Discover1001 شب
1001 شب

1001 شب

Author: studio senoghte

Subscribed: 805Played: 38,913
Share

Description

پادکست هزار‌ویک‌شب بازخوانی کامل و دقیق متن کتاب هزارویک‌‌شب به قلم میرزا عبداللطیف طسوجی است، همراه با توضیحاتی دربارۀ قصه‌ها و زمینه و زمانۀ آن. هزارویک‌شب قصۀ راز و جادو است، قصۀ زندگی مردم قدیم سرزمین ما، قصۀ گذشتۀ پررمزوراز ما.


پادکست هزارویک‌شب «پنج‌شنبه‌ها» منتشر می‌شود. هر هفته حدود ۶۰ دقیقه، هر چند شب از قصه‌ها که بشود و معمولا به همراه یک ضمیمه در حاشیۀ قصه‌ها



قصه‌خوان: فاطمه سالاروند

ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح


نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)

رژیسور: فاطمه مهربان

فجازی‌گردان: فاطمه خسروانی

طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد


تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه


Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

148 Episodes
Reverse
«جلاد تیغ را بلند کرد و خواست که تاج‌الملوک را بکشد که ناگاه...»شاهزاده تاج‌الملوک عاشق دختر ملک شهرمان، سیده دنیا، شد و بالاخره با هزار حیله و ترفند دل دختر را به دست آورد و شش ماه مخفیانه با او در کاخش به عشق و کامرانی سر کرد. اما بالاخره راز آشکار شد و تاج‌الملوک را گرفتند و در محضر ملک شهرمان آمادۀ اعدام کردند. قسمت پایانی حکایت تاج‌الملوک را با صدای فاطمه سالاروند بشنویم.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۶:کوس: طبل جنگیکرنای: قره‌نی، شیپور جنگمقاتله: جنگباذل: بخشندهنطع: سفرۀ چرمی (که رسم بوده زیر پای اعدامی می‌انداخته‌اند)قبضه: دستهپذیره: استقبال‌کننده▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطهپادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«پس هر دو ماهرو هم‌آغوش گشته لب یکدیگر همی‌بوسیدند و یکدیگر را تنگ در آغوش می‌کشیدند تا روز برآمد...»در شب‌های گذشته شنیدیم که شاهزاده تاج‌الملوک عاشق شاهزاده‌خانم دنیا دختر ملک‌شهرمان شد و چون جواب منفی شنید، عزم کرد که از راهی دیگر دل سیده را به دست آورد. پس از نامه‌نگاری‌های متعدد، با روشی روان‌کاوانه ریشۀ عشق‌ستیزی شاهدخت را دریافت و او را عاشق خود کرد. پس قرار شد پیرزن ندیم شاهزاده خانم تاج‌الملوک را در لباس کنیزکی مخفیانه به نزد او ببرد. ادامۀ قصه را بشنویم.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۵:عادت معهود: عادت آشنا، رفتار همیشگیمنادی: ندادهنده، جارچیتمهید: برنامه‌ریزیحقه: جعبۀ کوچک چیزهای ارزشمندغرفه: اتاقآستانه: دم در، پیشگاهریب: شکمقال: گفتار▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطهپادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«عجوز گفت: آرزوی من همه آن است که صلاح تو در آن باشد و قصد من این است که چنو آفتاب‌رو و زهره‌جبین نصیب چون تو ماه‌منظر شود و اگر من میانۀ شما را جمع نکنم زندگی من چه سود دارد؟ که من عمری در مکر و خدعه به پایان آورده‌ام...»شنیدیم شاهزاده تاج‌الملوک در عشق سیده دنیا، دختر ملک‌شهرمان، خود را به صورت تاجران درآورد و به واسطۀ پیرزنی ندیم شاهدخت شروع کرد به نامه‌نگاری با او. ادامۀ ماجرای این نامه‌نگاری عاشقانه را با صدای فاطمه سالاروند در شب ۱۳۴ بشنوید. بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۴:قرطاس: کاغذتعب: زحمت، خستگیمهابت: هیبت، شکوهسطوت: ابهت، شکوهتپانچه: سیلیکرّت: دفعهمفتون: شیفتهملامت: سرزنشتجاهل و تغافل: خود را به نادانی زدنفتّان: فتنه‌گر، زیبا و دل‌فریبخدیعه: فریب و نیرنگدهلیز: راهروحاجب: دربان، نگهبانصنعت: هنر، مهارت▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطهپادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«این نامه‌ای است از گداختۀ آتش فراق و مبتلای اندوه اشتیاق، آن که به معشوقه راه نداند و وصل را حیله‌ای نتواند و از فرقت دوستان شبانه‌روز به محنت اندر است...»