اپیزود سی و هفتم - گرگ سپید در مسکو (دوم)
Description
داستان علی از بچگی تا زمان حال و مسیری که به عنوان یک هنرمند طی کرده
اسپانسر این اپیزود: ایرانیکارت
دونیت به پادکست آن در سایت حامی باش: https://hamibash.com/onpodcast
حمایت از خارج از کشور: https://www.buymeacoffee.com/onpodcast
PayPal: https://www.paypal.com/paypalme/mersenarabzadeh
اینستاگرام: https://Instagram.com/_u/thisisonpodcast
توییتر: https://twitter.com/thisisonpodcast
موزیکهای این اپیزود:
Mim Rasouli - Rasht
پاییز در ارتفاعات سیاهکل و دیلمان - رادیونواحی
Woody - Gileh Loo
Hildur Guðnadóttir - Hoyts Office
Max Richter - Lamentation For A Lost Life
Max Richter - Shadows
Max Richter - Song of the Beyond
Max Richter - Song of the Dead
Max Richter - Taboo Lament Antimatter Fellini Waltz
Max Richter - Zilpha
PayPal (حمایت از خارج از کشور): https://www.paypal.com/paypalme/mersenarabzadeh
Buy me a coffee (حمایت از خارج از کشور): https://www.buymeacoffee.com/onpodcast
سایت حامی باش (حمایت از داخل کشور): https://hamibash.com/onpodcast
اینستاگرام: https://Instagram.com/_u/thisisonpodcast
توییتر: https://twitter.com/thisisonpodcast
ِYouTube Channel: https://youtube.com/c/mersenlog
بخش دردناکش اینه که فرزند با وجود چنین ظلمی که بهش میشه باز هم به والدینش وفادار میمونه
دلم میخواد گریه کنم برای دستای کوچولوت که داشت مسوخت.کاش میشد همه بچه ها رو در آغوشم نگه دارم
چه اتفاقی افتاده بود ؟؟ که باباش دستش رو روی علاءالدین گذاشته بود ؟؟ چی بوده که باعث خونریزی زن حامله ی فامیل شون شده ؟؟ حذف شده ؟؟
دقیقه ی ۱۱ و ۵۹ دقیقه ، از روی ماجرای تعریف میخچه ی پای باباش یهو میپره روی یه ماجرای دیگه چرا حذف شده ؟؟؟؟🤔🤔🤔🤔
وای طفلک کوچولو😭😭😭😭😭 چرا پدر و مادرا اینقدر نا آگاه بودن؟😣😣😣 چقدر فرهنگ اون موقع مشکل داشت😔
علی واقعا برات سوختم ،خردشدم با ناله گریه کردم این هجم از اندوه و بی محبتی برای دل ی بچه خیلی زیادو غیرقابل تحمله علی توخیلی قوی هستی خیلی
کاش میتونستم نقاشی های علی رو ببینم
که چی این داستانای کص شعرو تعریف میکنی؟!
موزیک متن اشکمو دراورد
انگار آزار دارم این چیزا رو گوش میدم اه اه اه عصبی شدم
😓و پس از اندوههایمان همچون بهار زنده خواهیم شد، انگار هرگز مزهی تلخی را نچشیده ایم...
دقیقا ۹۰درصد پدر های ایرانی همینن جدای از بی مهری های که خودم کشیدم یاد همسایه مون افتادم اونم علی بود که صدای ناله گریه کردنش تا دوتا کوچه اونطرف تر نیرفت وقتی باباش سرش میذاشت روی لبه تیز ورودی در حیات با پا محکم ضربه میزد تو سرش من احساس میکردم لبه در مثل یه چاق کند الان سرش جدا میکنه ولی این اتفاق روزی چند بار واسش اتفاق میوفتاد
بسیار زنده و قابل لمس تعریف میکنه صدای خوب و حرفه ایی داستان قابل مملوس سپاسگذارم لذت بردم
قسمتی که علی راجع به سرخپوست خیال پردازی کرد چقدر قابل درک بود... خیال پردازی های بچگی که پناه میبردیم بهشون.. چقدر ساعت های بچگیم با همین خیال پردازی ها گذشت
و اشکایی که میریزم
کاش باباش تو اتیش جهنم بسوزه
خیلی ها هزینه های سنگین میکنن و مشاوره های طولانی مدت میرن تا بتونن یک رنجش یا ترس کودکی شون رم به زبون بیارن ولی علی آقا واقعا یه آدم خود ساخته هست. دمشگرم.
بمیرم برای اون قلب کوچیکت عزیزم واقعا برات اشک ریختم خیلی مرد بودی
واقعا این قسمت قسمت طلایی این داستان بود موزیک پایانی اشک رو به چشمام آورد واقعا زیبا بود ممنون از انتخاب خوبتون در موسیقی :)
وای از روح و روان این بچه😓😓😓