مقصود ما روی سیارهی زمین مقصودیست روحانی. وظیفهی ما این است که خود را از یکیانگاری با آن هویت ساختهی ذهن رها کنیم، چیزی که هرگز تا این اندازه مخرب نبوده است. همهی آموزههای باستانی به این پیام بیزمان اشاره دارند. اگر در این عمر به درک درستی از این حقیقت نرسیم، آنگاه اصل موضوع را کاملاً از دست دادهایم. فارق از اینکه در این دنیا چه چیزی بهدست میآوریم، آن چیز رضایت پایداری را که ما به دنبالش هستیم، فراهم نخواهد کرد. حفرهی درونی ما از این طریق پر نمیشود؛ حفرهای که معنویت آن را پر میکند. مشاغل، پول، اعتبار و داراییها چنین کارکردی ندارند. ممکن است هیجان یا موفقیتی موقتی برایمان ایجاد شود، اما زیاد دوام نخواهد داشت. بُعد متعالی وجودمان یک دستاورد نیست. ما باید برای رستگاری به هستی خود بنگریم، آنگاه بُعد متعالی تشخیص داده میشود.
در این قسمت در مورد وصال دو جنبهی وجودی خودمان، یعنی انسان و هستی، صحبت میکنم. اگر تمام وجودمان فقط جنبهی انسانیمان باشد، به سرنوشت بدی دچار میشویم، زیرا در دام یک هویت محدود، امکان تعالی خود وجود ندارد. حتا ایگوهای فربه نیز خودِ کوچکی دارند و دستاوردهای آنها، حتا اگر قابل توجه باشد، اغلب چنان باعث رنج و نارضایتی دگیران میشود که به دگرگونی جهان کمکی نمیکند. وقتی انسان و هستی به وصال میرسند، وجود از طریق آدمیت ما میدرخشد و نور آگاهی را منعکس میکند. بزرگترین معجزه این است که جهان آگاه است. و ما بخشی از آن هستیم.«تو تابعی از کاری هستی که کل کیهان انجام میدهد، همانطور که یک موج تابعی از کاری است که کل دریا انجام میدهد.»
در این قسمت، دربارهی این صحبت میکنیم که ناخودآگاهی به چه معناست. همهی ما فیلمنامههایی درونی داریم که الگوهایی قدیمی و ناکارآمد میباشند که نسلبهنسل منتقل شده و درنهایت در هویت ما متبلور میشوند. تا وقتیکه از رؤیای این فیلمنامهها بیدار نشویم، تا حد زیادی ناخودآگاه باقی میمانیم. ما مجبور نیستیم گروگان باورهای سخت خود بمانیم، زیرا میتوانیم با افکار خود مخالفت کنیم و از اشتباهگرفتن آن با حقیقت دست برداریم. هر انسانی مانند بذری میباشد که منتظر بیدارشدن است، زیرا ممکن است این پتانسیل در زیر لایههای ایگو مدفون مانده باشد. پاسخ اسرار جهان را وقتی مییابیم که به درون خود نگاه کنیم.
ما به این جهان نیامدهایم تا جهان ما را خوشحال کند، بلکه جهان ما پدیدار شده است تا ما را آگاه کند. اگر ندانی که وظیفهی جهان هستی این نیست که تو را خوشحال کند، آنگاه سردرگم خواهی شد و چالشهای زندگی تو را عصبانی خواهند کرد. برای بیداری لازم نیست سخت تلاش کنی، بلکه کافیست اجازه بدهی که آگاهی از طریق تو بدرخشد. برای اینکه ماهیت حقیقی خودت را بجا آوری، نیازی به زمان نداری.
در این قسمت دربارهی اهمیتِ زندگی در اکنون صحبت میکنم. اینکه نباید به گذشته متصل بمانیم، بلکه از اشتباهاتِ گذشته بیاموزیم و آن را نهایتاً رها کنیم. ما باید همواره بهیاد داشته باشیم که زمان همیشه اکنون است، نه که این مسأله را بهعنوانِ یک مفهوم به خاطر بسپاریم، بلکه این واقعیت را همواره در باطن حس کنیم. موقعیتهایی در زندگی پدیدار میشوند، اما فقط در اکنون؛ و ما نباید اجازه بدهیم که شرایطِ زندگی، تصویرِ کاملتری که از خودمان داریم را بپوشاند، حسِ کیستیِ حقیقی را، گسترهای که هستیم را، حضورمان را.
در این قسمت دربارهی چگونگیِ کنارآمدن با ترسهایمان صحبت میکنم، بخصوص هنگامِ مواجهِ با یک بحران. وقتی مضطرب باشیم قادر نیستیم تصمیماتِ خردمندانهای اتخاذ کنیم. وقتی دنیا ما را تهدید به شکست میکند، آنچه که لازم داریم خِرد است. باید تمامیتِ وضعیت را درنظر بگیرم، نهاینکه صرفاً به یک جنبهی مشکل نگاه کنیم. ما باید خودمان را از افکارِ منفی، افکاری که از ترس ناشی میشوند، رها سازیم و خود را با بُعدِ متعالی همسو کنیم. این همان جایی است که پاسخها دریافت میشوند.
Sepideh Gholiha
سلام فوق العاده هست شرکت در حضور
grayta
بیان ساده ولی بسیار ارزشمند 💓ممنون و سپاس
محمد
اقا شما خيلى خوبى. توضيح عالى صداى خوب
Dr.Ramezani
سلام آزاده بزرگوار لطفاً موضوع آدم و حوا رو تفسیر و تشریح فرمایید. جزاکم الله بالخیر
🦋shatilaa🦋
سلام استاد فرشچی عزیز✋️ استاد منبع پادکست بنفش بیشتر کتاب قدرت اکنون هست این پادکست هم ک در مورد من برتر و ژرفتر هست ایا به منبعی متصل هست که اون رو تهیه کنیم ؟