DiscoverGhootiatari -قوطی عطاریفصل چهارم اپیزود بیست و نهم : تماس با جناب سرهنگ
فصل چهارم اپیزود بیست و نهم : تماس با جناب سرهنگ

فصل چهارم اپیزود بیست و نهم : تماس با جناب سرهنگ

Update: 2025-07-1957
Share

Description

خیلی وقت ها باید برای به دست آوردن چیزی که بهش ایمان داری تمام توانت رو بذاری و خیلی وقت ها هیچ کس هیچ کمکی بهت نمی کنه و تو تنهای تنها هستی

ممنون از خانم محبوبه راسخ برای ارسال این خاطره

 .امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید


فصل چهارم قوطی عطاری رو هر شنبه می تونید دنبال کنید


خوشحال میشم خاطره هاتون رو یا برام ایمیل کنید یا در تلگرام قوطی عطاری ضبط کنید تا من از زاویه دید خودم تعریف کنم .



ghootiatari@gmail.com


قوطی عطاری رو به دوستانتون معرفی کنید


تلگرام


@ghootiatari



#iman_afsharian #ghootiatari #castbox #podcast #memory


Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

Comments (29)

Nahid Danesh

دمش گرم که انقدر پای قولش و حرفشه خودشو به آب و آتیش زد که قولش و اعتمادی که به حرفش کرده بودن از بین نره👏🏻

Sep 5th
Reply

Sabura Alinezhad

سلام عالی بود ممنون

Aug 3rd
Reply

Leila . F

هیچی دیگه به ۱۰ دقیقه نکشیدو دوستم با یه نایلون پول نقد ۵ هزاری و ۱۰ هزاری اومد خونه و از خنده سرخ شده بود گفت تا تلفن رو قطع کرده خواستم بزنم بیرون که دستمو گرفتن و گفتن وایسا تا پولاتو بیاریم گفت تا دو نفرشون داشتن پولارو می‌شمردن بقیه تند تند برقا رو خاموش کردن ، پرده هارو کشیدن ، کفشارواز تو حیاط آوردن تو خونه و آیفون از برق کشیدن و .... که مثلآ کسی خونه نیست 😂 منم چون دلم خنک نشده بود دوباره زنگ زدم و کلی تهدیدش کردم و دیگه هیچ خبری از رفت و آمداشون نبود و بعد از چند وقت هم از اون محله رفت

Aug 3rd
Reply

Leila . F

گفت اینجا پر از خانمهای با سر و وضع ناجور و معتاده من از اینا میترسم ولش الآن برمیگردم گفتم تو گوشیو بهش بده بعد از اینکه من باهاش حرف زدم سریع از خونه ش بزن بیرون گوشیو بهش داد و منمبا توپپر و یه صدای خسته گفتم من مادر این دخترمو کارگر کشاورزی هستم و الآن از سر زمین اومدم خونه اگه تا ۱۰ دقیقه دیگه دخترم با تمام پولایی که ازش گرفتی اومد خونه که هیچی اگه نیومد با همین دستها و لباسای خاکی میرم اداره پلیس و با پلیس میام دنبالت که اتفاقآ داداشم رئیس کلانتریه ⬅️

Aug 3rd
Reply

Leila . F

خلاصه هر چه گفت یارو هی میگفت پول بده یه دعای دیگه بنویسم و اینم پول قرض گرفت تا دوباره براش دعا نوشت ولی بی فایده بود و اینم فقط گریه زاری میکرد که چه غلطی کردم حالا پولمو هم از دست دادم یه روز پاشد رفت خونه رمال و گفت برم به زور هم شده پولمو بگیرم و ناگفته نماند که از خونه اون خانوم و محیطش و آدمهایی که اونجا بودن به شدت می‌ترسید بعد از نیم ساعتی بهش زنگ زدم گفتم چی شد گفت بهش گفتم پولمو بده گفته بشین تا یه دعای دیگه برات بنویسیم ومنم از بحث با این میترسم گفتم گوشیو بهش بده و بگو مامانمه بعدی⬅

Aug 3rd
Reply

Leila . F

این خاطره منو یاد یه خاطره ازخودم انداخت 😊 یه دوست داشتم در شرف طلاق و بود و همسرش خیلی اذیتش میکرد یه نفر یه دعا نویس و رمال بهش معرفی کرده بود و میگفت کارش خیلی درسته . هرچه گفتم نرو و باور نکن ولی فایده نداشت حدود ۵ سال پیش یه تیکه طلا فروخت و داد به خانم رمال که کاردرست بشه ولی نه تنها درست نشدروز به روز بدتر هم شد و کارش حسابی پیچیده بود هر چقدر هم به یارو میگفت که کارم بدتر خراب شد حداقل پولمو بده یارو هی میگفت تو ساعت اشتباه دعا رو خاک کردی یا نمیدونم قمر در عقرب بوده ادامه در کامنت بعد⬅

Aug 3rd
Reply

حسنعلی شهرکی

با سلام خدمت شما استاد گرامی.درود بر مریم خانم خاطره بیان شده توسط جناب افشاریان گل. دمت گرم و سرت خوش باد

Aug 2nd
Reply

VICTORY

قشنگ مشخص بود مریم روبروی یک باند مافیایی خانوادگی که در پوشش رستوران کارای خلاف مثل هک و دستکاری فیلم های رستوران دزدی قاچاق اعضا طبخ گوشت خر و از همه مهتر باج گیری بواسطه فیلمای خانوادگی مردم میکردن بوده و با قدرت پلیس چاق همیشه در صحنه و جان بر کف اون باند مافیایی رو پلمپ کنن ماشالا به این بسیجی قهرمان😁😁😁😁😁😁 وطنم ای شکوه پابرجااااااا🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🚔🚓👮‍♂️👮‍♂️🕌

Jul 22nd
Reply

Mehrdad azadegan

اصلا یعنی چی فیلم بریده شده. به نظرم اینا همشون باهم هماهنگ بودن. همون فامیلی دزد بودن

Jul 21st
Reply

Mahboobe Rasekh

ممنونم از شما جناب افشاریان چقدر خوب قصه را پرداختید و روایت کردید یاد و خاطره جناب سرهنگ قصه ماندگار ، ادای دینی به عزیز درگذشته محبوبه راسخ

Jul 21st
Reply

احمد

سلام .خیلی خیلی ممنون از شما

Jul 21st
Reply

payam gh

چقدر خوبید شما جناب افشاریان دمتون گرم

Jul 20th
Reply

Narges Parsaei

اینجاست که قول مردونه رنگ میبازه .ومعلوم میشه کی پای قولش میمونه .وباید روی قول زنونه هم حساب کرد

Jul 20th
Reply

DavooD44

ممنون

Jul 20th
Reply

honey shahbazi

چرا فکر می کنم این اقا زیادی از خانمش تعریف می کنه😀

Jul 20th
Reply

Jafar Zahmatkesh

فوق‌العاده ممنون

Jul 20th
Reply

ladan

جوینده یابنده است 👌

Jul 20th
Reply

fereshtejanat@yahoo.com

🙌👏🏻

Jul 19th
Reply

درود بر خوبان

صداتون ۲۰ خاطره هاتون زیبا مرحبا احسنت درود بر خوبان درود بر خوبان

Jul 19th
Reply

bijan samadi

👏💐🙏❤️

Jul 19th
Reply
In Channel
loading
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

فصل چهارم اپیزود بیست و نهم : تماس با جناب سرهنگ

فصل چهارم اپیزود بیست و نهم : تماس با جناب سرهنگ