در شب‌های گذشته شنیدیم که تاج‌الملوک دل به سیده دنیا، دختر ملک‌شهرمان، باخت. اما سیده دنیا میل به ازدواج نداشت. پس تاج‌الملوک تصمیم گرفت با وزیر پدرش و دوستش، عزیز تاجر، در لباس تاجران پارچه‌فروش به جزیرۀ کافور بروند. در جزیره همه از حضور آنان استقبال کردند و آن‌ها هم منتظر بودند کسی از سوی سیده دنیا برای خرید پارچه بیاید. در شب ۱۳۳ ادامۀ ماجرا را بشنویم.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۳:ملاحت: نمکین بودنصباحت: زیباروییچشمۀ حیوان: چشمۀ آب حیاتغالیه‌بو: معطر و خوش‌بوخرف: خرفت، نادانفراست: زیرکیانبساط: شادمانیکتاب: نامه، نوشتهقرطاس: کاغذمراسله: نامه‌نگاریعف‌عف: عوعو، واق‌واق، صدای سگتوعید: تهدیدعِرض: آبروملاطفت: مهربانی، نرم‌خوییممازحت: شوخی و مزاح کردننخوت: تکبر▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطهپادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«دل پیش تو و دیده به جای دگرستم/تا خلق نداند که تو را می‌نگرستم...»شاهزاده تاج‌الملوک عاشق سیده دنیا، دختر ملک‌شهرمان، شد، اما شاهدخت میلی به ازدواج نداشت. پس تاج‌الملوک و دوستش عزیز و وزیر در لباس بازرگان‌ها به جزایر کافور رفتند تا به شیوه‌ای دیگر دختر را به ازدواج راضی کنند. در شب ۱۳۲ ادامۀ ماجرا را بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۲:بضاعت: سرمایه، داراییعارض: چهره، گونهگل سوری: گل سرخمکحول: سرمه‌کشیدهمحرور: گرم‌شدهخوی‌چکان: عرق‌ریزانثعبان: اژدهاسمندر: موجودی شبیه مارمولک که معتقد بودند در آتش زندگی می‌کندحضیض: پستیوبال: سختی، عذابهبوط: سقوط، پایین آمدناثیر: کرۀ آتشین بالای زمینصباحت: خوب‌روییملاحت: نمکین بودنتطاول: درازدستی، تجاوز▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطهپادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«تاج‌الملوک را خاطر حزین و ناشاد بود و خواب و خور بدو گوارا نمی‌شد و در بحر فکر غریق گشته در آرزوی محبوبه همی‌گریست...»شنیدیم تاج‌الملوک از تاجرزاده‌ای جوان و عاشق‌پیشه به نام عزیز، اوصاف سیده دنیا، شاهدخت جزیرۀ کافور را شنید و سخت عاشقش شد. در پاسخ به خواستگاری گفتند که سیده دنیا به هیچ وجه نمی‌خواهد ازدواج کند. ادامۀ ماجرا را در شب ۱۳۱ با صدای فاطمه سالاروند بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۱:استیحاش: رمیدگی و پرهیز از ارتباط و ازدواجرحیل: سفر، کوچبزّاز: پارچه‌فروشبیع‌وشرا: خرید و فروششمایل: شکل، صورترضوان: نگهبان بهشتحوروش: زیبارو، کسی که مثل حوری باشدشیخ سوق: بازرس بازار▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطهپادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«اگر بی رضامندی مرا به شوهر دهد آن کس را که شوهر منش کرده‌اند بکشم...»در میان جنگ ضوءالمکان با کفار روم و حکایت بلندش، وزیر دندان برای او قصه‌ی تاج‌الملوک را روایت کرد که شاهزادۀ سرزمین خضرا بود و از توصیفاتی که شنید، عاشق سیده دنیا، شاهدخت جزایر کافور شد. اکنون تاج‌الملوک عاشقی‌اش را به پدرش ابراز می‌کند تا به خواستگاری دختر بروند.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۳۰:خطبه کردن: به عقد درآوردنتزلزل: بی‌ثباتی، سستی▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه💠 پادکست هزارویک‌شب را در کست‌باکس و اسپاتیفای و شنوتو بشنوید‌. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«سیده دنیا چون آفتاب از افق دریچه به در آمد. چون او را بدیدم عقلم برفت و او را آرزومند گشتم، مانند آرزومندی تشنگان به فرات.»