DiscoverRadioEros|رادیو اِروس
RadioEros|رادیو اِروس

RadioEros|رادیو اِروس

Author: پیمان برومند

Subscribed: 16,003Played: 321,074
Share

Description

رادیو اِروس پادکستی درباره روابط عاطفی و تنهایی آدمهاست و در هر اپیزود به روایت یکی از انواع داستانهای زیر می پردازد
داستانهایی واقعی (چاپ شده در نیویورک تایمز آمریکا)
یا
اثر داستانی یکی از نویسندگان معاصر

60 Episodes
Reverse
در این اپیزود داستان "ما دایناسور بودیم" اثر شهلا زرلکی را می خوانم و با او گقتگوی مختصری پیرامون داستان و روابط عاطفی دارمکتابهای معرفی شدهدر خدمت و خیانت زنان اثر شهلا زرلکیزنان، دشتان و جنون ماهانه اثر شهلا زرلکیاعتراف باز اثر شهلا زرلکیعاشقیت در پاورقی اثر مهسا محب علیMusic1: Chakad by Parviz MeshkatianMusic2: To ke nisti by SosanMusic3: Believer by Imagine Dragons
با راد قنبری

با راد قنبری

2025-09-0201:23:5527

در این اپیزود با راد قنبری پیرامون ارتباطات انسانی و نقش روایت و داستان درارتقا کیفیت روابط به گفتگو نشستمکتابهای معرفی شدهپارادوکس داستان اثر جاناتان گاتشالقدرت ارتباطات اثر مانوئل کاستلزدرباره تلویزیون و سلطه ژورنالیسم اثر پیر بوردیوروزها در راه اثر شاهرخ مسکوبچرا ادبیات؟ اثر ماریو بارگاس یوساMusic1: Khali by EbiMusic2: Eternity and a Day by Eleni KaraindrouMusic3: One more cup of Coffee by Tom Jones
همدلی واژه ایست که پژواکش در این ایام پسا-جنگ مدام در ذهنم می پیچد و گرچه کم سو، اما کماکان تنها چراغ راه ما مردم ایران در این مسیر پر پیچ و خم تاریخ خواهد بودMusic 1: Goodbye Blue Sky by PinkFloydMusic 2: Laykoon by El Morabba
شخصیتهای داستانهای ریموند کارور از تبیین و تفسیر موقعیتی که تجربه می کنند عاجزند چون ابزار لازم رو ندارند، چون دایره واژگانشون محدوده و تنها می تونند به آنچه از سر گذروندند زل بزنند و سعی کنند کمی وقایع و نشونه ها رو هجی کنند. و این درست همان جاییست که کارور به ذهن مخاطب اجازه میده که ورود کنه و فضاهای خالی داستانهاش رو با برداشتهای خودش پر کنهMusic 1: Aspettando Giorgio by Nino RotaMusic 2: Fragile by Sting
داستان "گیرنده شناخته نشد" شرح نامه نگاری دو دوست صمیمی آلمانی است که سالها با هم در سانفرانسیسکو زندگی کرده اند و حالا یکی شان به آلمان بازگشته، آن هم درست زمانی که حزب نازی و آدولف هیتلر به قدرت رسیده اند. این داستان تاثیر مخرب باورهای رادیکال ایدیولوژیک و مذهبی بر پیوندهای انسانی و آزادیخواهانه را روایت می کندMusic 1: Tow suns in the sunset by Pink FloydMusic 2: Dido-Aeneas by Henry Purcell
داستان کوتاه "جهنم-بهشت" اثر جومپالاهیری، نویسنده معاصر هندی- امریکایی و برنده جایزه پولیتزر. نویسنده ای که در بیشتر آثارش به چالشهای مهاجران هندی می پردازه. چالشهای سنت مدرنیته، تناقضات هویتی و شکاف نسلها و خواهید دید که این داستان چطور تمام این موضوعات رو از زبان یک زن هندی-آمریکایی روایت میکنه. اوشا زنی سی و چند ساله که بدلایلی که در پایان داستان می فهمیم داره گذشته خودشو و خانواده شو مرور میکنه. از حوالی سال 1974، وقتی او یه دختر بچه ست و پای کاکو پراناب، یه جوان پولدار کلکته ای مهاجر به زندگی این خانواده هندی باز میشه تا حوالی 2010، زمانیکه اون دختر بچه انقدر زندگی رو تجربه کرده که بتونه کلاف خاطراتشو با یه روایت ساده و سرراست کمی باز کنهMusic 1: Bahar by DaruishMusic 2: Je Suis Seul ce Soir Music 3: What I Love About Nicole by Randy NewmanMusic 4: I'd rather go blind by Etta James
من به سیبی خشنودم، و به بوییدن یک بوته بابونه، من به یک آیینه، یک بستگی پاک قناعت دارمسهزاب سپهریMusic 1: Georg Friederich HändelMusic 2: Barcarolle by Conal FowkesMusic 3: Moonlight by BeethovenMusic 4: Corps by Yseult
ریموند کارور استاد بلامنازع سبک مینیمالیسم در ادبیات داستانی است. فرزانه طاهری، مترجم آثار کارور، در مقدمه مجموع داستان کلیسای جامع مینوسه که دنیای داستانهای کارور، دنیای آدمهایی که رویاهاشونو از دست دادند هرچند که راه بقا رو پیدا کردن: بقا و نه چیزی بیشتر. آدمهایی که از توضیح و تفسیر وضعیت خودشون عاجزند چون ابزار لازم رو ندارند و واژگانشون محدوده. و همین عجزشون کافیه تا لرزه بر پشت آدم بندازن. با خوندن داستانای کارور انگار پا به خیابونی میگذاریم که بظاهر آشناست ولی جلوتر که میریم احساس میکنیم همین حالاست که زمین زیر پامون دهن باز کنه و به آخر که میرسیم، گرچه حادثه عجیب و وحشتناکی رخ نداده، ولی انگار کسی پتکی به مغزمون کوفته. این شدت تاثیر از کجا میاد؟ از فضای روزمرگی که بر داستانهای کارور سایه انداخته؟ از بی بروباری زندگی آدمها؟ از تنهایی و درموندگیشون؟ یا نه، هیچی نیست، فقط یه خلا که دلهره به جونمون میندازه؟Music 1: Petite Fleir by "Chris Baber"Music 2: Behind Blue Eyes by "The Who"
پنجاه-در قطار

