پناه بر قصه
Description
.میهمان این اپیزود از پناهگاه هدیه شعاع است. هدیه قصه گو است
:او درباره پناهگاهش به ما گفته
قصه از دیرباز پناهگاه امن خیلیها بوده؛ جایی برای فرار، برای آرام گرفتن، برای بودن. برای من هم از کودکی، سنگری بود برای پنهان شدن از دنیای بیرون. بعدتر شد آینهای برای شناختن خودم، و حالا شاید ابزاریه برای اِبراز. این گفتگو آسون نبود. برخلاف عنوان، شاید نه شیرین بود و نه امن. تازه بود. عجیب بود. ترسناک بود. امیدبخش بود. دلگرم کننده بود. گفتوگویی بود که شاید خودم هم نمیدونستم تا چه اندازه به داشتنش نیاز دارم. برای دور شدن از هیاهوی
.روزمره و پنهان شدن در پناهگاه قصهها، پیشنهاد میکنم این اپیزود رو در خلوت بشنوید
.اسپانسر این اپیزود ما برند قهوه الگادو است
https://www.instagram.com/elgadocoffee?igsh=NnJmeHF1bmJhbngw
عوامل این اپیزود
میهمان : هدیه شعاع
کاری از: شیرین صمدی، پیمان حقانی
تدوین: مهرنوش وصالی
گرافیست : شهرام ملک زاده
ساخت تیزر: شیرین صمدی
انتخاب موزیک و تهیه کننده : پیمان حقانی
با تشکر از: مهناز کلاهدوزان، منیژه عارفی، عباس حقانی ، محسن استادعلی و وحید صداقت
برای حمایت مالی از ما می تونین به لینک حامی باش مراجعه کنید
https://hamibash.com/shirinstyle
#گفتگوی_شیرین#شیرین_صمدی#پیمان_حقانی#پناهگاه#پناه بر #قصه
Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
پیج ایشون چیه؟
واقعا با تمام وجودم این قسمت از صحبت هاشون رو که در جایی متولد بشی که هیچ تعلقی به اون لوکیشن و سبک زندگی و آدما و اطرافی هات نداری رو درک میکنم... و چقدر خوشحالم از این بابت که اینچنین دختر قوی بودن که تونستن از زندگی انتساب شده بهشون خارج بشن و زندگی تقریبا اکتسابی مورد علاقه خودشون رو در کنار آدم های هم فکر و درکشون بسازن و الان در آرامش و خوشحالی زندگی کنن و واقعا از اعماق وجودم برای همه آرزو میکنم که قدرت و شجاعت چنین تغییری رو تو زندگی هاشون داشته باشن(:
لذت بردم😻😻😻😻
لذت بردم
میدونید اینروزا به پنهگاه نیاز داریم!
خیلی صدای دلنشین و زیبایی داشتن مهمون برنامه و لذت بردم از صحبت هاشون
مطمئنید که مهمان این اپیزود یک دهه هشتادی بود؟
کاش اینقدر موزیک نداشت ، حداقل صدای موزیک ها پایینتر بود، من قبل خواب گوش میدم، واقعا لذت میبرم ولی یهو یه موزیک کل حسم رو میپرونه ، خوابم از سرم میپره😂
پیمان کتاب نخون 😂
چقدر دلم برای صدات تنگ شده بود شیرینم😍
خیلی قشنگ بود مخصوصا اونجا که از تراپیست رفتنشون گفتن وچقدر تحلیلی بودن روخوشم اومد ای کاش معرفی میکردن که چطور تراپیستی هستن
من این قسمت رو خیلی دوست داشتم اینکه این خانم انقدر با انگیزه و تلاشگر بوده و هست و روی پای خودش وایساده و شرایط زندگیش رو کاملا از اینرو به اونرو کرده قابل ستایش و احترامه صدای زیباشون هم که سرشار از آرامش و زیبایی است❤️
منطقه ای که میگن اسلامشهر هستش
اگر ایشون انقدر حالش با زبان انگلیسیش خوبه خب کلا انگلیسی صحبت میکرد، چه کاریه که زبان فارسی رو خراب کنه
هدیه جان من شما رو از همون سال های اول فعالیتت فالو دارم اون موقع ها که داستان هارو در قالب استوری با عکسای خیلی جذاب میذاشتی. در مورد مسخره کردن واقعا باهات هم نظرم و سر این موضوع خیلی ارتباطاتم رو قطع کردم . خیلی برام جالب بود که چیزای بیشتری و ازت متوجه شدم. موفق باشی عزیزم .🌸
شعاع جون اسلامشهر انقدم دور افتاده نیست 😉
جالب بود. تنها نکتهای که به نظرم رسید، استفاده زیاد از اصطلاحات /کلمات انگلیسی بود. شاید اگر معادل فارسیشون رو هم بیارید، ارتباط با مخاطب عمومیتر بیشتر بشه.
با کمال احترام بهتون من نسپندیدم….چیزی که پادکست شمارو خواستنی می کرد تجربه زیسته و واقعی ادم ها بود … تجربه های این دوست عزیز و صحبت هاشون خیلی ناپخته بود…،پسند من نبود .
واقعا خیلی افتخار کردم و حال کردم ... از نگاهت دختر زیبا 😍 واقعا نگاه من به این نسل بیشتر باز شد ... با سواد،دغدغه مند؛و خیلی جلوووو خیلییییی...
چه اپیزودی بود،چه هدیه زیبایی رو بهمون دادین،ممنونم