در دل حکایت ملک‌نعمان و فرزندانش شنیدیم که تاج‌الملوک، شاهزادۀ سرزمین خضرا، به شکار رفت و با جوانی عاشق‌پیشه به نام عزیز روبه‌رو شد. عزیز پارچه‌ای نفیس و زربفت با نگاره‌ای از دو غزال داشت که بافندۀ آن شاهدختی به نام دنیا، دختر ملک شهرمان، بود. در شب ۱۲۹ ببینیم که مواجهۀ تاج‌الملوک با قصۀ عزیز چیست.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۹:مضایقه: سخت‌گیری، کم‌کاریرحیل: سفر، کوچمایحتاج: لوازم زندگی▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«من بهشت جزیرۀ کافور و قلعۀ بلور بگشتم و حاکم آن جزایر ملک شهرمان نام داشت و او را دختری بود دنیا نام. با من گفتند که او مصور صورت این غزال است...»به پایان حکایت عزیز و عزیزه رسیدیم. شنیدیم که عزیز در پی خیانت‌هایش مردانگی‌اش را از دست داد؛ اما عزیزه که در عشق عزیز مرده بود، پارچۀ نفیس و عجیبی را که از دلیلۀ محتاله گرفته بودند، به همراه نامه‌ای برای او به یادگار گذاشته بود. عزیز امشب نامۀ عزیزه و پایان سرگذشتش را روایت می‌کند. با صدای فاطمه سالاروند شب ۱۲۸ را بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۸:تفریط (در چیزی): نابود و ضایع کردن آنمصور: نقاشتمثال: تصویرخداوند: مالک، صاحبحیله: ابزار، چارهسرشک: گریه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«ای پسرعم، بدان که من خون خود بر تو حلال کردم و امیدوارم که میانۀ تو و محبوبه‌ات سازگار آید، لکن هروقت که ترا از دختر دلیلۀ محتاله آسیبی رسد دیگر به سوی او و به سوی دیگری باز مگرد و بر محنت شکیبا شو...»در شب‌های گذشته شنیدیم که عزیز پس از خیانت به دخترعمویش عزیزه، مشغول عیاشی با دلیلۀ محتاله بود که دختری ثروتمند او را اسیر کرد و مجبورش کرد که با او ازدواج کند. یک سال در خانۀ دختر بود تا اینکه به باغ دلیله رفت. دلیله خشمگین از غیبت و خیانت یک‌سالۀ او تصمیم داشت او را بکشد، اما به خاطر وصیت عزیزه، از قتلش گذشت و نرینگی او را قطع کرد. عزیز به نزد همسرش برگشت، اما او نیز عزیز را از خانه بیرون انداخت. ادامۀ ماجرای عزیز را در شب ۱۲۷ بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۷:ودیعت: امانتیاجل: مرگتپانچه: سیلیرقعه: نامهتفریط (چیزی): نابود و ضایع کردن آن Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«آن‌گاه بانگ به کنیزکان زد و فرمود که پای مرا با ریسمان بستند و دست‌های مرا محکم گرفتند و خود برخاسته آهنی در آتش گذاشت...»شنیدیم که عزیز عاشق دلیلۀ محتاله شد و عزیزه، دخترعموی مهربانش را، دق‌مرگ کرد. عزیزه فقط وصیت کرد که عزیز به معشوقه‌اش بگوید که وفا ملیح است و مکر قبیح. عزیز سالی را با دختر گذراند و شبی ناگهان دختری در خیابان او را به خانه کشید و واداشتش که با او ازدواج کند. پس عقد کردند و ثروت هنگفتی در اختیار عزیز گذاشت، اما یک سال او را در قصرش زندانی کرد. پس از یک سال عزیز اجازه گرفت که چند ساعتی بیرون برود و قبل از غروب برگردد. پس باز به سراغ دلیله رفت، اما دلیله بر او خشم گرفت که یک سال از او دوری کرده و ازدواج کرده و خواست او را بکشد. در شب ۱۲۶ بشنوید که چه بلایی بر سر عزیز می‌آید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۶:استغاثه: التماستظلم: دادخواهی، پناهجوییمذبوح: قربانی، کشتهمضایقه: خودداری، سختگیری Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«چون تو خداوند زن و فرزند گشتی شایستۀ معاشرت من نیستی و مرا جز مرد عزب به کار نیاید. چون روسپیان بر من بگزیدی، به خدا سوگند که او را به دیدار تو حسرت گذارم و چنان کنم که نه مرا باشی و نه او را...»