بی زخمه هیچ چنگی آب و نوا ندارد
میکش تو زخمه زخمه گر چنگ بوالوفایی
گر بگسلند تارت گیرند بر کنارت
پیوند نو دهندت چندین دژم چرایی
تو خود عزیز یاری پیوسته در کناری
در بزم شهریاری بیرون ز جان و جایی
خامش که سخت مستم بربند هر دو دستم
ور نه قدح شکستم گر لحظهای بپایی
من پیر منبلانم بر خویش زخم رانم
من مصلحت ندانم با ما تو برنیایی
هم پاره پاره باشم هم خصم چاره باشم
هم سنگ خاره باشم در صبر و بینوایی
از بس که تند و عاقم در دوزخ فراقم
دوزخ ز احتراقم گیرد گریزپایی
چون دید شور ما را عطار آشکارا
بشکست طبلها را در بزم کبریایی
تبریز چون برفتم با شمس دین بگفتم
بی حرف صد مقالت در وحدت خدایی




