پاییز شخصی سازی شده -روایتهای پاییزی
Description
همینکه رسیدیم گفتند باید بروید پشت بام. من نازی را از طرف شرکت آورده بودم چون خانوادهاش گفته بودند نمیگذاریم دخترمان شب بیاید بیرون آن سر یعنی بالای شهر بگردد. من هم به عنوان خنثی تری آدم شرکت داوطلب این کار شدم دور اولی که ویدیوهای نازی همراه یک مقنعه بدون چون چانه پخش شده بود حسابی وایرال شده بود. بچههای مناظره کننده میگفتند باید با همان مقنعه و با همان تیپ بیاید. نازی خودش قبول نداشت ویدیوی مناظره احتمالاً پربازدید میشد. او دلش میخواست تیپ آزادتری بزند و حالت رسمی را نداشته باشد. گفتیم باشد میتوانی برای اینکه مردم تو را گم نکنند همان تیپ را بزنی ولی مقنعهات را ببر عقبتر. شلوار و مانتویت را میتوانی عوض کنی ولی تیره. بالاخره رسیدیم پشت بام. یکی از مسئولین وزارت ارشاد در نقش مخالف خوان گفته بود بهترین حالت برای ما این است که تیم شرکت شما بیاید. نورها را کاشتند. صدا را تست کردند و مناظره شروع شد. باز هم همان موضوع: مهاجرت یا ماندن در گل و بلبل. روبرویی ها آمده بودند و فقط به ما میخندیدند. مخصوصا وقتی نازی بهم اشاره زد و کلاسور پرینتهای آمارها را گرفتیم جلوی رویشان. نماینده که جوان ضد فیلمسازی بود که با کجاوه این طرف و آن طرف میبردندش آمد و گفت: این مناظره با آماره. بعد خندید. بعد همهی اطرافیانش خندیدند. ولی طرف ما نازی و من و فیلمبردار و صدا بردار و یک خانم تدارکاتی نشسته بود. توی آنتراکت به خانم تدارکات گفتیم: شما هم یه چیزی بگو. گفت: من چی بگم؟ من که جوون نسل قدیمم. 40 سالمه. گفتم: خوب ولی خوب جوون موندین. معلوم نیست که الانی نیستین به خدا. شما هم بگین دخترم فلان. گفت: آخه من که ازدواج نکردهام. نمیتونم دروغ بگم. گفتم : خوب بگین اگر ازدواج کرده بودم دخترم میگفت فلان. نمایندهی ارشاد یکهو بلند شد گفت: چی داری میگی برادر؟ بعد قدم زد و با موبایلش ور رفت. یکی دو تا زنگ زد. سر آخر آمد جلو و من که از سرمای پاییزی توی خودم غنچه شده بودم را خطاب قرار داد و گفت: باشه. همین خانوم بگه دخترم می گه فلان. تو دانشگاه ما فلانه. خانم تدارکات گفت: آقا من ازدواج نکردم. نماینده ارشاد گفت: نه خب هر طور راحتین. بعد نمایندهی ارشاد یک حدیث نقل کرد که وسطش فقط همین را فهمیدم که نقل کرد از سید طاووس. به نظرم رسید توی سرما طاووسها چطوری خودشان را گرم نگه میدارند؟ یکی با دمش سرپناهی برای دیگری خلق میکند لابد و الا باسن آدم از بین خواهد رفت اگر خودش تنهایی و مجردی بخواهد از دمش به عنوان سرپناه استفاده کند. لابد بعد از آن دیگر به دردکارهای نمایشی نخواهد خورد.
اگر فکر میکنید این اپیزود حال کسی رو خوب میکنه و یا به دردش میخوره براش بفرستید.
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.