در میانۀ حکایت ملک‌نعمان و حکایت تاج‌الملوک شنیدیم که عزیز با خیانت به دخترعموی مهربونش او را دق‌مرگ کرد و سالی به نزد معشوقه‌اش که بعدها فهمید دلیلۀ محتاله بوده است ماند تا اینکه روزی دختری دیگر عزیز را مجبور به عقد با خود کرد و او را در کنار خود در قصری باشکوه یک سال اسیر کرد. پس از یک سال عزیز اجازه خواست که روزی بیرون برود و دختر هم پذیرفت اما قسمش داد که حتماً تا آخر شب برگردد. عزیز قبول کرد و مستقیم به باغ معشوقه‌اش رفت. اکنون ادامۀ ماجرای عزیز را با صدای فاطمه سالاروند بشنویم. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«تو اکنون به حکم کتاب و سنت، شوی منی و به‌هوش باش که این خانه را که تو در او هستی به سالی یک بار در بگشایند...»شنیدیم که عزیز یک سالی را با معشوقه‌اش گذراند و دخترعمویش عزیزه از عشق او مرد و وصیت کرد به دختر بگوید «وفا نکو و مکر قبیح است». شبی عزیز در کوچه‌ای می‌گذشت که پیرزنی به مکر او را به خانه‌ای برد و آنجا دختری او را مجبور کرد که با او ازدواج کند و به او گفت که معشوقه‌ات دلیلۀ محتاله بوده که می‌خواسته تو را بکشد و فقط به خاطر وصیت دخترعمویت تاکنون با تو کاری نداشته. حالا قصۀ ازدواج عزیز را در شب ۱۲۴ بشنویم.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۴:طراز: تزیین لباس، تریجآلام: جمعِ اَلَم، رنج‌هااسقام: جمعِ سُقم، بیماری‌هاناصح: خیرخواه، نصیحت‌گوصنعت خروسان: مشغول بودن همیشگی به آمیزش جنسیمطاوعت: اطاعت Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«چون دختر قمرمنظر مرا در میان خانۀ دربسته دید، پیش آمده مرا به کنار گرفت و بر زمینم انداخت و بر سینۀ من بنشست و شکم مرا چنگل همی‌گرفت و همی‌فشرد...»عزیزه از عشق عزیز دق کرد و مرد، اما عزیز هیچ از او یاد نمی‌کرد و یک سال و اندی با معشوقه‌اش به شادکامی می‌گذراند تا آنکه شبی در میان کویی به پیرزنی برخورد که از او خواست به خانه‌اش بیاید و برایش نامه‌ای بخواند. عزیز بی‌آنکه بداند چه در پیش رو دارد، پذیرفت. امشب ببینیم عزیز چه سرنوشتی در پیش دارد.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۳:چنگل: نیشگونرخام: مرمربدیع الجمال: زیباعدول: جمعِ عادلذمت: ذمه، عهده Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«من به مستی در همان کوی می‌رفتم که ناگاه پیرزنی پدید شد که به دستی شمع روشن داشت و به دست دیگر رقعه‌ای پیچیده...»شنیدیم که عزیز بی‌وفا دخترعمویش عزیزه را دق‌مرگ کرد و شب و روز با معشوقه‌اش از سر می‌گذراند. شبی به سوی باغ معشوقه می‌رفت که با پیرزنی مواجه شد. ماجرا را در شب ۱۲۲ بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۲:عجوز: پیرزناحباب: دوستانلغت عجمیان: زبان بیگانهنظارگیان: بینندگانعِقد: گردن‌بندمکلل: جواهرنشانغنج‌ودلال: ناز و عشوه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
«از مادرم شنیدم دخترعمم پیش از آنکه بمیرد به او وصیت کرده بود که هر وقت پسرت قصد رفتن آن مکان کند که عادت اوست، به او بگو هنگام بازگشتن از آن مکان بگوید که وفا نکو و مکر قبیح است...»در میانۀ قصۀ ملک‌نعمان حکایت تاج‌الملوک را شروع کردیم و در میانۀ آن به حکایت عزیز و عزیزه رسیدیم. شنیدیم که عزیز عاشق دلیلۀ محتاله شد و به دخترعمویش عزیزه خیانت کرد و عزیزه هم از غصه دق کرد و مرد، اما وصیت کرد که عزیز به دختر بگوید «وفا ملیح و مکر قبیح است». وقتی عزیز این جمله را به معشوقه‌اش گفت، دختر به گریه افتاد و عزیزه را دعا کرد. ادامۀ قصه را با صدای فاطمه سالاروند بشنویم.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۲۱:دلالت: راهنماییبدره: کیسهتصدق: صدقه دادنرقعه: نامه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