پنجاه-در قطار

2024-11-1125:1059

یولیا فرانک، نویسنده معاصر آلمانی، معتقده مقوله ازدواج مثل پنجره ای میمونه که جامع ترین نما از وضعیت روانی انسان معاصر آلمانی رو قاب گرفته: از وضعیت پیچیده زندگی مدرن، از اضطرابهای وجودی فراگیر، از ظرافتهای آسیب پذیر روابط عاطفی آدمها و از تناقضاتی که بین هنجارهای اجتماعی و امیال فردی وجود داره. برای فرانک همه این چالشها رو میشه با نگاهی دقیق به ماهیت و کیفیت ازدواج در دنیای مدرن بررسی کرد. برای او، ازدواج یه محیط امن برای پناه بردن از تنش های جامعه نیست. او معتقده که آدمها سعی دارند در فضای ازدواج و خانواده معنایی رو کشف کنند تا در این ویترین تو خالی زندگی سرپا نگهشون داره اما این کشف معنا به یه تلاش و مجادله مدام برای برقراری ارتباطی عمیق بدل میشه. تلاشی که بالاخره گرمای خوش بینی رو پس میزنه و آدمی رو با سرمای واقعیت مواجه میکنهداستان کوتاه "در قطار" در مجوعه داستان "گذران روز" و با ترجمه محمود حسینی زاد منتشر شده استMusic 1: In the mood for love by "Shigeru"Music 2: Love Hurts by "Nazareth"
تو این اپیزود مروری بر رمان "خروجی بسمت غرب" اثر محسن حمید دارم و کمی درباب اهمیت "حس تعلق" صحبت می کنم Music 1: Ruska, EmperorMusic 2: Morning passages, Philip GlassmUSIC 3: Louder than words, David Gilmour
انتظار، مخصوصا اگر به درازا بکشد یا به یه بخش لاینفک از روزمره ات بدل شود، کیفیتی غریب و ناملموس است. از آن جنس کیفیاتی که نیروهای نامرئی زیادی را به وضعیت روحی روانی آدمی تحمیل می کند. تعریفش مبتنی بر مفهوم زمان است و از آنجا که زمان انتزاعی ترین مفهوم در حیات بشر ست، راه بردن به تودرتوی کیفیت انتظار تاحدی ناممکن استMusic 1: Shabzade, EbiMusic 2: Old Soul, Hans ZimmerMusic 3: Safarnak, Khatere Hakimi
از منظر زیگموند فروید، "وظیفه سوگواری" بازیابی انرژی روانی است که در عزیز از دست رفته سرمایه گذاری کرده بودیم و این مهم با مرور هرچه بیشتر خاطرات و امیدهاییست که به او پیوند زده بودیم. اما مطالعات اخیر نشان می‌دهد که تسکین پس از مرگ عزیری از دست رفته نه از طریق مرور بیشتر خاطرات او، که با تضعیف هرچه بیشتر این خاطرات امکان‌پذیر است. در واقع برخلاف باورهای پیشین، خاطرات افراد و مکان‌ها ابژه‌های ذهنی در سرمان نیستند بلکه خوشه‌هایی از نورون‌های مار مانندند که در مسیرهای انشعابی در جای‌جای مغز ما ترتیب یافته‌اند. قدرت هر خاطره بستگی به اتصال نورون‌ها و پیوندش با انگاره‌ها و خاطرات دیگر دارد. هرچه خاطره‌ای چند وجهی‌تر باشد، راحتتر می‌توان نشان عصبی‌اش را یافت. گرچه نمی‌توانیم خاطره‌ای را حذف کنیم اما با فکر نکردن به آن می‌توان از گردش‌اش در ذهن خودآگاهمان جلوگیری کرد. برگرفته از کتاب "روی دیگر اندوه" اثر "جورج بوناتو" موسیقی متن My Immortal: Evanescens Together we will live forever: Clint Mansell
