هفتاد و نه - سریال منچستر1975 قسمت چهارم (آخر) ؛ دو قربانی
Update: 2021-10-03
4,675
Description
متن و روایت: علی بندری
تدوین: امید صدیقفر
طراح پوستر: مجید آبپرور
موسیقی: پیمان عرب زاده
Raining YU:موسیقی تیتراژ
اسپانسرهای این اپیزود:
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
In Channel






















چقدر غم انگیز بود این سریال🥺
وسط خیابون دارم میمیرم از گریه
موهای تنم سیخ شد وقتی از حال استفان گفت 💔
هی جلوی گریه هام رو میگرفتم. تا نهایت با گریه آخر علی آقا منم اشکم سرازیر شد. این گوش کردن رو تقدیم میکنم به همه مظلومان عالم که به گناه ناکرده در مانده شدن و هرچه خواستن به سرشون آوردن
قلبم💔😭
از دل ادم هیچ کسی خبر نداره...علی بندری اشک مارو دراوردی😔
من از قسمت اول تو ذهنم بود که چرا روی استفان آزمایش اسپرم انجام ندادن میدونستم کار استفان نیست چون بواسطه شغلم با این آدمها سرکار دارم. خیلی ساده زودباور و خوش قلب هستن هرچند تو بعضی کارها زرنگ هستن ما فکر میکنیم اینا پس حالیشونه در هرصورت ای کاش آقای بندری هیچوقت اینو برای ما پخش نمیکرد ولی یاد گرفتم خیلی خیلی خیلی مواظب رفتارهای خودم در برخورد با دیگران باشم هرچیزی ممکنه اتفاق بی افته هر کلمه ایی ک از دهنم در میاد ممکنه تاثیری بد یا خوب روی مخاطبم بذاره
نیاز نیست تو زندگی خوش شانس باشی کافیه بدشانس نباشی
این سریال سرتاسر غیرقابل پیشبینی بود. اپیزود آخر لحظه به لحظه غمگین و غمگینتر شدم. واقعا اگر مادرش و عده کم دیگری نبودند، شاید ما هیچ قصهای برای شنیدن نداشتیم و استفان قاتل داستان باقی میماند.
تحسین برانگیز بود...
کلمات قادر به بیان نیستند اما به قول امام حسین عف بر دنیا که چه نارفیق رفیقیست😪
اونجای که استفان مرد و مادرش درموردش حرف میزد، دیگه نتونستم جلو گریمو بگیرم چقدر دردناک بود چقدر بد بود چقدررررر گناه داشت
تا اینجا که گوش دادم قلبم براش درد گرفت🥺🥺🥺 هنوز نمیدونم آخرش چی میشه ولی الان غم دنیا اومد تو دلم
چقدر هم بچه پس انداخت ببخشید البته این اصلاح درست نیس ولی..
داشتم فکر میکردم کودوم منگلی دوسدختر همچین ادمی میشه که مشخص شد یارو عقل درست حسابی نداره. احمققق دارن بهت ویدیو از قتل پرونده نشون میدن بعد تو: عهه این ونه یادش بخیر توش داستان داشتیم 🤦🏻
از فلان ساعت تا فلان ساعت پیش زنم بودم بعد رفتم پیش دوس دخترم… خب ای خاک تو اون..
ریده شد تو جوونی و زندگی این مرد هدیه؟؟!!
چقد داستان و روایت در دنیا وجود داره که ما ذره ای ازشون خبر نداریم 💔
پادکست شمارو به من معرفی کردن و اولین پادکستی ک گوش کردم منچستر بود وچقد غمگین بودوچقدقشنگ تعریف میکردین واسم هایی ک هر اپیزود داشت مخصوصا قسمت آخر ک اسمش دو قربانی بود چقد ناراحت کننده بود🥲و ممنونم ازتون برای خوانش زیباتون❤
چه جمله ای گفتین واقعا حالم رو دگرگون کرد؛ کسی نمیدونست این چاهی که توشه چقدر عمیقه چون کسی از دل ادم خبر نداره.....عالی بودین مثل همیشه