اپیزود 50: ایلیا به آسمان می رود
Description
ایلیا به آسمان می رود
2 زمان آن رسیده بود که خداوند ایلیا را در گردباد به آسمان ببرد. ایلیا وقتی با الیشع از شهر جلجال خارج می شد،
به او گفت: «تو در اینجا بمان، چون خداوند به من فرموده است به بیت ئیل بروم.»
ولی الیشع جواب داد: «به خداوند زنده و به جان تو قسم، من از تو جدا نمی شوم!»
پس باهم به بیت ئیل رفتند. 3 گروهی از انبیا که در بیت ئیل بودند به استقبال آنان آمده، به الیشع گفتند: «آیا می دانی که امروز خداوند قصد دارد مولای تو را از تو بگیرد؟»
الیشع جواب داد: «بلی، می دانم. ساکت باشید!»
4 سپس ایلیا به الیشع گفت: «همین جا بمان، چون خداوند به من فرموده است به شهر اریحا بروم.»
اما الیشع باز جواب داد: «به خداوند زنده و به جان تو قسم، من از تو جدا نمی شوم.» پس باهم به اریحا رفتند.
5 در آنجاهم گروه انبیای اریحا نزد الیشع آمده، از او پرسیدند: «آیا خبر داری که خداوند می خواهد امروز مولایت را از تو بگیرد؟»
او گفت: «بلی، می دانم. ساکت باشید!»
6و7 آنگاه ایلیا به الیشع گفت: «در اینجا بمان، زیرا خداوند فرموده است بطرف رود اردن بروم.»
منبع این اپیزود: اول پادشاهان بخشی از باب 22 و دوم پادشاهان باب 1 و 2 و 3
توضیح:
متن هر اپیزود بر اساس نسخه ترجمه تفسیری کتاب مقدس است و اصل متون در کانال تلگرام موجود است. در خوانش پادکست ها بدون تغییر روان سازی شده است.
جهان سپاس ، سمانه عزیز برای این فایلها آپلودر بزرگوار ، خودت که به آسمان نرفتی ؟