قصه های کودکانه قدیمی صوتی

قصه های کودکانه قدیمی صوتی

Update: 2025-02-04
Share

Description

قصه های کودکانه قدیمی صوتی شامل تعدادی از قصه های خاطره انگیز قدیمی ایرانی به صوتی و رایگان و با صدای مهربان مریم نشیبا تقدیم به دختران و پسران گل سرزمینم





قصه های کودکانه قدیمی صوتی





قصه آزاده و خطکش جادوئی





<figure class="aligncenter size-full">قصه های کودکانه قدیمی صوتی<figcaption class="wp-element-caption">قصه آزاده و خطکش جادوئی</figcaption></figure>



یه روز وقتی آزاده کوچولو خونه مادربزرگش رفته بود، مادر بزرگ بهش گفت: دوست داری با همدیگه صندوقچه قدیمی رو باز کنیم و چیزایی توش هست نگاه کنیم؟ آزاده گفت: مادر بزرگ توی……..





<figure class="wp-block-audio"></figure>












قصه بادبادک محسن





<figure class="aligncenter size-full">قصه کودکانه بادبادک محسن با صدای مریم نشیبا<figcaption class="wp-element-caption">قصه های کودکانه قدیمی صوتی با صدای مریم نشیبا</figcaption></figure>



توی روستای قصه ما خیلی ها زندگی می کردند، مثل مش رجب، عمو تقی، کدخدا ولی، بابا رمضون خیلی های دیگه، بچه های زیادی هم توی ده بودن مثل؛ حسن، قلی، تقی، ولی و خیلی های دیگه، از صبح که…





<figure class="wp-block-audio"></figure>












داستان کودکانه بلبل زیبا





<figure class="aligncenter size-full">داستان کودکانه بلبل زیبا با صدای مریم نشیبا<figcaption class="wp-element-caption">قصه های کودکانه قدیمی صوتی با صدای مریم نشیبا</figcaption></figure>



علی کوچولو یه شب بعد از اینکه شامشو خورد به مامان و بابا شب بخیر گفت و رفت به اتاقش ولی قبل از اینکه بخوابه، نقاشی کرد تا اینکه خسته شد و خوابش برد و یه خواب عجیبی دید…….





<figure class="wp-block-audio"></figure>








پرستوی باهوش





جنگل قصه ما توی یه صبح قشنگ هنوز تو خواب بود، یه دفعه با یه سر و صدای زیاد هیاهویی به پا شد، بسه دیگه چقد خواب چقد سرما و تنهایی پاشید بیاین بیرون میخوام یه چیزی بهتون بگم، اما …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








توپ قلقلی





امیر حسین قصه ما شش سالشه، دوست داره همیشه توپ بازی کنه، وقتی حوصله اش سر میره توی حیاط بازی میکنه، یه روز امیر حسین که داشت بازی می کرد، دوستش امید اومد به خونه اونها، امیر حسین با …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








تولد مادربزرگ





نیما کوچولوی قصه ما قُلکشو روی میز گذاشت و به اون نگاه کرد، اونوقت به قلک گفت: نمی دونم چقد پول برام گذاشتی؟ نمیدونم با پولی که برام نگه داشتی می تونم یه هدیه خوب برا مادر بزرگ …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








جنگل بزرگ





جنگل قصه ما جنگل خوبی ها و دوستی ها بود، نه اینکه هیچ وقت مشکلی برای حیوونا و گل ها و درخت ها پیش نیاد، نه، همیشه ممکنه مشکلاتی پیش بیاد که حیوونا با کمک هم حلش میکنن، مثلا یه روز …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








ادامه قصه های کودکانه قدیمی صوتی با صدای مریم نشیبا





<figure class="aligncenter size-full">قصه های کودکانه قدیمی صوتی با صدای مریم نشیبا<figcaption class="wp-element-caption">قصه های کودکانه قدیمی صوتی با صدای مریم نشیبا</figcaption></figure>



قصه کودکانه حلزون





مورچه کوچولویی بود به اسم موچول. او یک روز بهاری که از خواب بیدار شد چشمش به یک خانه ی بزرگ و سفید و نوک تیز افتاد …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








خیاط خوش قول





یه روزی از روزای آخر پاییز بود، آقا فیله پیش خیاط جنگل رفت وگفت: دیگه زمستون تو راهه هوا هم سرد میشه برام یه لباس گرم بدوز، خیاط گفت: آقا فیله این هیکل بزرگی که تو داری یه لباس ..












درخت سیب طلائی





توی یک دهکده دور افتاده که پر از آدمای خوب و مهربون بود، یه درخت سیب وجود داشت، درخت سیب روی یه تپه کوچیک توی میدونه دهکده بود، اما یه چیز عجیبی وجود داشت اونم این بود که درخت …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








دهکده مهربانی





توی یک دهکده قشنگ و کوچیکی چند تا خانواده زندگی می کردند که هر کدوم از این خانواده ها چندتا بچه داشتند، بچه های دهکده همه با هم دوست بودند با هم بازی میکردند، یه روز از روزای فصل …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








رودخانه قصه گو





لک لک تنهایی کنار رودخونه زندگی می کرد
لک لک خیلی دوست داشت یکی براش قصه بگه
اون همیشه به قصه های اردک پیر گوش میداد
اما مدتی بود که اردک پیر برای لک لک قصه نمی گفت
لک لک ..





<figure class="wp-block-audio"></figure>








عروسک ستاره





<figure class="aligncenter size-full">قصه صوتی عروسک ستاره برای کودکان<figcaption class="wp-element-caption">قصه های کودکانه قدیمی صوتی: عروسک ستاره</figcaption></figure>



زیر گنبد کبود آسمون یه دختر بود که صداش میزدند ستاره، ستاره قصه ما از اون دخترای خوشگل و توپولی بود که درست مثل ستاره های آسمون بود، همه دوستاش و پدر و مادرش ازش راضی بودند، وقتی …





<figure class="wp-block-audio"></figure>








فیل کوچولو





یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبود هیچ کس نبود؛ توی یک جنگل سبز حیوونای مختلفی با خوبی و خوشی زندگی می کردند، توی جنگل سبز قصه ما یه فیل خوب و مهربون هم بود فیل مهربون دوستای زیادی داشت…





<figure class="wp-block-audio"></figure>








فرشته مهربون





فرشته کوچولو یه دختر پنج ساله است که میخواد به زودی به مهد کودک بره، اون برای رفتن به مهد کودک خیلی خوشحاله، امروز صبح با شادی از خواب بیدار شد بعد از ا

Comments 
00:00
00:00
x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

قصه های کودکانه قدیمی صوتی

قصه های کودکانه قدیمی صوتی

لیلا کرمی