تو به من حریص هستی و مرا دوست داری، ولی تو خردسالی و دلت از فنون مکر و خدعه پاک است و مکر زنان را ندانی.شنیدیم که عزیز دل به دختری رازآمیز در خیابان داد و عهد و پیمانش با دخترعمویش عزیزه را به فراموشی سپرد. اما عزیزه در راه عشق از جان گذشت و در همه حال به عزیز کمک کرد که پیغام‌های رمزآلود دختر را بفهمد و او را به وصال دختر برساند. بعد از بارها خراب‌کاری عزیز، بالاخره به یاری عزیزه، آن دو به وصال هم رسیدند. هر بار عزیزه بیتی به عزیز می‌سپرد که آن را به دختر بگوید و دختر نیز بیتی به او پاسخ می‌داد. در آخرین دیدار عاشقانه دختر از عزیز پرسید که چه کسی این شعرها را به تو می‌گوید، چون قطعا عاشق توست و همین امشب از عشق تو مرده است. عزیز هم وقتی به خانه برگشت دید که همه در سوگ عزیزه هستند. ادامۀ این ماجرای شگفت‌انگیز را در شب ۱۲۰ با صدای فاطمه سالاروند بشنوید.▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
عشق را جز صابری و سر نهفتن چاره نیست مرد می باید که اندر عاشقی این‌سان شود در شب‌های پیش شنیدیم که عزیز عشق دخترعمویش، عزیزه، را نادیده گرفت و دل به دختری فریبکار در خیابان داد. اما عزیزۀ مهربان در همه حال به او کمک کرد تا بالاخره به وصال معشوقش رسید. قصۀ صبح وصال و پیغام‌های دختر و عزیزه را در شب ۱۱۹ بشنوید.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۱۹:اعادت: تکرارعادت معهود: عادت همیشگی▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
پس از آن شیرۀ عناب به شکر آمیخته به من بنوشانید و دست مرا شسته با دستارچه خشک کرد و سر و روی مرا با گلاب معطر ساخت. و گفت: «ای پسر عم، همۀ شب را بیدار بنشین که او امشب پیش تو نخواهد آمد مگر در آخر شب و ان‌شاءالله به مقصود برسی و آرزو دریابی، ولکن پیغام من فراموش مکن.»قصۀ عزیز و عزیزه را در میان حکایت تاج‌الملوک و آن را در دل داستان بلند ملک‌نعمان می‌شنویم. عزیز با عشق به دختری فتانه به عشق دخترعمویش عزیزه خیانت کرد، اما عزیزه او را در راه وصال معشوق یاری داد، هرچند عزیز نادان تا اینجای داستان دو بار به مکان قرار با دلدار رفته و هر دو بار پیش از آنکه معشوق سربرسد، خوابش برده و صبح با پیغام‌های رازآلود و گلایه‌آمیز معشوق مواجه شده است. اکنون سومین شب قرار است که عزیزه با هزار ترفند او را آماده کرده تا مبادا باز بخوابد.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۱۸:چهاریک: یک‌چهارمطراز: تریج، تزیینمغازله: گفت‌وگو و رفتار عاشقانهمعانقه: هم‌آغوشیغنج‌ودلال: ناز و عشوهسخنان باریک: همان dirty talk امروزی‌ها (ظرافت زبان فارسی را ببینید!) ▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
وقتی بیدار شدم که آفتاب برآمده بود و بر روی شکم خود قاب استخوان و پاره‌ای پوست و تخم خرمای نارسیده دیدم و در آن مکان هیچ‌چیز از فرش و اسباب نیافتم.در این شب‌ها عزیز بازرگان برای تاج‌الملوک قصۀ زندگی و عاشقی‌اش را روایت می‌کند و ما هم می‌شنویم. عزیز قرار بود با دخترعمویش، عزیزه، ازدواج کند، اما عاشق دختری زیبا و فتانه شد و ازدواجش با عزیزه بر هم خورد. معشوقۀ عزیز به او پیغام‌های رمزی می‌داد و عزیزه از سر مهربانی آن رمزها را برای عزیز می‌گشود و به او در راه وصال معشوقش کمک می‌کرد. پس از بارها پیغام و پسغام، دختر با عزیز در باغی وعده کرد، اما عزیز نادان را خواب گرفت و صبح که بیدار شد دید که دختر آمده و رفته و برای او پیغامی شکایت‌آمیز گذاشت. اکنون عزیز باز گریان و نالان به نزد عزیزه برگشته تا راهکاری بیابد.بعضی واژه‌های دشوار شب ۱۱۷:حب‌الرمان: غذایی احتمالا شبیه خورش ناردون (در حکایت نورالدین و شمس‌الدین، شب ۲۳، هم حضور مؤثری داشت)خسته: زخمی▪️قصه‌خوان: فاطمه سالاروند▪️ضمایم و تعلیقات: علیرضا فتاح▪️نگارگر: حمید قدسی (استودیو سواد)▪️رژیسور: فاطمه مهربان▪️طرح و تهیه: امید مهدی‌نژاد▪️تهیه‌شده در: استودیو سه‌نقطه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
loading
Comments (99)

