پایان امپراتور

Update: 2024-09-07

132

Description

در این اپیزود شنونده ماجرایی هستید درباره یک تاجر هندی موفق که در انگلستان یک امپراتوری فروش میوه رو برای خودش راه انداخته بود اما هر امپراتوری یک پایانی دارد و این تاجر موفق هندی هم به پایان راه رسید

تنور این پادکست با حمایت های شما گرم میمونه

پادکست اتاق تردید

پادکست کتابخوانی اتاق کتاب

Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Comments (26)

Pouya

پیشنهادی دارم برای بهبود اتاق سیزده که شنونده‌های دیگه لطفاً بخونن و نظر بدن اگه موافق بودن لایک بفرمایندـ برای اینکه تمرکز بیشتری روی داستان داشته باشید و اگر شخصیتی رو یادمون رفت مجبور نشیم پادکست رو عقب جلو کنیم. نام شخصیت‌ها با توضیح کوتاهی در کپشن درج بشه.

Sep 11th

Reply (3)

Farnaz

خانواده بیچاره😞 دلم سوخت براشون که به خاطر جاه طلبی و پست فطرت بودن یک نفر این بلا سرشون اومد، مخصوصاً بچه‌ها...

Sep 9th

Reply (2)

narsic Noosh

خیلی غم انگیز بود واقعن آدم دیگه نمیشه به کسی اعتماد کرد

Sep 9th

Reply (1)

ali hoseyni

سلام پوریا جان خیلی دردناک بود امیدوارم تو زندون بپوسن و هیچ وقت رنگ آزادی رو نبینند ممنون

Sep 9th

Reply (2)

طاهره افلاکی

سلااام🥰وقت شما به خیر و شادی چه ماجرای غم انگیزی .حتی به زن و بچه های بیگناه هم رحم نکردن .من واقعا نمی تونم درک کنم که اگر گیر نمی افتادن و پلیس نمی تونست اونا را محکوم کنه یعنی با خیال راحت به زندگی شون ادامه میدادن و هیچ عذاب وجدانی نداشتن؟

Sep 8th

Reply (2)

laptop city

عجیب بود داستانش یک تاجر انقدر ساده و گلابی باشه جدی عجیبه واسه ادم خب مرده حسابی این همه کارمند داشتی چند نفرو میبردی والا من با این سنم الان میشینم تو اسنپ واسه 3 نفر لوکیشن میفرستم 👌🏽 دم شما هم گرم بمونه عالی هستی و پرطرفدار

Sep 8th

Reply (1)

Leily Athari

چه قدر آهنگ بین صحبت هاتون بهتر شده🤌 خداقوت بهتون✌🌟

Sep 8th

Reply (1)

shima rad

عه این عجب آدم بی چشم و رویی بود واقعا راسته میگن سری که درد نمیکنه رو دستمال نبند همینه اخه واسه چی ادمی که سوسابقه داشت رو بدون بررسی استخدام کرد بدون تحقیق خوووب جرم با جرم فرق میکنه عجبا بیچاره زنش و پسرهاش🥲🥲

Sep 7th

Reply (1)