(43) کتاب صوتی وقتی نیچه گریست
Description
کتاب صوتی وقتی نیچه گریست
نویسنده: اروین د. یالوم
مترجم: سپیده حبیب
خوانش: آرمان سلطان زاده
یالوم در رمان وقتی نیچه گریست (When Nietzche Wept)، «واقعیت و تخیل» و «محیط و تطبیق» را در هم میآمیزد تا ماجرایی ماندگار را در مورد نیروی رهایی بخش رفاقت، آشکار سازد. این رمان پر از ظرافتهای ادبی و فلسفی است چنانکه شاید بتوان گفت کمتر رمانی توانسته، تا این اندازه مضامین فلسفی را در لابلای داستان بهگونهای بگنجاند که جذابیت داستان تحت تأثیر دشواری عبارات فلسفی قرار نگیرد.
اروین دی یالوم (Irvin D. Yalom) صاحب مشهوترین آثار در زمینه روانشناسی است. آثار او به زبانهای متعددی ترجمه شده و منبع بسیاری از تحقیقات و پژوهشهای روانشناسی قرار گرفته است. آثار او با اینکه اصولی، علمی و تخصصی هستند، اما او برای انتقال این مفاهیم از زبانی همه فهم و گیرا استفاده کرده است.
در رمان هنگامی که نیچه گریست، سالومه، یک دختر جوان و زیبای روسی با زیبایی غیر معمول: پیشانی برجسته، چانهی محکم و خوش تراش، چشمان آبی، گیسوانی روشن، زیبایی همراه با جذابیت های زنانه و جسارتهای مردانه توجه دکتر برویر را به خودش جلب میکند. دکتر برویر یکی از بهترین دکترها، پزشک خصوصی دانشمندان، هنرمندان و فلاسفه بزرگی در ایتالیا است که برای استراحت چند روزی با همسرش به ونیز سفر کرده. او پزشک معروف و مشهور وینی است که نامهای از طرف لو سالومه دریافت میکند که در آن نوشته شده، آینده فلسفه آلمان در خطر است. سالومه با قرار ملاقاتی غیر منتظره از دکتر بروئر درخواست کمک میکند. کمکی غیرمستقیم برای فردی عجیب به نام «نیچه» و از اینجاست که کم کم داستان اصلی شروع میشود...
هنگامی که بروئر میپذیرد نیچه را با کاربرد تجربی «گفتگو درمانی» زیر نظر بگیرد، هرگز انتظار ندارد که بیمار نیز در نشستهای برگزار شده به دنبال آرامش باشد.
تمامی گفتگوهایی که بین نیچه و دکتر بروئر انجام میشود غیر واقعی است. گفته میشود که نیچه بهخاطر تسلطی که خواهر و مادرش بر او داشتند و در عین حال عشق و تنفری که او نسبت به آنها داشت، باعث شده تا در عشق و رابطهاش با زنها پیوسته دچار شکست شود و نسبت به زن نگاهی کج و معوج داشته باشد. دکتر برویر در رمان یالوم موفق میشود نیچه را در این مورد وادار به اعتراف کند. یعنی به عجز و ناتوانیاش در عشق را اعتراف کند. گویا همین جاست که "نیچه گریه میکند". البته دیالوگهای نیچه در کتاب همگی از سخنان نیچه در کتابهاش است که توسط نویسنده کتاب اروین یالوم گردآوری شده تا در گفتگوی تخیلی نیچه با یکی از شخصیتهای اصلی کتاب یعنی دکتر بروئو استفاده شود.
ریتم داستان تا زمانی که برویر به عنوان درمانگر نیچه سعی در نزدیک شدن به افکار بیمار را دارد به کندی صورت میگیرد و برای مواجه شدن با واقعیات، کنجکاو خواهید شد، اما هنگامی که نیچه درمانگر برویر میشود سرعت داستان تند میشود و داستان در جاده ای سراشیبی، خاطرات فراموش شده نیجه و برویر را بازگو میکند.
لینک کانال تلگرام کتاب صوتی "برترین آثار"
https://t.me/BookLoversNeverGoToBedAlone
لینک تلگرام کتابهای حذف شده
https://t.me/HumanityIsTheBestReligion
😍😍😍😍
سکوت میکنم وتفکر
عالی بود واقعا دوسش داشتم ،ناراحتم تموم شد 😭😭✨
بسیار عالی بود خوانش بسیاز زیبا هم به زیبایی اثر بیشتر اضافه کرد🖤
بشو هر آنكه هستى👌👌
خیلی این کتاب به دلم نشست و البته که قطعا خوانش و صدای خواننده و موزیک متن بی نظیر دلیلش بودن خدا قوت
شنیدن این کتاب فوقالعاده لذتبخش بود، گویندگی جناب سلطانزاده واقعاً فراتر از حد انتظار بود🙌🏼
😢😢😢
بیشتر از موضوع داستان از صدای آقای آرمان سلطان زاده لذت بردم..بجای هر شخصیت که صحبت میکرد کاملا میشد چهره ی طرف رو مجسم کرد..بقدری عادت کردم که از اینکه داستان تمام شد نگرانم..و باید دنبال داستانی بگردم که آقای سلطان زاده خوانش کرده باشه..بسیار عالی بود..موفق باشید
اگه خودم کتاب را میخوندم به هیچ عنوان انقد لذت نمیبردم،شما فوق العاده ای آقای سلطان زاده
فوق العاده بود 🌱مانا باشید
خوانش اقای سلطان زاده زیبایی متن رو چندین برابر میکنن🥰🥰🥰
ممنونم از این گویندگی خوب و حرفه ای و دلنشین واقعا با تمام جان لذت بردم
صدایی فوق العاده که تا عمق جان نفوذ میکنه بارها نفس در سینه م حبس میشد خدا قوت🙏🏻🌹
عالی
عالی، بی نظیر، تا به حال چنین تحت تاثیر قرار نگرفته بودم، خدا قوت جناب سلطان زاده، پایدار و مانا باشید👏👏🙏
از اواسط به بعد این قسمت انقدر تاثیر گذاره که مو به تن آدم سیخ میشه
سپاسها و خدا قوت به امید شنیدن کتابهای پر محتوای بیشتر با صدای گرم و پر انرژی و فن بیان بینظیر شما 🙏
چه چیزی بزرگ تر از جاری شدن در خود بعد از به پایان رسیدن این نمایشنامه بزرگ در من آغاز می شود من خود نیز دریافتم پایانی برای آغازی که شروع نشده شده ام کاش من هم دوستی همچنان داشتم که خود را می گشودم .....