ملاقاتهایی که قراره مقدمات یه رابطه عاطفی رو فراهم کنه، باید واجد سطح قابل قبولی از حساسیت عاطفی باشه. طبق تحقیقات خانم آنا سوسمان، زمانی که بسیاری از مردان وارد این قرار ملاقاتها میشن توانایی و تمایل خودشون برای داشتن این حساسیت عاطفی رو از دست میدن یا بهتره بگیم محدو می‌‌کنند. در نتیجه احساساتشون از دسترس دور و یه اختلال بزرگ در فرآیند آشنایی ایجاد میشه لینک مقالات https://www.nytimes.com/2023/11/11/opinion/marriage-women-men-dating.html https://www.americansurveycenter.org/research/from-swiping-to-sexting-the-enduring-gender-divide-in-american-dating-and-relationships/
آلن دوباتن در کتاب "چگونه در دنیای مدرن دوام بیاوریم" می گوید:"فرهنگ کمال طلبانه غربِ مدرن این تصور رو ایجاد کرده که زندگی انسان هم مثل اکتشافات و اختراعاتش پدیده ای کمال پذیر است. یونانیان باستان ژانر هنری موسوم به "تراژدی" خلق کردند تا به خود یادآوری کنند که حتی بزرگترین جنگجویان و سیاست مداران و شاعران هم در نهایت نقص های اساسی داشتند که باعث میشد زندگیهایشان گاه به اوج تراژدی و فاجعه منجر شود. فلسفه ذن در ژاپن یک سنت هنری را کلید زد که موضوعش زیبایی منحصر بفرد چیزهای ناکامل بود: ظروف سفالی یک وری که هنوز اثر دست پیشه ور بر آن مانده یا مسیر باغچه هایی زیبا در حواشی خزه گرفته اند. لازم است برای جبران نگرش مدرنیته، فلسفه غیرکمال گرایی را در سرتاسر زندگی بکار گیریم. فلسفه ای که میتواند در روابطمان زیربنای مدارا و خوش خلقی باشد. آنچه در عشق می جوییم، بیش از آنکه موجودی کامل و بی نقص باشد، کسی ست که باید نقص های متعددش را با بصیرت و در زمان مناسب به ما هشدار دهد تا با یکدیگر بکوشیم و سازگار شویم و بپذیریم." موسیقی: Perfectly Imperfect اثر Declan Donovan
زندگی عاریتی یا اصیل؛ از نگاه مارتین هایدگر، فیلسوف اگزیستانسیالیست آلماتی، شاخصه اصلی زندگی اصیل تلاش در یافتن مسیر صحیح بر مبنای باورهاییست که بر آنها معتقدید. به خود وفادار باشید و لحن و صدای خود را دریابید. و برای عاریتی زیستن کافی ست وفاداری به خود را فدای وفاداری به دیگری کنید. کافی ست از ترس قضاوت اطرافیان صدای خود را خاموش کنید و کلامتان انعکاس صدای دیگران شود
استر پرل (Esther Perel) روان‌درمانگری‌ست که عمده‌ی آثارش به تحقیق در باب این موضوع می‌پردازد؛ "تنش بین نیاز به امنیت (عشق، تعلق و نزدیکی) و نیاز به آزادی (تمایل جنسی، ماجراجویی و فاصله) در روابط عاطفی". پرل معتقد است که با توجه به گرایش فرهنگ مدرن به سکولاریزاسیون و فردگرایی و همچنین عطش انسان معاصر به کسب هرچه بیشترِ "احساس خرسندی و رضایت" از زندگی زودگذر، انتظارات هر فرد از رابطه‌ی عاطفی‌اش بطور چشمگیری فزونی یافته است. پرل بر این باور است ؛"هیچگاه انتظارات فرد از ازدواج‌اش تا بدین حد زیاد نبوده است؛ از یک طرف، انسان معاصر در طلب آسایش روانی است و برای کسب این