RadioCommerce | رادیوکامرس
Subscribed: 6,128Played: 111,456
Subscribe
© ojanagency.com
Description
رادیو کامرس روایتی جذاب از برندهاست؛ برندهایی که هر کدام در هر دوره و به هر دلیلی در زمان خود بهنوعی زندگی ما را تحتتأثیر خود قرار دادهاند؛ محصولاتی که وارد فضای زندگی ما شدند و بهمرور عنصر مهمی در ذهن مخاطبان خود شدند. این پادکست فرایند طی شده توسط این برندهای داخلی و خارجی و تبلیغاتشان را در بازهی زمانی خود مورد بررسی قرار داده و تأثیرشان را بر جامعهی مخاطبان خود بازگو میکند.
28 Episodes
Reverse
Top Podcasts
The Best New Mark Levin Podcast Right Now - March 2025The Best New VINCE Podcast Right Now - March 2025The Best New Joe Rogan Experience Podcast Right Now - March 2025The Best New Sports Podcast Right Now - March 2025The Best New Business Podcast Right Now - March 2025The Best New News Podcast Right Now - March 2025The Best New Comedy Podcast Right Now - March 2025The Best New True Crime Podcast Right Now - March 2025
اینکه متن اپیزود ۲ نفری بیان شده ایدهی خلاقانهای هست و حوصله مخاطب سر نمیره، همینطور تایم کوتاه و معقول این قسمت بیشتر به دلم چسبید، مختصر و مفید بود ممنونم ازتون 💖
👌👌🙏🙏
جالب بود
🙏🏻🙏🏻
واقعا لذت میبرم از گوش دادن پادکست شما😍
بنده خدا نه تنها سمومش بلکه خودش هم دفع شد
از اپیزود قبل که به این مسئله اشاره شد حسابی منتظر این قسمت بودم تا ببینم داستان چی بوده
بنظرم شاید تا حدی بشه با ادیسون مقایسه کرد بیشتر از دانشمند بودن یک کارآفرین موفق هست با رگه های از شارلاتان بازی
درود جایگزینی یک محصول خوب بجای پیکان همیشه ارزوی مدیران ارشد ایرانخودرو بود بویژه جنلب غروی، من دهه هفتاد که وارد صنعت خودرو شدم در پروژه مشغول بکار شدم بنام "پروژه پیکان جدید" که اواخر دهه۷۰ با نام پیکان۱۱۰ تبلیغ شد ولی با نام تجاری "سمند" وارد بازار شد. بی درنگ یک پروژه تازه تعریف شد بنام NP (New Peykan) که با مشاوره شرکت ایتال دیزاین مرحله پیشتوسعش جلو رفت ولی دراوایل دهه ۸۰ و امدن آقا منطقی بایگانی شد و بجاش پژو ۲۰۶صندوقدار تولید شد! و نهای پس از یک دهه بروز نشده بنام رانا وارد بازار شد
این اپیزود یادآورِ خاطراتِ خیلی قشنگی بود..دمتون گرم🌷
اولین بار عید سال ۶۴ یه کلوپ کنار خونه مون باز شد و من تمام عیدی رو که اون سال جمع کرده بودم پای بازی ریور راید دادم حرفه ای ها بدون زدن و فقط با پر کردن بنزین مسابقه میدادم که چندتا پل رو رد می کنن 😁 یبار هم چند نفری آنقدر موتور سواری کردیم که اداپتورش آب شد و سوخت ولی من هنوزم یاد دماغ بوکسور هاش می افتم که با ضربه می رفت تو خندم می گیره 😄
رادیو کامرس عزیزم امیدوارم تو سال ۱۴۰۴ هم چراغت روشن باشه... مرسی که امسال انقدر محتوای خفن و حذاب برامون ساختید.🥰
واسه ما آتاری به دنیای دیگه بود،باید چندتا شناسنامه گرو میداشتیم بعلاوه پول کرایه میدادیم تا چند ساعت باما باشه
جالب بود.یادش بخیر یادگرفتیم قول بعدی سختتره اما دیربود...
برجسته ترین خاطرات نوجوانی متولدین دهه پنجاه این کنسول جادویی بود و هیچ کنسولی جای اونو برای ما نگرفت……….
وای نگم از زجری که من بر سر آتاری کشیدم بابام قول داد اگه نمره اول تا سوم کلاس بشم برام سِگا میخره،شرکت بابامینا اون زمان به بچه های کارکنان که نمره اول تا سوم میشدن و پدرشون کارنامه تاییدشده از مدرسه رو میبردن قسمت منابع انسانی شرکت به خرج خودش یک روز تو تابستون تمام اون فرزندان رودعوت میکرد صبح با پدرشون بیان شرکت و بعد همه رو که حدود ۵۰۰ بچه میشدیم میبردن یه اردوگاه تفریحی و از صبح تا عصر برامون کلی برنامه داشتن از مسابقات مختلف به همراه پذیرایی و ناهارُ...درآخر لوح تقدیر و ۵۰ هزارتومان پول
برای من هیچی جای آتاری رو نمیگیره حتی پلی استیشن. اون لذتی که از آتاری بردم هیچوقت حتی از پلی استیشن نبردم. هرچیزی در کودکی یه لذتی داره که دیگه بعدها حتی با بهترینها هم براش رقم نمیخوره. هواپیمای آتاری و بوکسش بینظیر بود دسته خلبانیش سند خورده بود به نام خودم
اتاری فقط با دسته خلبانیش معنی میداد.... لامذهبا یه دستهای ساختن هنوزم جذابه...
اتاری...!برای من یه وسیله لاکچری بود که هیچوقت نتوستم بخرم چون بابام عقیده این وسیله هیچ کاربردی نداره و فقط پول هدر دادنه😫😫😫
عالی هستین عالییییی⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️