پنجاه و یکم-همسایه ها
Description
ریموند کارور استاد بلامنازع سبک مینیمالیسم در ادبیات داستانی است. فرزانه طاهری، مترجم آثار کارور، در مقدمه مجموع داستان کلیسای جامع مینوسه که دنیای داستانهای کارور، دنیای آدمهایی که رویاهاشونو از دست دادند هرچند که راه بقا رو پیدا کردن: بقا و نه چیزی بیشتر. آدمهایی که از توضیح و تفسیر وضعیت خودشون عاجزند چون ابزار لازم رو ندارند و واژگانشون محدوده. و همین عجزشون کافیه تا لرزه بر پشت آدم بندازن. با خوندن داستانای کارور انگار پا به خیابونی میگذاریم که بظاهر آشناست ولی جلوتر که میریم احساس میکنیم همین حالاست که زمین زیر پامون دهن باز کنه و به آخر که میرسیم، گرچه حادثه عجیب و وحشتناکی رخ نداده، ولی انگار کسی پتکی به مغزمون کوفته. این شدت تاثیر از کجا میاد؟ از فضای روزمرگی که بر داستانهای کارور سایه انداخته؟ از بی بروباری زندگی آدمها؟ از تنهایی و درموندگیشون؟ یا نه، هیچی نیست، فقط یه خلا که دلهره به جونمون میندازه؟
Music 1: Petite Fleir by "Chris Baber"
Music 2: Behind Blue Eyes by "The Who"
عالی
سلام اینکه وسط داستات تحلیلش میکنید اصلا خوب نیست، باعث میشه آدم حواسش پرت بشه و رشته کلام از دستش در بره، داستان رو کامل پشت سر هم بخونید
داستان چقدر خوب نشون داد چگونه زندگی روزمره و روابط زناشویی میتوانند زیر لایهای از حسرت، کنجکاوی و میل سرکوب شده بجوشند و آدمها ممکنه در دل روزمرگیها، دنبال چیزهایی باشن که ندارن. سپاس از شما که با روایت حس برانگیز و نفس گرمتون، این داستان را به تجربهای شنیدنی تبدیل کردید🙏 ممنون از زحمات شما 🌹💐
بسیار انتخاب خوبی بود ..نفستون گرم .⚘️⚘️
نفستون گرم .عالی ..انتخابها عالی تر
حسرت های زندگی و شرم و رفتارهایی که شاید پشیمان کننده بیاد. نمی دونم چرا ولی یاد فیلم طلای سرخ جعفر پناهی افتادم
مرسی پیمان
روایت حرفه ای ، کار شیک
🙌👍
غمت مباد🙏🙏
میشه لطفا اگه امکانش داشتید داستان های عاشقانه آلمانی هم معرفی کنید ؟!
گاهی نگاه ساده به روابط انگار معنای عمیق تری بهت میده ! باعث میشه یه گوشه بشینی به فکر فرو بری
عاااالی بود👌 دیگه داشتم ناامید میشدم اپیزود جدید بدید🙏🌹
👍🏽👍🏽
این داستان فوقالعاده است و واقعاً من را به فکر فرو میبرد. به من تلنگر میزند که تعریفی که از خودم و روابطم دارم، با تجربه موقعیتهای متفاوت، قطعاً به چالش کشیده خواهد شد. اجرای باکیفیت و صدای گرم راوی نیز لذت شنیدن داستان را دوچندان کرد. ممنون از شما