مهم او نیاز دارد که عواملی چون ثبات، احترام، امنیت و وابستگی را از رابطه عاطفی‌اش کسب کند. از سوی دیگر، همین انسان، تشنه‌ی رازآلودگی و ماجراجویی در زندگی‌ و فرار از یکنواختی‌ و کسالت است". پرل راه‌حل برون‌رفت از تناقض میان این دو جنس نیاز را در بازتعریف مفهوم "تک‌همسری" جستجو می‌کند. او با تاکید بر اهمیت کیفیت خانواده هسته‌ای و با استفاده از اصطلاح "بازیابی و تعمیر یک رابطه عاطفی"، به مرحله‌ای از یک رابطه دراز مدت اشاره می‌کند که هرکدام از زوجین در صداقت و صراحت کامل نیاز به تجربه‌ای کوتاه مدت با شخصی سوم را طلب می‌کنند. از این حیث، استر پرل چنین رابطه‌ای با فرد سوم را نه یک خیانت (خیانت ریشه در رازداری و مخفی‌کاری دارد) که بعنوان بخشی ناگزیر از یک رابطه‌ی باز (open relationship) تلقی می‌کند. از نظر او در رابطه‌های پنهانی، زوجین سعی دارند که با حفظ پایداری و امنیت خانواده، آزادی و خودمختاری را هم داشته باشند؛ و این رابطه و وابستگیِ ناممکن، باعث ایجاد چالشی بزرگ در زندگی آنها می‌شود. اما در حالت دوم، پیدا کردن نفر سوم بدین معناست که "من می‌خواهم خودم را در جای دیگر پیدا کنم؛ و با قدرت بیشتری به زندگی اصلی‌ام برگردم موسیقی اپیزود؛ Sacrifice اثر التون جان
هر فرد برای پیاده سازی طرح کلی ماجرای زندگیش می‌تونه از دو ابزار تئوریک کمک بگیره. یکی الگوی معروف جورف کمپل، و دیگری یه مفهوم تئوریک تحت عنوان "رویداد یا باصطلاح انگلیسی Event"؛ مفهومی که در ادبیات برخی از فلاسفه آلمانی برای تبیین ایده های فلسفی استفاده میشده. الگوی جوزف کمپل ساده‌ست. جوزف کمپل بعد از مطالعه مفصل اساطیر و داستانهایی که از دیرباز تا به امروز نگارش شده، به این نتیجه میرسه که یه الگوی تقریبا مشابه و تکراری در شیوه روایت اکثر این داستانها استفاده میشه؛ شخصیت اصلی ماجرا، برحسب یک اتفاق، تصمیم یا درکی نو، از وضعیت یک که وضعیت معمول و روزمره زندگیشه وارد وضعیتی جدید میشه. وضعیتی که تجربیاتی متفاوت و بعضا غیرقابل پیش بینی رو براش بهمراه داره. این شخصیت برای مدتی در این وضعیت سیر میکنه، در پایان به نگرشی جدید میرسه و مجددا وارد وضعیتی میشه که بی‌شباهت با همون وضعیت اول نیست. همه ما در داستان بلند زندگیمون از این دست سفرها رو پشت سر گذاشتیم. تجربه چند سال حضور در دانشگاه، تجربه عشق، شکست، مهاجرت، از دست دادن یک عزیز، مثالهایی از این سفره. گرچه باید دید چه سفری، ارزش تبدیل شدن به یک داستان خوب رو داره. من برای پاسخ به این سوال از مفهوم "رویداد" کمک می‌گیرم. "رویداد" همون نقطه عطفیه که در زندگی معدودی از آدمها به کرات اتفاق میفته، در زندگی بعضیها کمابیش و در زندگی برخی هم شاید هیچگاه اتفاق نیفته. رویداد اون لحظه‌ایه که طوفانی ناگهانی در وجود فرد بپا میشه، ذهن مرحله ای از هشیاری رو تجربه میکنه، نگرشی نو حاصل میشه و داستان زندگی شخص پتانسیل ورود به فصلی جدید رو پیدا میکنه. "رویداد" گرچه یه لحظه نابه و به آنی دنیای درون فرد رو دستخوش تغییرات جوی شدید میکنه، اما ماحصل مدت زمان مدیدیه که فرد با نگاهی واقعگرایانه درصدد کسب تجربه و صد البته آگاهی بوده موسیقی متن https://musicgeek.ir/eleni-karaindrou-to-vals-tou-gamou/
