نیم اپیزود ۶ -طریق طاری شدن اثر محمد طلوعی
Description
طاری شدن" در زبان فارسی به معنای رخ دادن، پیش آمدن یا سایه افکندن بر چیزی است. این واژه معمولاً در مورد احساسات، شرایط یا اتفاقاتی که ناگهان یا بهطور غیرمنتظرهای پیش میآیند، به کار میرود.
مثالها:
سکوت عجیبی بر جمع طاری شد. (سکوت بر فضا حاکم شد)
اندوهی سنگین بر دلش طاری شد. (احساس غمگینی بر او چیره شد)
عاقبت هر پدیدهای ویرانی است. هر آبادیای به این نقطه منتهی میشود. همانطور که یک ساختمان تا همیشه پایدار نمیماند و روزی فرسوده میشود، انسان نیز به فرسودگی خواهد رسید و فرومیریزد. اما بیشتر این فروپاشیها برای ما روانی است. به همین خاطر کسی آنها را نخواهد دید و متوجه عمق فاجعه نخواهد شد. هرچقدر هم که قوی و مستحکم باشیم، از این اتفاق گریزی نداریم. روزی دچار فقدان خواهیم شد و عزیزی را از دست میدهیم. آن روز میتواند همان نقطهی ویرانی باشد. یا از دوستی جدا میشویم و یکدیگر را ترک میکنیم. اینجا هم میتواند آغاز ویرانی باشد. زندگی پر از همین لحظات است که هر بار ما را به مرحلهی فروپاشی میکشاند. اما از اکثر آنها زنده بیرون میآییم. گرچه آن آدم سابق نخواهیم بود ولی به زیستن ادامه میدهیم. این همان چیزی است که محمد طلوعی در کتاب ویرانههای من به دنبال آن است.
کتاب طلوعی هفت جستار دارد که او در برهههای مختلف زندگی آنها را نوشته. درونمایهی مشترک همهی آنها سختیهایی است که نویسنده در آن دوره متحمل شده. طلوعی میگوید وقتی میخواست این جستارها را در کنار هم جمع کند تا بازنویسیشان کند، فهمید برخی از آنها حتی دیگر دغدغهی او نیستند و به آنها فکر هم نمیکند. خود آن اتفاق را پشت سر گذاشته و فراموش کرده، بااینوجود اما هنوز آثارشان را در روانش حس میکند. یعنی در آن لحظات چنان مهیب بودهاند که هنوز هم ردپای آنها را در خود میبیند.
طلوعی در این نوشتهها از ادبیات، خانواده، فقدانها، سرگردانیها، شهر و خانهاش میگوید و در لابهلای آنها خیلی صریح دردهایش را مطرح میکند. همینجاست که رنج شخصی او به رنجی همگانی و آشنا تبدیل میشود. میفهمیم که درد نویسنده برای ما هم آشنا و قابلدرک است. او تلاش میکند مثل یک باستانشناس در میان آوارهای ذهنی و روانیاش کندوکاو کند و نشانههای ارزشمند را بیابد. طلوعی به این مصائب نه به چشم اشیایی بیارزش، که به دید دستاوردهایی تاریخی نگاه میکند و به آنها ارج میگذارد. مفاهیمی باارزش که اساس زندگی ما هستند و به ما معنا و هویت میدهند. او از تجربههای شخصی فراتر میرود و بحث انسانیت را پیش میکشد. اینکه کمابیش همهی ما درد و رنجهایی مشابه داریم. بنابراین باید آنها را تاب بیاوریم و ادامه بدهیم. #رمان #رمان_ایرانی #داستان #جستار#محمد_طلوعی