فصل پنجم اپیزود هشتم: شمر و موتورگازی
Description
آقا جان جو گیری چیز دردسر سازیه حالا دیگه فرقی نمی کنه کجا ایستادی . جو گیر که بشی قافیه رو باختی
ممنون از آقای حبیب برای ارسال این خاطره
قوطی عطاری – فصل پنجم
هر شنبه با داستانها و خاطرههایی تازه، همراه شما هستم. امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید.
اگر خاطرهای دارید که دوست دارید با دیگران به اشتراک بگذارید، میتوانید آن را برای من ایمیل کنید یا در تلگرام قوطی عطاری ضبط کنید تا من از زاویه دید خودم تعریفش کنم.
📩 ایمیل: ghootiatari@gmail.com
📱 تلگرام: @ghootiatari
🎧 گوش دادن به قوطی عطاری:
اسپاتیفای
کست باکس
یوتیوب
قوطی عطاری را به دوستانتان معرفی کنید تا دایره شنوندگانمان هر روز بزرگتر شود.
🎵 موسیقی و صدا:
خواننده ترانه اول: سوده شرحی
https://www.youtube.com/@Soudehsharhi
موسیقی فواصل: بهنود یخچالی
#iman_afsharian #ghootiatari #castbox #podcast #memory #خاطره #داستان #قصه #شنیدنی #پادکست #زندگی #قصهگویی #storytelling
YouTube (https://www.youtube.com/@Soudehsharhi)
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
























بنظرم افشاریان از هم مسلکهای بهایی مونه
سلام. چرا من هر چی دانلود میکنم ۱۹:۲۶ ثانیه بیشتر نیست و ناتمام میمونه؟
شمر می خواستی بشی شدی هرکسی نمی تواند شمر بشه شمر شدن خیلی چیزا میخاد
شمر هم شمرای قدیم
از بهترین های قوطی عطاری🫀🔥
داستان موتور اوس کریم رو ما هم تو خونه داریم .مامانم جارو برقی رو خارجی قدیمی جنس عالی میدونه عوضش نمیکنه.موتور یخچالمون جاپونی عالی هست که دیگه تولید نمیشه.همیشه کنار بخچال جدیدمون باید روشن بمونه
اونوقتا تو شهر ما به نایلون پیچ میگفتن فلانی دوچرخه شو تنه پیچ کرده و من با اینکه دختر بودم از پسرا بهتر تنه پیچ میکردم 😊 اولین دوچرخه دنده ای محله رو من داشتم 😎 همه پسر دخترا جمع میشدن دوچرخه منو ببینن که دنده عوض میکردم تق تق صدا میداد و اونا ذوق میکردن ولی خدایی معرفت داشتم 😅 نوبتی بهشون دوچرخه میدادم که تا سرکوچه برن و برگردن ولی حق نداشتن دنده رو عوض کنن 😂
جناب افشاریان خدا قوت بهتون میگم این قسمت عاااالی بود و کلی خندیدیم اون حال و هوای تابستون و دوچرخه سازی و احوالات محله رو خیلی خوب توصیف کردین جوری که قشنگ رفتم تو اون روزا 😍😊
بعد از مدتها خندیدم خدا خیرت بده، این روزها اصلا حال دلمون خوب نیست شب تا صبح و صبح تا شب استرس و اضطراب داریم، ممنون که حالمون رو خوب میکنی، خواهش میکنم قسمت های طنز و خاطرات طنز مثل این اپیزود زیاد بذار، ما ک پول دمتر رفتن و تفریح رفتن ندارم فقط دلمون به این چیزا خوشه
درود جناب افشاریان عزیز سپاس بابت تمام زحماتتون از نظر بنده ضعیفترین اپیزود در تمامی فصلها برای اولین بار میکشیدم جلو که زود تموم بشه و باید افسوس خورد که تو سال ۲۰۲۵ بازم هنوز اوس کریمیها و اون مردم احمق که حمله کردند متاسفانه وجود دارند
خوش بحال گوش مابرای شنیدن خاطرات باحال اززبان شماممنونم مثل هرهفته عالی بودهنرنزدایمان است وبس موفق باشی عزیز
سلام این قسمت یکی از بهترین داستانهای مجموعه قوطی عطاری بود که اکثر شنوندگان هم با نظر من موافقند میشه این قسمت را بارها و بارها گوش داد نوستالژی دوچرخه سواری دوران کودکی برای اکثر پسرها وجود دارد نایلون پیچی را هم در شهر ما نوار پیچی میگفتند و منم برای دوچرخه خودم انجام میدادم همیشه هم دوچرخه هامون خراب بود و هر روز دم مغازه دوچرخه سازی مشغول تعمیر آن بودیم یادمه بالاترین تکنولوژی اون سالها این بود که بعضی ها دینام وصل میکردند به تایر عقب تا یه لامپ حلو دوچرخه روشن بشه میشد لاکچری
عاشق آهنگ کاور با صدای زیبای خانمی که میخونن شدم همه چی تو قوطی عطاری دلنشینه دلم میخواد بارها و بارها گوش بدم ❤️ مرسی مرسی
برام زده که اپیزود ۳۹ دقیقه و ۲۶ ثانیهست ولی توی دقیقه ۳۴ حدودا تموم شد فکر کنم مشکل از اپ ساندکلاد باشه البته
منم دوچرخه امو خودم نایلونپیچی میکردم . تازه از این مهره رنگیا هم مینداختم تو پره های چرخهاش که خوشگل بشه 😂
بابام تذکر داد که درستش «اولیا و اشقیا» هستش گفتم خبر بدم بهتره
عالی بود 🙏🍀
اوس کریم چی فکر میکرد چی شد 😂😂😂
🍀🍀
تشکر