Discoverخوانش غزل های حافظ473 وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
473 وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

473 وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

Update: 2023-01-152
Share

Description

وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

حاصل از حیات ای جان این دم است تا دانی


کام بخشی گردون عمر در عوض دارد

جهد کن که از دولت داد عیش بستانی


باغبان چو من زین جا بگذرم حرامت باد

گر به جای من سروی غیر دوست بنشانی


زاهد پشیمان را ذوق باده خواهد کشت

عاقلا مکن کاری کآورد پشیمانی


محتسب نمی‌داند این قدر که صوفی را

جنس خانگی باشد همچو لعل رمانی


با دعای شبخیزان ای شکردهان مستیز

در پناه یک اسم است خاتم سلیمانی


پند عاشقان بشنو و از در طرب بازآ

کاین همه نمی‌ارزد شغل عالم فانی


یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی

کز غمش عجب بینم حال پیر کنعانی


پیش زاهد از رندی دم مزن که نتوان گفت

با طبیب نامحرم حال درد پنهانی


می‌روی و مژگانت خون خلق می‌ریزد

تیز می‌روی جانا ترسمت فرومانی


دل ز ناوک چشمت گوش داشتم لیکن

ابروی کماندارت می‌برد به پیشانی


جمع کن به احسانی حافظ پریشان را

ای شکنج گیسویت مجمع پریشانی


گر تو فارغی از ما ای نگار سنگین دل

حال خود بخواهم گفت پیش آصف ثانی


Comments 
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

473 وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی

473 وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی