Discoverگلستان سعدیگلستان سعدی باب اول حکایت هشتم
گلستان سعدی باب اول حکایت هشتم

گلستان سعدی باب اول حکایت هشتم

Update: 2024-09-02
Share

Description

هرمز را گفتند: وزیرانِ پدر را چه خطا دیدی که بند فرمودی؟ گفت: خطایی معلوم نکردم و لیکن دیدم که مَهابتِ من در دلِ ایشان، بی‌کران است و بر عهدِ من اعتمادِ کلّی ندارند. ترسیدم از بیمِ گزندِ خویش آهنگِ هلاکِ من کنند.

راوی: مجید غفارنیا

سه تار: استاد احمد عبادی

Comments 
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

گلستان سعدی باب اول حکایت هشتم

گلستان سعدی باب اول حکایت هشتم