DiscoverRavi | پادکست فارسی راوی62 - بی‌باک در جنگ - آتنا بی‌باک - بخش سوم
62 - بی‌باک در جنگ - آتنا بی‌باک - بخش سوم

62 - بی‌باک در جنگ - آتنا بی‌باک - بخش سوم

Update: 2025-10-27147
Share

Description

بی‌باک در جنگ - آتنا بی‌باک - بخش سوم

 

خوش اومدید به بخش اول از قصه زندگی آتنا بی‌باک

تو این اپیزود در مورد موشک باران، پناهگاه، مرز های خروجی اوکراین، همدلی مردم با هم، برگشتن به ایران، بازگشت به اوکراین و زندگی تو جنگ میشنوید

-----------------------------------------

حمایت مالی از راوی

حمایت از داخل ایران

reymit.ir/ravipodcast

حمایت از خارج ایران

پترئون 

patreon.com/c/RaviPodcast

پی پل

paypal.me/ravipodcastdonations-------------------------------------------------------------------------------------------

اسپانسر این اپیزود

اسنپ‌تریپ

در اسنپ تریپ با چند کلیک می‌توانید پروازها و اقامتگاه‌ها و هتل های مختلف را بررسی کرده و با انتخاب مناسب‌ترین گزینه‌ها سفر خوشی را تجربه کنید.

وبسایت

snapptrip.com

اینستاگرام

instagram.com/snapptrip

----------------------------------------------

راه های ارتباطی برای اسپانسرینگ

اینستاگرام

ایمیل

podcastravi@gmail.com

-------------

پادکست های دیگر ما

راوی شو

پادکست چهارراه کامپیوتر

لالالند

-------------

پادکستر: آرش کاویانی

طراح گرافیک و مدیر شبکه های اجتماعی: لیلی سیارسریع

-------------

کانال یوتوب پادکست راوی

کانال یوتوب چهارراه کامپیوتر

-------------

اینستاگرام مارو دنبال کنید😊

instagram.com/ravi.podcast

Ravipodcast.ir


Hosted by Simplecast, an AdsWizz company. See pcm.adswizz.com for information about our collection and use of personal data for advertising.

Comments (40)

Delaram Hasanzadeh

با هر ۳ پادکست چقدر برات گریه کردم و با این آخری برای خودمون هم گریه کردم که وقتی مشکلی پیش میاد تو کشورمون مردم پشت هم خالی میکنن ، بهت افتخار میکنم آتنا دختر قوی ، بهترینا سهم زندگیت

Nov 22nd
Reply

Z Mokfinezhad

برای من الهام بخش بود خصوصا اپیزود های اول و سختی های زندگی در غربت برای دختری بی تجربه و جوان ،آتنای عزیز راهت سبز برای من بسیار قابل احترام هستی🤍

Nov 22nd
Reply

Mozhdeh Zamani

روایت داستانتون مثل همیشه عالی بود اما متاسفانه زندگی این خانم یک زندگی خیلی معمولی و عادی بود یه دختر از قشر نسبتاً مرفه که میره خارج به خاطر پدرش یه رشته‌ای رو شروع می‌کنه اما اون رشته رو دوست نداشته مدرکشو می‌گیره و شروع می‌کنه به کارهایی که مورد علاقه خودش بوده این یه زندگی خیلی معمولیه ما توی ایران خانمای زیادی داریم که با سختی و تلاش و کوشش زندگیشون رو می‌سازند و دخترهای جوان ایرانی زیادی رو داریم که مهاجرت می‌کنند و توی کشور غریب باز هم خودشون به تنهایی تلاش می‌کنند و یه زندگی خوب می‌سازن

Nov 20th
Reply

marjan fattahi

آدم وقتی مطلبی رو پخش میکنه که دیگران استفاده کنن باید تحمل شنیدن نظرات مخالف رو‌هم داشته باشه نه اینکه بیاد کامنت های مخالف رو پاک‌کنه این نشان از قدرت و اختیار و‌کنترل تو نیست پشتش یه عقده و‌ترس بزرگه

Nov 19th
Reply

marjan fattahi

این خدا زده فقط دنبال توجهه ،، حتی از نقد شدن هم‌خوشش میاد چون حس دیده شدن بهش میده ولی از اونجایی که دنبال کلاس و توجه هست فحش میده و بلاک می‌کنه

Nov 19th
Reply

marjan fattahi

آتنا بی باک‌هم مثل همه نیازمنده هر کس چیزی رو‌که نداره دنبالشه ما دنبال پول و اون دنبال نگاه دیگران و تایید شدن هست ، یه عقده بزرگ‌تو‌دلشه مدام داره انکارش میکنه و‌اگه کسی بهش حرفی بزنه با ۴ تا فحش آبدار (که لایق خودشه )طرف رو‌مهمون میکنه

Nov 19th
Reply

OMid Khani

کیفیت راوی واقعا پایین اومده .. از داستانای خفن مثل مشکلات مردم افغان و صعود به اورست با بیماری رسیده به یه دختر لوس پولدار که درسم نمیخونه فقط ولخرجی میکنه و غر میزنه .. بعدشم شما یه جور متعجب راجع به رفتار مردم در شرایط جنگی صحبت میکنی انگار مثلا تو ایران جنگ شد مردم بهم کمک نمیکردن.. نفهمیدم کجای این داستان چیز عجیب و خفنی داشت که راوی انتخابش کرد شاید قسمت از خون ترسیدنش

Nov 18th
Reply

Khadije Rezaei

🌹

Nov 18th
Reply

marjan hasani

ولی آتنا اصلا واسه پدر مادرش دختر خوبی نبوده

Nov 14th
Reply

marjan java

خیلی مورد علاقه من نبود داستان . مخصوصا اون قسمت که گفتن به اوکراین علاقه بیشتری دارن و متعلق به اونجا هستند. چطور میشه آدم نسبت به وطنش کمتر احساس داشته باشه

Nov 13th
Reply

Lida Zabihi

چقدر این نقطه نظر آتنا رو دوست داشتم همونجا که گفت دیدن صحنه های زندگی در کنار صحنه های جنگ‌زدگی حکم جوانه زدن داشت و تکثیر می شد.دقیقا جنگ ایران و عراق وقتی پایگاه چهارم شکاری دزفول خالی از سکنه شد مادرم تصمیم گرفت برگردیم سرزندگیمون تا کنار پدرم باشیم دیدن بازی ما سه تا بچه تو خیابون جلوی خونه به مردان که دور از زن و بچه مونده بودن روحیه می داد و طولی نکشید که کم کم همه خانواده ها برگشتند و زندگی دوباره جون گرفت.

Nov 12th
Reply

سمیه نوری

دمت گرم آتنا چه خوبه به خودت باور داری اینجوری مهم نیست زندگی چی برات چیده مهم اینه تو از پسش برمیای،مرسی از راوی بخاطر این پادکست تاثیر گذار

Nov 10th
Reply

soso hasanpour

هر صحنه ایی که تعریف کرد تصویری که ازش استوری گذاشته بود تو ذهنم اومد و باهاش اشک ریختم آتنای عزیز ممنونم که هرچی یادگرفتی رو به اشتراک میزاری🙏🏻 مراقب خودت باش دختر مهربون🌹 ببخشید که طولانی شد

Nov 10th
Reply

soso hasanpour

هر صحنه ایی که تعریف کرد تصویری که ازش استوری گذاشته بود تو ذهنم اومد و باهاش اشک ریختم آتنای عزیز ممنونم که هرچی یادگرفتی رو به اشتراک میزاری🙏🏻 مراقب خودت باش دختر مهربون🌹 ببخشید که طولانی شد

Nov 10th
Reply

soso hasanpour

استوری میزاشت از فرط نگرانی تا صبح خوابم نگرفت و خودم هم تعجب کرده بودم که تا حالا حتی با اتنا حرفم نزدی چقدر نگرانشی ولی اونقدر تو پیج اتنا اون موقع که جنگ نبود من ازش نکته ها یادگرفته بودم و انقدر میفهمم که انسانیت مرز نمیشناسه انسانیت قوم و‌قبیله نمیشه انسانیت زن و مرد و رنگ و نژاد نمیشناسه من واقعا متاسفم برای انسان هایی که همدردی رو یادنگرفتند انقدر زخم خوردن که متاسفانه فقط یادگرفتن زخمی کنن تا زنده بودن چقدر نکته تو این حرفهای اتنا بود که شما نشنیدید ادامه داره

Nov 10th
Reply

soso hasanpour

کامنتهای این پادکست واقعا برام عجیبه اینکه تونستیم با یه گفتگو با هر موضوعی ارتباط بگیریم یا نه چه ربطی به مجری یا شخصیت که الان اینجا آتنا جان هستن داره !!!! کی و کجا و‌کی به ما یاد داده که اگر نمیتونیم همدردی کنیم باید طرف مقابل رو‌تخریب کنیم و بگیم تو ایراد داری تو خوب نبودی ،کی و کجا و چه طوری به ما یاد دادند که همیشه تو قضاوت و مقایسه باشیم . من خودم اون دو روزی که اتنا تو راه بود و لایو گذاشت رو دقیق یادمه من خودم هم باورم نمیشد من یکی از اون دو شب رو که اتنا از خودشون استوری ادامه داره

Nov 10th
Reply

Sanaz Ebrahimi

خیلی عالی و جذاب بود 😍 بی‌صبرانه منتظر قسمت‌های بعد هستم.

Nov 9th
Reply

sepid

من در دوران جنگ شاگرد ایشون بودم ،تن و بدن من میلرزید وقتی آژیر وسط کلاس بصدا در میومد، ولی آتنا جان کلاس رو ادامه میدادن، میفهمیدم داره عذاب میکشه ولی خم به ابرو نمیاورد وقتایی بود با شمع کلاس رو میگذروند ولی کنسل نمیکرد ببینید راحت ترین کار در این مواقع کنسل کردنه ولی ادامه میداد آتنا برای من نماد ادامه دادنه محور مقاومت که میگن خود ِآتناست 😄

Nov 9th
Reply

miss parya

یه جوری صحبت میکنه انگار مجبور بوده ! انتخاب خودش بوده که برگرده

Nov 9th
Reply

Amir_abbas77

الان از هر سه تا ایرانی یه نفرو رندوم انتخاب کنی زندگیش از این خانم سخت تر بوده؛دقیقا کجاش بی باک بوده من نفهمیدم.

Nov 8th
Reply (1)
loading
In Channel
loading
00:00
00:00
1.0x

0.5x

0.8x

1.0x

1.25x

1.5x

2.0x

3.0x

Sleep Timer

Off

End of Episode

5 Minutes

10 Minutes

15 Minutes

30 Minutes

45 Minutes

60 Minutes

120 Minutes

62 - بی‌باک در جنگ - آتنا بی‌باک - بخش سوم

62 - بی‌باک در جنگ - آتنا بی‌باک - بخش سوم

arash kaviani