کتاب پیرمرد و دریا - قسمت آخر
Description
سلام به همراهان عزیز پادکست پلات. این اپیزود، قسمت پایانی کتاب پیرمرد و دریاست. خیلی ممنونم از همراهی و صبوری همگی شما عزیزان. به دلیل شرایط خاص و کمی دشوار تولید کتاب صوتی، کتاب دیگری رو ضبط و منتشر نمی کنم. به زودی فعالیتم در فرمتی جدید و در پلتفرم های دیگر ادامه پیدا خواهد کرد. صد البته اون بخش از محتوای تولید شده که قابلیت انتشار به صورت پادکست رو داشته باشه، همچون گذشته در کست باکس، اپل پادکست، گوگل پادکست و سایر پادگیرها منتشر خواهد شد.
لطفا صفحه ی اینستاگرام پادکست پلات رو فالو کنید تا در جریان جزئیات فعالیت ما قرار بگیرید.
ارادتمند
حسن ربیعی نیا
پیرمرد و دریا رمانی ست از ارنست همینگوی، نویسنده سرشناس آمریکایی. این رمان در سال ۱۹۵۱ در کوبا نوشته شد و در ۱۹۵۲ به چاپ رسید. این داستان، که یکی از مشهورترین آثار اوست، شرح تلاشهای یک ماهیگیر پیر کوبایی ست در دل دریاهای دور برای به دام انداختن یک نیزه ماهی بسیار بزرگ. نوشتن این کتاب یکی از دلایل عمده ی اهدای جایزه ادبی نوبل سال ۱۹۵۴ به ارنست همینگوی بوده است
کتاب پیرمرد و دریا. قسمت آخر
نویسنده: ارنست همینگوی
راوی: حسن ربیعی نیا
طراح لوگو و کاور اپیزودها: شبنم نیکوحرف
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.






















سلام خسته نباشی من این کتاب رو با خوانش عالی شما گوش دادم و وقتی خواستم به پسرم معرفی کنم که گوش کنه خیلی گشتم تا بتونم دوباره پادکست شما رو پیدا کنم چون اسم پادکست رو فراموش کرده بودم در حین جستجو هام خوانش های دیگه رو گوش دادم به نطرم بهترین خوانش مال شما بود دستتون درد نکنه خسته نباشی.
به خوبی اجرا کردید ممنونم از شماچ
ممنون جناب ربیعینیا..خوانش و لحن بسیار تاثیرگذار بود..کاش ادامه بدین..
بسیار عالی بود ممنون از شما 🌹
عالی خسته نباشید کامل گوش کردم بسیار حرفه یا زیبا و دلنشین بود
ممنون از شما
صدا بسیار دلنشین و با کیفیت بود . تشکر فراوان💐🙏
قسمت آخر هم فوق العاده عالی بود موفق باشید 💚
بسیار زیبا بود تشکر از خوانش شما
ماشالا چه صدا و لحن زیبایی دارین
تشکر از شما 🌹
بسیار زیبا. ممنون از انرژی و وقتی که گذاشتید واقعا عالی خواندید. مخصوصا اپیزود آخر و لحظات آخر داستان که پر از احساس خونده شد. صدای پیرمرد و پسرک هم عالی بود. لذت بردم ❤👏
خسته نباشید بسیار حرفه ای بود کارتون ❤ چقدر حرص خوردم با داستان