اپیزود چهلونهم - آسمون آبی (۱)
Update: 2025-07-21
211
Description
داستان هومن از سربازی در مرز
حامی این اپیزود: توشه
وبسایت توشه: https://www.toosheh.org/
اینستاگرام توشه: https://www.instagram.com/tooshehapp/
PayPal (حمایت از خارج از کشور): https://www.paypal.com/paypalme/mersenarabzadeh
Buy me a coffee (حمایت از خارج از کشور): https://www.buymeacoffee.com/onpodcast
سایت حامی باش (حمایت از داخل کشور): https://hamibash.com/onpodcast
اینستاگرام: https://Instagram.com/_u/thisisonpodcast
توییتر: https://twitter.com/thisisonpodcast
ِYouTube Channel: https://youtube.com/c/mersenlog
In Channel
خیلی عمیق بود
چقدر دردناک بود . امکانات سربازان به خصوص در مرز باید خیلی خیلی بیشتر باشه همین طور تجهیزات ایمنی ، تغذیه و مراقبت از شرایط روحی و روانی مرزبانان .
تو سربازی آمریکا شورت هارو هم در میارن فقط میتونی دستت رو جلوت بذاری سالار دیده نشه پشتت رو همه میبینن خیلی این بده
چقدر باید مرگ که نه ، زجرکش شدن رو نزدیک دیده باشی که بگی تیر اخر رو برای خودت نگه دار!💔
با اینکه سیستم سربازی وظیفه در ایران چندان خوب نیست ولی حاضرم داوطلبانه دوران خدمتم رو لب مرزی بگذرونیم که عبور ازش به قیمت امنیت مردمم ممکنه تموم بشه
سربازیِ ارتش برای من چیزی جز وقت تلف کردن نداشت. انسان کم دیدم، از بین شاید ۵۰۰ کادری تیپ (موقعیتم طوری بود میچرخیدم بین تمام گردان ها) نهایتا ۵ کادری درست و حسابی دیدم مابقی از نبود شخصیت ویران. یک ماه اول آقام(بابا) خبر نداشت من سربازم، نگفته بودم، ۲۲ سالم بود رفتم سربازی ولی بچه هایی میدیدم ۱۷ ساله که واقعا خیلی زود بود اون همه فشار جسمی و روانی در حد توان اونها نبود و قطعا ریشه این فاجعه در پادگان نیست و از ساختار سیاسی کشور هست. اصلا چرا سربازیِ اجباری؟؟؟
این جایی که تعریف کردید پادگان محمد رسول الله بیرجند هست و من سال ۸۸ خدمت کردم که با توجه به قیمتهایی که راجب سیگار و کارت تلفن گفتید قطعا بعد از دوره ما بوده که وضع بهتر شده، میخوام بگم که این اقایی که داستان رو گفته شاید خیلی بچه خونگی بوده یا دوست داشته الکی پر و بال بده، نمیگم سخت نبود ولی اینطوری هم نبوده.
من 82 شهرضا خدمت کردم خیلی یاد اون روزا افتادم. واقعن خیلی از اون چیزا رو تجربه کردم
چه دلی داشته که به خانواده نگفته مرز خدمت میکنه 🫣
خيلى مزخرف بود! كه چى الان!؟
چقدر دارک بود. بعد شنیدن اپیزود تا مدتی احساس خفگی میکردم. یاد بدیهای دوران خدمت خودم افتادم. پایان دوره اموزشی مصادف شد با اتش گرفتن چاه نفت نزدیک اهواز. و پستهای دوازده ساعته ما سر چاهها. چه ضد حالی .
من هم سال هفتاد و یگ که آموزشی بودم خیلی از این توهینها و خورد کردنها و سختیها رو تجربه کردم. اما نه بی این شدت. درسته مرزبانی شوخی نیست و سختگیری حتما اونجا در بیشترین حد هست
چقدر دلم برای صدات تنگ شده بود مرسن عزیز کل پادکستاتو یکبار دیگه از اول گوش دادم و منتظر اپیزود جدید بودم پاینده باشی
توی ارتش نیروی زمینی دوره تکاوری من این مراحل رو گذروندم اردوگاه، زندگی در شرایط سخت، جهت یابی وپرش و طناب و...
اون شش ساعت با کل سه ماه آموزشی برابری میکنه 🥀
بسیار عالی بود سپاس
تپق!!
تخیل هومن پرورش یافته شبکه اینترنشنال است لطفا دست از سیاه نمایی افراطی بردارید
اینایی که میگن تخیلی هس جای خدمت خوب بودن لز این بدتر خیلی هس خودکشی و لواط حرف اول میزدن قبل سال 90
تخیلیه کجاس من خودم سیرجانو بندرعباس خدمت کردم نیرویی دریایی سوال کنید دقیقا همین خاطرات داشتیم تازه خیلی بدتر ای لواط و درگیری نگفته