اپیزود 53: دوم پادشاهان باب نهم
Description
30ایزابل وقتی شنید ییهو به یزرعیل آمده است، به چشمانش سرمه کشید و موهایش را آرایش کرد و کنار پنجره به تماشا نشست. 31وقتی ییهو از دروازه وارد شد، ایزابل او را صدا زده، گفت: «ای قاتل، ای زمری، چرا اربابت را کشتی؟»
32ییهو به سوی پنجره نگاه کرد و فریاد زد: «در آنجا چه کسی طرفدار من است؟» دو سه نفر از خدمتگزاران دربار از پنجره به او نگاه کردند. 33ییهو به آنها دستور داد که او را به پایین بیندازند.
آنها ایزابل را از پنجره پایین انداختند و خونش بر دیوار و پیکرهٔ اسبها پاشید و خود او زیر سم اسبها لگدمال شد.
34ییهو وارد کاخ شد و به خوردن و نوشیدن پرداخت. سپس گفت: «یکی برود و آن زن لعنتی را دفن کند، چون به هر حال او شاهزادهای بوده است.»
35ولی وقتی خدمتگزاران برای دفن ایزابل رفتند، فقط کاسهٔ سر و استخوانهای دستها و پاهای او را پیدا کردند. 36پس بازگشتند و به ییهو گزارش دادند. او گفت: «این درست همان چیزی است که خداوند به ایلیای نبی فرموده بود که سگها گوشت ایزابل را در مزرعهٔ یزرعیل میخورند 37و باقیماندهٔ بدنش مثل فضله پخش میشود تا کسی نتواند او را تشخیص دهد.»
توضیح: متن هر اپیزود بر اساس نسخه ترجمه تفسیری کتاب مقدس است و اصل متون در کانال تلگرام موجود است. در خوانش
پادکست ها بدون تغییر روان سازی شده است.
#کتاب_مقدس
#پادکست #داستان #داستانهای_مقدس #کتاب_صوتی #داستان_صوتی #دوم_پادشاهان