فصل پنجم اپیزود سوم: کلبه ی وحشت
Description
باور کنین حمله می کنن . کافیه بهشون مجال بدید . یه جوری ریشه همه چیز و می زنن که پیش روت راهی جز مردن نمی بینی
ممنون از خانوم سما برای ارسال این خاطره
قوطی عطاری – فصل پنجم
هر شنبه با داستانها و خاطرههایی تازه، همراه شما هستم. امیدوارم از شنیدنش لذت ببرید.
اگر خاطرهای دارید که دوست دارید با دیگران به اشتراک بگذارید، میتوانید آن را برای من ایمیل کنید یا در تلگرام قوطی عطاری ضبط کنید تا من از زاویه دید خودم تعریفش کنم.
📩 ایمیل: ghootiatari@gmail.com
📱 تلگرام: @ghootiatari
🎧 گوش دادن به قوطی عطاری:
اسپاتیفای
کست باکس
یوتیوب
قوطی عطاری را به دوستانتان معرفی کنید تا دایره شنوندگانمان هر روز بزرگتر شود.
🎵 موسیقی و صدا:
خواننده ترانه اول: سوده شرحی
موسیقی فواصل: بهنود یخچالی و آیین افشاریان
#iman_afsharian #ghootiatari #castbox #podcast #memory #خاطره #داستان #قصه #شنیدنی #پادکست #زندگی #قصهگویی #storytelling
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
چقدر جذاب بود 🤩🤩🤩🤩🤩
چقدر دلم خواست منم برم کاش لوکیشن رو می دادن
🍀🍀🍀
این خاطره ماست، الانم که داریم گوشش میکنیم با همون دوستامون ۴ تایی توی سفریم و به اتفاق هم گوش کردیم و لذت بردیم. ممنون از قوطی عطاری😍
خیلی عالی بود ممنون
عالی بوووود من هنوزم باورم نمیشه چرا چهارصد تومن ازمون گرفت منتظر دوباره بریم این دفه کلیمون رو بفروشن 😂
سلام.این خاطره ما هست.الانم که داریم گوشش میکنیم دوباره ۴تایی توی سفریم. و به اتفاق همدیگه گوش کردیم و لذت بردیم. اونشب تا صبح ما چهارتا زیر سرمون چاقو گذاشتیم. چه شب وحشتناکی بود و چه روز دل انگیزی😍 ممنون از قوطی عطاری.
خدا قوت اقای افشاریان عزیز. ممنون برای زحمات شما یک انتقاد داشتم درسته که من در برابر شما هنرمند عزیزمون واقعا از داستان گویی ونمایشنامه خوانی ،چیزی نمیدونم ولی از نظر من بیان زیادی یک سری جملات پشت سر هم واقعا گوش رو اذیت میکنه چیزی که دراین اپیزود بود ویا بیان زیادی گفتگو ها پای بیسیم همینطور .نسل امروز بیشتر سرعت رو می پسنده وحوصله مثلا خواندن یک رمان ۳۰۰ صفحه ای رو نداره خواهشم از شما اینه که برای شاخ وبرگ دادن به قصه موقعیت های جدید بیافرینید نه جملات تکراری ( البته بازهم پوزش میخوام)🙏🤍
مثل همیشه خوب بود ممنون🌹🙏
فقط منم که فکر میکنم این اپیزود درواقع تبلیغ بود؟
آدرس این کلبه رو باید بگیریم یبار بریم اونقدی که زیبا به تصویر کشیدی اگه شهرداری راه داری بخش داری هنوز خرابش نکرده باشم ایشالا که اون پیرزن نقلی هنوز عمرش به دنیا باشه
یعنی دیالوگهای تو بیسیم همشون صداش متفاوت بود یدونم جا نیفتاده😁😁😁
چه خوب که آخرش خیلی عالی تمام شد ایشالله پایان همه خاطره ها خوب باشه.ممنون از اجرای زیباتون آقای افشاریان
منو دوستم باهم گوش کردیم به نظر ما یه کم غیر عادی بود به جای این کارها یه خونه تو شهر براش میگرفتن که تنها نباشه چه کاریه یه پیرزن بره وسط جنگل دور از مردم
آقا کاش آدرس یا تلفن خلاصه یه راه ارتباطی برای اون کلبه میذاشتن😊
روایتگری درجه یک 👌👌👌👌
ایمان افشاریان عزیز تقریبا تو یکی دو هفته تمام خاطره هارو گوش دادم و حتی یه دقیقه هم حوصلم سر نرفت شما حتی خاطراتی که به ظاهر خیلی معمولی بودن هم طوری جادویی روایت میکنید که مخاطب نمیخواد یه لحظش رو هم از دست بده میخواستم ازت بابت بودنت، زحمت هات و کانال قشنگت تشکر کنم و بهتون بگم که شما واقعا هنرمندی، مرسی که هستی... 💟💟💟
مثل همیشه عالی👌👌👌
عالی
مثل همیشه عالی👍🙏