فردریش نیچه، فیلسوف شهیر آلمانی، قائل به دو نوع از آگاهی بود. یکی آگاهی نسبت به حقایق بنیادین زندگی؛ حقایقی چون مرگ و تولد، تنهایی، ناتوانی‌هایمان و ... دانسته هایی که اغلب به تلخکامی انسان می‌افزاید، چشم اندازی تیر و تار را ترسیم می‌کند و زیستن را دشوار می‌‌سازد. دوم، آگاهی هایی از جنس خیال‌های سودمند. خیال‌هایی که اگر همزمان و در تکمیل با دانسته های جنس اول شکل گیرد، نه فقط فریبنده نیست که منجر به ایجاد "امیدهای مبتنی بر عمل" خواهد شد. امیدهایی نه از جنس خوش‌بینی‌های دمادم که آینده‌ای روشن را قطعی می‌پندارد بی آنکه منجر به عمل شود، بلکه امیدهایی که هم تحمل مواجهه با حقایق تلخ بنیادین را ممکن می‌سازد و هم، مهمتر از آن، زمینه‌ای برای اقدامی موثر را فراهم می‌کند؛ شجاعت‌هایمان، گذشت‌هایمان، پشتکارهایمان، صبوری‌هایمان و تمام آنچه ما را در شرایط‌های سخت زندگی مقاوم داشته و پیش می‌برد، ریشه‌ای در خاک این خیال‌های سودمند دارد موسیقی؛ https://soundcloud.com/nazli-heydarian/fereydoon-farrokhzad-marge-man?ref=clipboard&p=a&c=0&si=471e94384732406c93ef0f1261d7fbe9&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing https://soundcloud.com/user1883885/serenade-by-franz-schubert?p=a&c=0&si=57836c37cf6448c9add6c72c112a9647&utm_source=other&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing https://soundcloud.com/yasan-parto/eleni-karaindrou-adagio-from?ref=clipboard&p=a&c=0&si=03bfe7ac8daa42168a9597f3194086c0&utm_source=clipboard&utm_medium=text&utm_campaign=social_sharing
ایوان کلیما، نویسنده مطرح اهل چک، در کتاب "روح پراگ" می‌نویسه؛ قلمرو ذهن و جان هر فرد، تنها قلمروییست که حکومت‌های دیکتاتوری قادر به تسخیرش نیستند. در این اپیزود مختصری از مقاله "فرهنگ علیه توتالیتاریسم" رو خواهید شنید و البته خواهم گفت که در فصل سوم "رادیو اِروس" چه چیزی در پیش خواهیم داشت معرفی کتاب؛ "روح پراگ" اثر ایوان کلیما ، ترجمه خشایار دیهیمی ، نشر نی
سهم عمده ای از هویت نسل جدید را کالاهای مصرفی با محوریت بدن تشکیل می‌دهند. از انواع استایل پوشش با برندهای مختلف تا انواع مدلهای آرایش، تتو و غیره... در واقع این هویت سعی می‌کند مبتنی بر ویژگیهای اکتسابی باشد. خلاقیتی بخرج دهد، خودساخته باشد و تا جای ممکن منحصربفرد. درست برخلاف نسل‌های پیشین مثل پدران و مادران ما که هویتشان انتسابی بود و از محل تولد، قومیت، نام خانوادگی و جنسیت نشات می‌گرفت. ماجرای این اپیزود به مسئله مهم "شکاف نسل‌ها" می‌پردازد ‌
loading
Comments (1412)