nGin🌱

😍🌱

Sep 17th
Reply

nGin🌱

😍🌱

Sep 11th
Reply

nGin🌱

😍🌱

Sep 11th
Reply

nGin🌱

😍🌱

Sep 11th
Reply

nGin🌱

😍🌱

Sep 10th
Reply

H.Noohpisheh

کاش حداقل پاسخگو بودید توضیحی چیزی که چه شد ادامه نمی‌دهید.

Sep 10th
Reply

nGin🌱

😍🌱

Sep 9th
Reply

nGin🌱

😍🌱

Sep 9th
Reply

ghazal h

خیلی کنجکاوم بدونم شاه زمان بعد از اون که سر به بیابون میزنه چی میشه کجا میره اصلا دیونه یا اینکه یه زندگی جدیدی رو شروع میکنه ای کاش یه اشاره ای میشد به این قسمت🥲

Sep 9th
Reply

hamideh noohpisheh

کجایید بزرگواران؟ ما را وسط قصه رها کردید

Aug 23rd
Reply

Mitra Karimi

عالی و بی نظیر

Aug 21st
Reply

G Jahanshahi

سلام بر تیم ارزشمند و موفق این پادکست. شما خیلی عالی پیش می رفتید و کارتان هم کم نظیر بود. حیف است که الان چند هفته شده که هیچ خبری از شما نیست. امیدوارم در سلامت باشید و به زودی برگردید و کار را ادامه دهید.

Aug 15th
Reply

Mitra Karimi

شیخ خاموش اصلا خاموش نبست 😂😂

Aug 12th
Reply

Mitra Karimi

🙏🏻🙏🏻🌹🌹

Aug 6th
Reply

Gholamreza Jahanshahi

سلام. بسیار سپاسگزارم از زحمات شما تیم فعال و خوش ذوق و تلاشگر لطفاً قسمت های بعدی را منتشر بفرمایید. این قدر وقفه نداشتید. خدای ناکرده اتفاقی که نیفتاده است ؟

Aug 2nd
Reply (2)

Ehsan Qorbani

درود لطفا قسمت جدید رو بسازید سپاس

Aug 1st
Reply

Mitra Karimi

درود به خانم سالاروند با صدای دلنشین شون 🌹🌹

Jul 30th
Reply

Mitra Karimi

ارزش وجودی یک زن بسیار بلند مرتبه هست چون زن مادر میشه ✌🏻✌🏻

Jul 22nd
Reply

Vahid sharghi

البته الان فهمیدم فقط ابتدای اپیزود جابجا شده با قسمت ۱۳۵،دم همگی گرم،خدا قوت⚘️🥀🌹❤️❤️❤️

Jul 20th
Reply

Vahid sharghi

سلام و درود جناب فتاح قسمت ۱۳۴ کلا نیست،اشتباهی ۱۳۵ رو گذاشتید گویا

Jul 20th
Reply
loading