Nastaran Akbarzadeh

من این اپیزود رو حدافل چهار بار گوش دادم

Oct 3rd
Reply

Pooneh

انقدر زیبا صحبت میکنین من متوجه نشدم چی گفتین. انتخاب کلمات و ادبیاتتون بسیار به دل میشینه.

Oct 2nd
Reply

Baharak Mokhtari

کاش نوه شما بودم و هرشب برام قصه تعریف میکردین.🫠

Sep 27th
Reply (1)

Zahra Khodayari

عالی بود👏👏

Sep 22nd
Reply

Sara Eslami

داستان رو خیلی دوس داشتم خیلی زیاد و انتخابهای شما که همیشه برای من یه دریچه ی نو بوده دمت گرم واقعا و خسته نباشی

Sep 22nd
Reply

mohamadreza

حرفه ای💎

Sep 22nd
Reply

mohamadreza

در انتخاب متن، مثل روایت کردنت عالی هستی پیمان جان💎

Sep 22nd
Reply (1)

mohamadreza

چه قشنگ😍

Sep 22nd
Reply

Behzad Heydari

عالی بود داستان .یک تصور .خاطره .خیال .درهم وموهوم وپاکنده ولی جذاب اتفاقا این مبهم بودنش روایت رو جذاب کرده شاید تفصیل اصل ماجرا تمام این روایت خاطره انگیز رو خراب میکرد .شهلا زرلکی برخلاف قلمش که بسیار بسیار بی پروا و رک هست چه در کتاب چه در اینستا .اما صحبت حضوریش بسیار آدم آروم .گزیده گو .و روی دیگه ای از قلمش رو در صدا وکلامش می بینم .جالب بود شهلا زرلکی تند و بی‌پروا در نوشته ها .آروم وگزیده گو و کم کلام در مصاحبه

Sep 22nd
Reply

sohrab s

کتاب ما دایناسور بودیم هیچ جا موجود نیست . حداقل نسخه الکترونیک برای فروش یا دانلود بزارید

Sep 22nd
Reply (2)

sohrab s

داستان خوبی بود. ابهامش رو دوست داشتم. ابهامش منو یاد فیلم eyes wide shut انداخت اتفاقا به نظرم جالبه که بعد تموم شدن داستان هی بهش فکر میکنم، هی احتمالات و حدسیات متفاوت توی ذهنم مرور میکنم که این ۳ شخصیت چه نوع فکر و رابطه ای داشتند

Sep 22nd
Reply

mohamadreza

در ابتدا عشق را حاصل پیوند تفاوت‌ها می‌بینیم، بعد از کمی تجربه عشق را در هم نگرشهایمان جستجو می‌کنیم و در انتها که مزه دلچسب تنهاییه انتخابی را می‌چشیم، فقط بخشی از وقتمان را در اختیار دیگران می‌گذاریم. و این مهم را زمانی متوجه می‌شویم که مسیرهای مختلف را طی کرده باشیم تا دهه‌های بعدی باقی مانده از زندگی را با کیفت تر در تعادل و تعامل بیشتر زیست کنیم. دمتگرم پیمان عزیز💎

Sep 21st
Reply

mohamadreza

دستمریزاد پیمان جون💎 شکر، که هر روز از تعداد اسیران ایدئولوژی کاسته میشه و آنها که با خرد در جنگند، به اقلیت پیوستند.

Sep 21st
Reply

mohamadreza

بدون اینکه ریا کنه و عقایدش را مخفی کنه به عقیده طرف مقابلش احترام گذاشت و این ستودنیست. دمتگرم پیمان جون💎

Sep 20th
Reply (1)

mohamadreza

قوی و تاثیرگذار، دمتگرم پیمان جان💎

Sep 20th
Reply (1)

mohamadreza

عیار بسیار بالایی داشت این متن و البته روایت بی‌نقص تو، دمتگرم پیمان جان💎

Sep 20th
Reply (1)

narges yarahmadi

چقدر این داستان قشنگ بود…

Sep 18th
Reply

Mithlight

دوستان گفتگوی موثری بود لدت بردم

Sep 7th
Reply (1)

Sara Eslami

بسیار بسیار گفتگوی خوب و الهام بخشی بود برای من چقد فصله جذابی رو شروع کردید امیدوارم موفق باشید در این مسیر جدید و ما همچنان منتظر اپیزود جدید هستیم دمتون گرم

Sep 3rd
Reply (1)

Farhad Izadpanah

ممنون پیمان که تو این شرایط در حد امکان تلاش می کنی برای بهتر کردن جامعه.

Sep 3rd
Reply